پرسش ۳۶۰میلیارد دلاری
اما هیجانها تنها یک روز ادامه داشت و روز جمعه شاهد کاهش شاخصهای مالی در بازارهای آسیایی، اروپایی و آمریکا و افت قیمت نفت و فلزات پایه بودیم؛ زیرا درباره پذیرش این شرط چین ازسوی آمریکا تردیدهایی وجود دارد. پرسش اصلی این است که آیا دولت آمریکا قصد دارد قبل از کریسمس هدیهای به چین و بازارها بدهد؟ این یک پرسش ۳۶۰ میلیارد دلاری برای سرمایهگذاران است. طی دو سال اخیر واشنگتن و پکن درگیر جنگ لفظی رو به شدت بودهاند و البته از اواسط سال قبل یعنی در ۱۶ ماه اخیر جنگ تعرفهای به جنگ لفظی افزوده شده است.
ترامپ تلاش کرده از طریق اعمال تعرفه علیه کالاهای صادراتی چین، روابط تجاری بین دو کشور را از اساس تغییر دهد. آمریکا و چین تاکنون در مجموع بر ۳۶۰ میلیارد دلار کالاهای صادراتی یکدیگر تعرفه اعمال کردهاند. دو دور مذاکرات تجاری پیشین به بنبست رسید، اما دور سوم مذاکرات به توافق محدود منجر شده و قرار بود این هفته متن پیمان تجاری در حاشیه نشست اقتصادی آسیا پاسیفیک در شیلی به امضای ترامپ و رئیسجمهوری چین برسد، اما نشست یاد شده بهدلیل ناآرامیهای گسترده در شیلی لغو شد و هنوز مشخص نیست کجا و دقیقا چه وقت پیمان یاد شده امضا خواهد شد.
سخنان سخنگوی وزارت بازرگانی چین در حالی بیان شد که نشانههایی از امضای پیمان تجاری و لغو تعرفهها نمایان شده بود و این همزمانی به رشد شاخصهای مالی و ثبت رکوردهای جدید در بورس آمریکا منجر شد، اما سرمایهگذاران قبل از آنکه بیش از حد هیجانزده شوند باید به دو موضوع مهم توجه کنند. نخست آنکه مدیران شرکتهای آمریکایی میدانند امضای فاز نخست توافق تجاری مسائل مهم درباره آینده روابط تجاری چین و آمریکا را حل نخواهد کرد. برای مثال دو طرف هنوز ساز و کار قابلاتکایی را برای اجرای توافق در حوزه قوانین مربوط به حقوق داراییهای معنوی ایجاد نکردهاند. همچنین پکن درخواستهای آمریکا برای کاستن از دخالت دولت چین در سیاستهای صنعتی این کشور را نپذیرفته و موضوع شرکت هوآوی حل نشده است. مشاور ارشد اقتصادی گروه آلیانس میگوید: «آنچه تحقق یافته تنها یک مرحله از روند مقابله و نزاع دو طرف است.» نظرسنجیها نشان میدهد دو سوم مدیران شرکتهای بینالمللی انتظار دارند جنگ تجاری تا ۱۲ ماه آینده یعنی زمان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ادامه پیدا کند.
دومین موضوع مهم که باید مورد توجه قرار گیرد این است که توافق محدود کنونی حتی اگر امضا شود سبب نمیشود شرکتهای آمریکایی روند تغییر ساختار زنجیره عرضه خود را متوقف کنند یعنی شرکتهای یاد شده به خروج از چین ادامه خواهند داد. اندازهگیری اثرات و ابعاد این تحول آسان نیست؛ زیرا دادههای دقیق در این زمینه وجود ندارد. برخی شرکتها که در چین کالا تولید میکنند تا در همین کشور به فروش رسانند از جمله شرکت جنرال موتورز احتمالا به فعالیت خود در این کشور ادامه خواهند داد. همچنین برخی شرکتها که برای تامین نیاز بازار آمریکا در چین به تولید مشغول هستند در این کشور باقی میمانند، زیرا خروج از چین بیش از حد دشوار و هزینهبر است. رئیس یک گروه صنعتی آمریکایی که از ۴۰ عرضهکننده چینی برای ساخت دوچرخه و صادرات آن به آمریکا استفاده میکند، میگوید نمیتواند از چین خارج شود، زیرا ظرفیت کافی تولید در جای دیگر وجود ندارد.
