تدوین الگوی گذار
در فضای مجازی، در معرض گذاردن اطلاعات مرتبط با مردم هدف است و فضای فراگیر مجازی، در پیوند با اینترنت همه اشیا و ماهیت غیرمرکزی در همه جا حاضر محقق میشود. اینترنت، فضای دسترسی همگان را بهصورت فراگیر فراهم میکند و بحث فراگیری (pervasiveness) بر اتصال دیوایسها (Devices) به همه پدیدهها تمرکز دارد که بهدنبال آن هرچه دامنه اتصال دیوایسها (Devices) به پدیدهها توسعه بیشتری پیدا کند، فراگیری نیز قلمرو بیشتری به دست میآورد. در موضوع اینترنت همه پدیدهها، بحث اتصال دیوایسها (Devices) به اطلاعات، اشیا و انسانهاست که در واقع به معنای اتصال همه چیزها و همه پدیدهها در مقیاس نانو-بایو است. این اندازه اتصال به همه پدیدهها دامنه فراگیری از اطلاعات را فراهم میکند که گستره وسیعی را بهدنبال میآورد. اما به واقع «پیوندهای فضای فراگیر مجازی و اطلاعات عمومی» چیست؟ یکی از این پیوندها دامنه فراگیر اطلاعات عمومی به عرصه گستردهای از پدیدههای انسانی، ارتباطی و طبیعی است که در فضاهایی همچون فضای معماری اینترنتی، بُعد خوشهبندی و دادههای لایهبندیشده و یکپارچگی دادههای اینترنتی مورد توجه قرار گرفته است.
یکی دیگر از قابلیتهای پیوند فضای فراگیر مجازی با اطلاعات عمومی، تامین دسترسی آزاد به اطلاعات و دانش است که از دو طریق تامین میشود؛ یکی از طریق «در دسترس قرار دادن دانش و اطلاعات» و دیگری از طریق «تبدیل اطلاعات به داده و تبدیل داده به خدمات یا هوشمندسازی نظاممند علمی». با وقوع انقلاب دیجیتال مسیر این بود که مجموعه اطلاعات تبدیل به داده رقومی شود و بهدنبال آن موضوع تبدیل دادههای رقومی به خدمات و سرویس مورد توجه قرار گرفت که یکی از این خدمات قراردادن اطلاعات در دسترس افراد مختلف بوده است. دسترسی آزاد به اطلاعات و دانش مستلزم تکمیل چرخه زیرساختی و دانشی است که زیرساخت اجتماعی اطلاعات، زیرساخت فناوری اطلاعات، توجه به مالکیت ذینفعان، توسعه وب، محتوا و کاربر نهایی (پشتیبانی امنیتی، دستیاری و حفظ حریم خصوصی) را دنبال میکند. هوش بزرگ اشاره به هوشی است که در آن پیشخوان فناوری به یگانگی میرسد.
با رویکرد دیگری، فناوری یکی شدن به سمت نوعی نانوتکنولوژی مولکولی است که نوعی کوچکسازی فعالیتهای بزرگ و سادهسازی پدیدههای پیچیده را دنبال میکند. یگانگی فناوری (Technological singularity) به این معناست که همه در مغز من و من در مغز همه و همه در یک فضا، خلاصه شده است. آنچه از مغز آدمی میگذرد، خود نوعی فناوری و موضوع واقعیت پیدا کردن در بیرون است که عرصه پیچیدهای را به همراه دارد. فضای فراگیر مجازی همه امور را در تبادل موقعیت و ارتباط تعاملی شبکهای تولید و بازتولید میکند که پایههای موضوعی آن در معرض تغییر مستمر قراردادن تولید از مبدا و مصرف در مقصد است. در این میان منطق دسترسیپذیری به اطلاعات موضوعی است که باید مورد توجه قرار گیرد. بر این مبنا ما در اطلاعات سه سطح داریم که سطح اول آن سطح عمومی و همان سطح مشترک با همه جهان است، سطح دوم آن همان سطح اختصاصی مربوط به بومرنگ فرهنگ ملی و دینی کشور و سطح سوم آن همان سطح تخصصی مربوط به تخصصها و رشتههای مختلف است.
کشور ما نیازمند الگوریتمهای انتقالی از فضای فیزیکی به فضای مجازی است و در این جایگاه، شهروندان هم باید حقوق مرتبط با حقوق شهروندی الگوریتمهای انتقالی مشخصی داشته باشند. الگوریتم را در اینجا همه فرآیندهای مرتبط با یک موضوع و تعریف تمام فرآیندهای مربوط به آن که بستر اینترنت قابلیت چنین گسترهای را دارد، تعریف میکنیم. بر همین مبنا ۶ نوع الگوریتم انتقالی در اینجا مورد توجه قرار میگیرد که الگوریتم انتقالی اول، انتقال همه امور خدماتی از فضای فیزیکی به فضای مجازی است. الگوریتم انتقالی دوم الگوریتمهای انتقالی همه امور اطلاعاتی به فضای مجازی عمومی است که بهدنبال آن اطلاعات عمومی باید در اینترنت در معرض همگان قرار گیرد. الگوریتم انتقالی سوم، الگوریتم انتقالی همه امور مرتبط با تامین امور حقوق شهروندی و حقوق ذینفعان است و الگوریتم انتقالی چهارم مربوط به تامین بهروزرسانی برنامهها و اخبار مرتبط با ذینفعان است. الگوریتم انتقالی پنجم، تامین رصد امور مرتبط با همه ذینفعان است که مبحث شفافیت دستگاهها که مدام توسط جامعه مطالبه میشود، در این محدوده قرار میگیرد. الگوریتم انتقالی ششم نیز الگوریتم توسعه فراگیر سازمان و توسعه بانکهای اطلاعاتی است که با وقوع این ۶ الگوریتم میتوان به تحقق جامعه اطلاعاتی دست یافت.
در پایان باید بگویم که کیفیت زندگی را باید بر مبنای زیستبوم جامعه و در محور ارتقای کیفیت بستر زندگی اجتماعی و همچنین تامین منافع عمومی مورد توجه قرار دهیم. بر همین اساس کیفیت متعالی و الهی هدف اصلی پیوندهای دادهای و اطلاعاتی است.
ارسال نظر