معجون الکل و تریاک

قضیه مطبوعات ایران و یارانه‌های پرداختی به آن را در همین چارچوب باید تحلیل کرد. یارانه‌ها همان سقفی است که روی سر مطبوعات قرار دارد و اجازه نمی‌دهند مطبوعات جهش کنند. هرچه یارانه‌ها بیشتر باشد این سقف نیز کوتاه‌تر است و تحرک و پویایی مطبوعات را می‌گیرد، همچنان که گرفته است.

مطبوعات به‌عنوان جزء مهمی از نهاد رسانه، هنگامی کارآیی کافی دارند که استقلال داشته باشند. همه ما در زندگی روزانه خود تجربه داریم که اگر از جایی کمک بگیریم کمابیش و تحت شرایطی و تا حدودی استقلال خود را در برابر کمک‌دهنده از دست می‌دهیم. در هر حال فقدان استقلال نهادهای مهم جامعه ناشی از منبع تغذیه مادی آنها است. از آنجا که دولت‌های نفتی قادر هستند با تکیه بر درآمدهای بادآورده نفتی در امور گوناگون هزینه کنند، یکی از مصارف آن را پرداخت به روزنامه‌ها و رسانه‌ها تعیین می‌کنند تا به نحوی دانسته یا نادانسته آنها را وابسته به خود کنند.

با این مقدمه می‌توان مدعی شد که یارانه‌های مطبوعات علی‌الاصول مانع از شکل‌گیری مطبوعاتی مستقل و کارآمد که مردم برای خرید آن پول کافی دهند، شده و موجب تضعیف نهاد رسانه و مطبوعات شده است. با این نگاه آیا می‌توان یا باید یارانه‌های مطبوعاتی را قطع کرد؟

به نظر می‌رسد که به علت برخورداری مطبوعات از یارانه‌های دولتی، آنها خود را با این شرایط تطبیق داده‌اند و در صورت قطع یارانه‌ها، به سرعت ورشکست خواهند شد. ضمن اینکه بخش مهمی از مطبوعات مثل جام جم، ایران، کیهان، اطلاعات، همشهری و... خصوصی نیستند و کل موجودیت آنها دولتی یا عمومی است و در هر حال به لحاظ اقتصادی تعطیل نمی‌شوند، مگر آنکه کارکرد سیاسی خود را از دست بدهند. بنابراین قطع یارانه‌ها موجب حذف مطبوعات غیر‌دولتی و غیر‌عمومی خواهد شد. و از آنجا که قطع یارانه‌ها باید به استقلال آنها کمک کند تا مطالب مورد نیاز مردم را تولید و منتشر کنند ولی در کوتاه‌مدت چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و با وجود فضای مجازی، نیازهای رسانه‌ای مردم از طریق کالای جانشین مطبوعات، یعنی فضای مجازی تامین می‌شود و مطبوعات بیش از پیش به حاشیه خواهند رفت. از این رو پیشنهاد می‌شود که سازوکاری تعیین شود که یارانه‌ها به مرور تغییر جهت دهند و به جای آنکه مستقیما به جیب مدیرمسوول یا صاحب امتیاز برود و به واسطه این وضع افراد فاقد صلاحیت حرفه‌ای در این بخش فعال شوند، یارانه‌ها متوجه کیفیت و کمیت تولید شود و مستقیما جهت کاهش هزینه تولید صرف شود.

بخشی از یارانه‌ها می‌تواند بابت مالیات، هزینه‌های آب و برق، گاز، تلفن، اینترنت و... پرداخت شود که موجب کاهش هزینه تولید می‌شود. بخش مهم‌تری از یارانه‌ها می‌تواند صرف پرداخت برای درست‌نویسی، بی‌غلط بودن، تولید گزارش‌های تحقیقی و یادداشت‌های معتبر، عکس‌های اختصاصی، گزارش‌های اختصاصی و... شود. این کار هم به نفع روزنامه‌نگاران است و هم به نفع افزایش اعتبار مطبوعات و در نهایت به نفع مدیران مسوول نیز هست. اکنون اگر کسی نشریه‌ای را با دو نفر منتشر کند و همه مطالبش نیز کپی ـ پیست باشد، تقریبا همان قدر یارانه می‌گیرد که نشریه‌ای با تولید بهترین گزارش‌ها، عکس‌ها و یادداشت‌ها می‌گیرد. به‌طور قطع پرداخت یارانه بر حسب کیفیت و کمیت محتوای تولیدی نیز عوارض خاص خود را دارد، ولی بدون تردید عوارض آن بسیار کمتر از شیوه کنونی است که میان نشریه بد و نشریه خوب هیچ تمایزی قائل نیست و ساختار موجود به کمک نشریات بد و بی‌خاصیت می‌آید. حتی نشریاتی که وجود خارجی جز یک اسم ندارند، تبدیل به ممّر درآمد برای افراد رانتی شده‌اند.

ایده‌آل ما این است که مطبوعات یارانه نگیرند. باید به‌جای آن برای کتابخانه‌ها و اماکن عمومی بودجه کافی فراهم شود که مطبوعات را بخرند. در کوتاه‌مدت بهتر است که یارانه‌ها به تولید محتوا تعلق گیرد و این نیز باید موقتی باشد. جامعه ایده‌آل، جامعه‌ای است که مطبوعات و رسانه‌های آن چنان جایگاهی داشته باشند که نه‌تنها نیازی به یارانه نداشته باشند، بلکه دستمزدهای بالا بدهند و مالیات نیز پرداخت کنند. تاکنون تاثیر یارانه‌ها بر وضعیت آزادی و اطلاع‌رسانی کشور مثل تاثیر مصرف معجونی است که از ترکیب الکل و تریاک به‌وجود می‌آید و مستی همراه با بی‌دردی را به مطبوعات تزریق کرده‌ است.