اما تحقیق انجام شده در ابتدای سالجاری میلادی نشان میدهد تقریبا ۴۰ درصد شرکتهای آمریکایی فعال در چین قصد دارند حداقل بخشی از فرآیند تولید خود را از این کشور خارج کنند. شرکتهایی نظیر یونیورسال الکترونیکس که سازنده حسگر است، شرکت گو پرو Go Pro که دوربین عکاسی تولید میکند و دهها شرکت دیگر جزو این شرکتها هستند. تاثیر این تصمیم بر دادههای تجاری قابل مشاهده است. با آنکه ماه قبل صادرات چین به آمریکا کاهش یافت، اما صادرات از ویتنام به آمریکا ۲۱ درصد رشد کرد. اقتصاددانها معتقدند انتقال عملیات تولید از چین به ویتنام ۷ درصد تولید ناخالص داخلی ویتنام را تشکیل میدهد.
جنبه دیگر جنگ تجاری چین و آمریکا، تغییر طرز فکر مدیران شرکتهای آمریکایی است و حصول توافق محدود تجاری نمیتواند این طرز فکر را دگرگون کند. جنگ تجاری دیدگاه مدیران آمریکایی درباره چین را به شکل بنیادین تغییر داده است. همچنین مقامات کاخ سفید به شکل خصوصی به شرکتهای آمریکایی توصیه میکنند از چین خارج شوند حتی در دوره برگزاری مذاکرات تجاری چنین بوده است. مدیران آمریکایی میگویند استراتژی ما در قبال چین در حال تغییر است. این تغییر طرز فکر، فواید غیرمنتظره دارد. شرکتها گاه روند انجام فعالیتها را سرعت میبخشند و زمینه تغییرات بلندمدت را فراهم میکنند. برای مثال تحقیق اخیر که ازسوی بانک اچاسبیسی انجام شد نشان داد یک چهارم شرکتهای بینالمللی با استفاده از فناوریهای دیجیتال در حال کاستن از هزینه جنگ تجاری هستند. آنها مجبورند به سمت نوآوریهای بیشتر حرکت کنند.
عده زیادی از شرکتها از شوک زنجیره عرضه برای آزمودن میزان سازگاریشان با استانداردهای زیستمحیطی، اجتماعی و دولتی استفاده میکنند. برای مثال کاهش استفاده از نیروی کار کودک یا کاستن از انتشار گازهای گلخانهای. اما حتی اگر چنین جنبههای مثبتی برای جنگ تجاری چین و آمریکا وجود داشته باشد هیچ کس نباید فراموش کند که تغییر طرز فکر مدیران درباره زنجیره عرضه، یک فرآیند پرهزینه است که سبب زیان بسیاری از شرکتهای آمریکایی میشود و این زیان بلندمدت خواهد بود. بدون شک بازدهی شرکتها نیز تحتتاثیر منفی قرار میگیرد.
متاسفانه هزینه حمایتگرایی اکنون باید بار دیگر در برنامههای شرکتها در نظر گرفته شود. سرمایهگذارانی که این اثر منفی را نادیده میگیرند زیان خواهند دید. بهویژه در دوران پرهیجان و رشد شاخصهای مالی، بیتوجهی به این جنبه مهم فراگیر است. در ماههای اخیر هرگاه اخبار مثبت از مذاکرات تجاری چین و آمریکا منتشر شده شاخصهای مالی در بورسهای بزرگ رشدی قابلملاحظه داشتهاند، اما پس از مدتی هیجانها کاهش یافته است. روز جمعه ترامپ اعلام کرد توافقی بر سر کاهش تدریجی تعرفهها حاصل نشده است. این سخن به افت شاخصهای مالی و قیمت مواد خام منجر شد. توافق محدود تجاری که بین دو طرف حاصل شده صرفا یک استراحت کوتاه قبل از شروع مجدد مبارزه است.
ارسال نظر