ارتقای تحلیلگری در بازار

این نقدینگی در سال‌ گذشته بازارهای متعدد را درنوردیده و اخیرا با شدت زیادی، بازار سرمایه را هدف گرفته است. مطالعه الگوهای تاریخی نشان می‌دهد که در چرخه‌های تورمی، توالی رشدهای قیمتی در بازارهای مختلف به ترتیب در بازار ارز و طلا، مسکن و در نهایت با یک مرحله تاخیر در بورس اتفاق افتاده است. پس از افزایش شدید قیمت‌ها در بازار طلا، ارز، مسکن و سایر بازارهای فیزیکی نظیر بازار خودرو، پیش‌بینی می‌شد تنها مامن نقدینگی، سپرده‌گذاری در بانک‌ها باشد. اما به‌دلیل فضای تورمی موجود در کشور که نرخ تورم بالاتر از نرخ سود بانکی بود، این نوع سرمایه‌گذاری با اقبال روبه‌رو نشد. علاوه‌بر این، ماه‌شمار شدن سود بانک‌ها باعث شد بسیاری از سپرده‌های کوتاه‌مدت در جهت جبران کاهش قدرت خرید وارد بازارهای پرریسک‌تر شوند که در این میان با توجه به ضعف بازارهای کالایی، بسیاری از پول‌های سرگردان وارد بازار سرمایه شد، امری که فرصت خوبی را برای این بازار به‌وجود آورده است. در این شرایط توجه به این نکته حائز اهمیت است که در اقتصاد باید همواره در تلاش باشیم که پول به جای حرکت به سمت بازارهای سفته‌بازانه (همچون ارز، سکه و مسکن) به سمت بازارهای مولد (همچون بورس و بانک) حرکت کند.

همان‌طور که می‌دانیم یکی از کارکردهای بازارهای بورس و خارج از بورس، تخصیص نقدینگی به صنایع و شرکت‌های رشدی در اقتصاد کشور است. بنابراین بررسی کارآیی تخصیصی از مسائل مهم در بازارهای مالی بوده است. اما در مواقعی که شدت ورود نقدینگی به بازار بسیار بالاست، عموم سرمایه‌گذاران، کمتر این نوع از کارآیی را مدنظر قرار می‌دهند و به دور از معیارهای صحیح ارزش‌گذاری، نقدینگی را صرف خرید هر نوع سهامی می‌کنند. دلایلی همچون افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها، پایین بودن سهام شناور برخی شرکت‌ها و سایز کوچک آنها و... باعث شده است برخی شرکت‌ها بالاتر از ارزش ذاتی معامله شوند که این موضوعات می‌تواند به حبابی شدن سهام شرکت‌های کوچک بازار سهام بینجامد و فرصت به وجود آمده برای جذب نقدینگی به تهدیدی جدی تبدیل شود.

در روزهای اخیر جریان محسوس ورود نقدینگی به بورس تهران منجر به افزایش حجم معاملات روزانه و به تبع آن افزایش ارزش معاملات شده است. ورود سرمایه‌گذاران بی‌تجربه در فضایی که توام با نااطمینانی‌های زیادی نسبت به آینده است، موجب نوسانات هیجانی و غیرعادی معاملات روزانه سهام شده است.  علت اصلی هیجانات روزهای اخیر سرمایه‌گذاران نبود فرهنگ‌سازی درست در خصوص ورود سرمایه‌گذاران به بازار سرمایه است، جایی که افراد تازه‌وارد عموما به صورت مستقیم وارد بازار شده‌اند و شاید بهتر باشد نقطه اتصال افرادی که سابقه فعالیت در بازار سرمایه را ندارند به‌جای شرکت‌های کارگزاری، شرکت‌های سبدگردان، مشاور سرمایه‌گذاری و... باشند. سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه مزایای زیادی همچون افزایش نقدشوندگی بازار، حفظ سرمایه در مقابل تورم، نبود حد سرمایه مجاز در بازار بورس، تامین سرمایه شرکت‌ها از طریق ورود به بازار سرمایه، رشد تولید ناخالص ملی و مهار تورم دارد.

اما ورود سرمایه‌گذار‌های کم‌تجربه که آشنایی کافی با بازار سرمایه ندارند می‌تواند منجر به ضرر و زیان این افراد شود. در واقع موفقیت این نوع از سرمایه‌گذاران وابسته به انتخاب روش صحیح ورود به بازار است. اگر افراد تازه‌وارد به بازار ویژگی‌هایی همچون آشنایی با صنایع بورسی، زمان کافی برای بررسی متغیرهای اقتصادی و همچنین دانش و تجربه کافی درخصوص سرمایه‌گذاری در بازار را ندارند، بهتر است از رو‌ش‌های غیر‌مستقیم همچون صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری، صندوق‌های بازنشستگی و... برای ورود به بازار استفاده کنند.

در پایان باید در نظر داشت که عدم بهره‌برداری صحیح از نقدینگی وارد شده به بازار سرمایه و هدایت آن به سمت شرکت‌هایی که پایین‌تر از ارزش ذاتی معامله می‌شوند، می‌تواند زمینه را برای شکل‌گیری یک تهدید جدی فراهم کند. در این شرایط میزان نقدینگی در انتظار، به‌صورت سنتی بازارهای دیگر را برای سرمایه‌گذاری انتخاب می‌کند. به‌عبارت دیگر در شرایطی که زمینه برای حضور در بازار سهام مهیا نباشد، نقدینگی موجود می‌تواند به حبابی شدن قیمت‌ها در برخی گروه‌های بازار منتهی شود یا مجددا به مقاصد سنتی خود کوچ کند؛ که در آن صورت بار دیگر باید در انتظار متورم شدن نرخ‌ها در بازارهای نامولد بود.