موانع ایرانی رشد
بهطور مثال اکنون هم در تهیه و تولید تجهیزات پزشکی، تولید داروها و ابداع روشهای جدید درمانی تلاشهای زیادی صورت میگیرد. گروههایی که گاهی برخاسته از اجتماعات علمی و تحقیقاتی دانشجویی است دست به نوآفرینی زده و به دنبال بهینهسازی گوشهای هر چند کوچک از صنعت بهداشت و سلامت هستند. علوم بین رشتهای همچون مهندسی پزشکی، مهندسی بافت و ژنتیک را میتوان در این دسته به شمار آورد. استارتآپهایی که به حل مسائلی در این دسته میپردازند، ویژگیهای بارزی دارند. از جمله آنکه تخصص بسیار بالا و مرتبط با مساله را در تیم اصلی میطلبد.
تجاریسازی و تکرارپذیری ایدههایی این چنینی در جامعهای محدود و مرتبط و همچنین توسط سرمایهگذار تخصصی صورت میپذیرد. از این بخش که بگذریم دسته بعدی از استارتآپها که در جوامع دانشجویی مهندسی بیشتر مشاهده میشود به دنبال حل مسائلی از جنس مدیریت «فرآیندهای صنعت سلامت و بهداشت» هستند. مخاطب این دسته از کسبوکارها وسیعتر از دسته اول است. مخاطبان بهطور مستقیم از اقشار جامعه هستند. در حالی که مخاطبان دسته اول غالبا پزشکان و فعالان صنایع پزشکی، دارویی و بهداشت هستند. شروع چنین کسب وکارهایی در ابتدا راحتتر مینماید اما لزوما به معنی دوام و توفیق کسبوکار نیست. با رشد اکوسیستم استارتآپی در کشور تعداد زیادی از این استارتآپها نیز بهوجود آمدهاند. مدیریت فرآیند ارتباط بیمار با پزشک و مراکز درمانی، ارتباط داروخانهها با بیمار و متقاضی، کنترل سلامت بیمار از طریق فناوری اطلاعات، تحلیل دادههای بیماران و بهکارگیری هوش مصنوعی در تشخیص بیماری از راه دور و بسیاری از ایدههایی دیگر که در این دسته جای میگیرند.
گرچه در ظاهر راهاندازی چنین کسبوکاری بسیار راحتتر از ابداع یک عمل جراحی از راه دور و استفاده از اینترنت اشیا در پزشکی است، اما در عمل درصد بالایی از این استارتآپها موفق به ارائه محصول قابل پذیرش در بازار و رشد مناسب نشدهاند. همچنان در این دسته استارتآپ شاخصی را نمیتوان نام برد. حل مسائل سادهای همچون نوبتدهی آنلاین مطب، کلینیک و بیمارستان نیز با وجود اینکه استارتآپهای بسیاری حول آن تشکیل شده است با استقبال زیادی مواجه نبوده است. چالش شاید در رویکرد برخی از بازیگران این کسبوکارها از جمله پزشکان در این موارد باشد.
عدماستقبال از روشهایی مبتنیبر فناوری اطلاعات و ارتباطات و عدمتمایل به توسعه کسبوکارشان از این طریق، دلیلی بر این ماجراست. دلایلی همچون ناهمگونی طیف پزشکان از جهت بلوغ در حرفه شان و عدم تمایل به قرارگرفتن در معرض قضاوت عموم شاید دلیل دیگری باشد. بازیگر مهم دیگر، متولی اصلی این صنعت یعنی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. با رصد اکوسیستم استارتآپی در مییابیم که این وزارتخانه در برخورد با استارتآپها و نوآفرینیها به ویژه آنچه در دسته دوم ذکر شد، نتوانسته آنچنان که باید همگام و همراه باشد و موانع رشد آنها را از میان بردارد.
ساختارهای قانونی که اجازه ورود و بروز استارتآپها را نمیدهد، دلیل اصلی است. همچنان فضایی برای تبادل افکار برای حل مسائلی از این جنس، هماندیشی و گفتمان در صنعت پزشکی و سلامت کشور بهوجود نیامده است. نمونه آَشکار این بحث بازار گردشگری سلامت است که بهرغم ورود کموبیش استارتآپها، همچنان بخش بزرگی از گردش مالی در بازار نامطمئن و دلال گونه آن انجام میشود. شرکتهای گردشگری، بیمارستانها، وزارت بهداشت و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و وزارت امور خارجه همچنان به مدلی که در سایه آن بتوان رونق این بازار را شاهد بود نرسیدهاند. شاید راهحل، باور و تمرکز بیشتر وزارت بهداشت بر چنین کسبوکارهایی با نگاهی که منفعت ملی در آن در نظر گرفته شود باشد.
ارسال نظر