فواید نفوذ  بر نمایندگان

از مدت‌ها پیش پرسش‌های گوناگون درباره صنعت لابی‌گری در ایالات متحده مطرح بوده است و در مطلب حاضر به برخی از مهم‌ترین این پرسش‌ها پاسخ می‌دهیم. نخستین سوال این است که چرا لابی‌گری قانونی است؟ اغلب اوقات درکی نادرست از لابی‌گری وجود دارد، به این معنا که آن را معادل رشوه می‌دانند اما چنین نیست. لابی‌گری رویه‌ای است که از سوی افراد یا گروه‌ها برای اعمال فشار بر دولت یا کنگره با هدف وادار کردن آنها به تصویب یک قانون یا انجام یک اقدام مورد استفاده قرار می‌گیرد. در قانون اساسی لابی‌گری مجاز شمرده شده و دموکراسی مشارکتی آن را تایید می‌کند.

در نخستین متمم قانون اساسی، یکی از حقوق به رسمیت شناخته شده حق لابی‌گری است. واژه «لابی‌گری» در متمم قانون اساسی ذکر نشده اما به‌حق تهیه طومار برای وادار کردن دولت به تغییر رفتار اشاره شده است. در دوران مدرن، این حق، همان لابی‌گری محسوب می‌شود، حقی که در قانون اساسی ایالات متحده به آن اشاره شده است. از سوی دیگر مصوبه افشای لابی‌گری، لابی‌گری سیاسی را قانونی کرده است. در این قانون مربوط به سال ۱۹۹۵ که شامل حال دولت و کنگره می‌شود لابی‌گری تعریف و مقررات ثبت آن توصیف شده است. همچنین اقدامات گروه‌های لابی و چگونگی فعالیت آنها طوری که قانون زیر پا گذاشته نشود بیان شده است.

قانون افشای لابی‌گری با هدف تضمین داشتن مجوز لابی‌گری تصویب شد و به اجرا در آمد. در این مصوبه ضمن اشاره به اهمیت لابی‌گری، به مردم اجازه داده می‌شود هرگونه اثرگذاری غیرمعمول بر روندهای تصمیم‌گیری را در دولت و کنگره ارزیابی کنند. موضوع دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد دموکراسی مشارکتی است. لابی‌گری در چارچوب قانون مجاز شناخته شده است. اما لابی‌گری همچنین بخشی ذاتی از دموکراسی مشارکتی است. برای آنکه دولت در فعالیت‌های خود موفق باشد و از حقوق شهروندان حفاظت کند، لازم است شهروندان در امور کشور مشارکت کنند و لابی‌گری روشی است که شهروندان می‌توانند از آن برای مشارکت در امور کشور استفاده کنند. گروه‌های لابی نمایندگی شهروندان را که شخصا توانایی مشارکت در امور مختلف حکومت را ندارند، بر عهده می‌گیرند و منافع آنها را دنبال می‌کنند. از طریق لابی‌گری دیدگاه شهروندان مورد توجه قرار می‌گیرد. توماس سوول، اقتصاددانان طرفدار لابی‌گری می‌گوید: «دولت‌ها بدون لابی‌گری کارکرد موثر نخواهد داشت.»

موضوع بعدی، اثرگذاری لابی‌گری بر تمامی شهروندان است. واقعیت این است که قوانین کشور صرفا برای یک گروه خاص از مردم تصویب نمی‌شود بلکه تمامی قوانین شامل حال تک تک شهروندان می‌شود. این واقعیت دلیلی دیگر برای قانونی بودن لابی‌گری در برابر رشوه است. رشوه با هدف تامین منافع یک شخص یا یک گروه خاص پرداخته می‌شود اما لابی‌گری به‌طور خاص با هدف تامین منافع یک گروه به زیان دیگران انجام نمی‌شود. لابی‌گری راهی برای اثرگذاری بر قوانین است، قوانینی که بر تمامی مردم اثر دارد.

و یک پرسش مهم دیگر این است که چرا لابی‌گری مهم است؟ طرفداران لابی‌گری فواید متعدد برای آن مطرح کرده‌اند. به باور آنها لابی‌گری یک سطح مهم برای دولت بهره ور است و بدون آن دولت‌ها نمی‌توانند منافع متضاد بسیار متعدد شهروندان را طبقه بندی کنند. در فرآیند لابی‌گری دسترسی به قانونگذاران فراهم می‌شود و قانونگذاران از اطلاعات و دانش تخصصی گروه‌های لابی به‌عنوان ابزاری برای تشخیص بهترین گزینه‌ها و تصمیم‌گیری بهره می‌برند. هیچ شخصی به تنهایی نمی‌تواند مانند یک گروه لابی بر تصمیم‌های دولت یا کنگره اثر بگذارد و اساسا دسترسی اشخاص به دولت و کنگره با دسترسی گروه‌های لابی قابل مقایسه نیست.

لابی‌گرها با گروه‌بندی اهداف اشخاص و تبدیل آن به یک هدف لابی‌گری، نمایندگی منافع تعداد زیادی از اشخاص را بر عهده می‌گیرند و شانس شنیده شدن صدای آنها بسیار افزایش می‌یابد. تعداد اولویت‌ها و وظایف دولت و کنگره بسیار زیاد است و همچنان افزایش می‌یابد. گروه‌های لابی مهم‌ترین اولویت‌ها را به نمایندگی از مردم و شرکت‌ها در اختیار دولت و کنگره قرار می‌دهند و از سردرگمی‌ها می‌کاهند. آنچه گروه‌های لابی به قانونگذاران در سطح ملی و ایالتی معرفی می‌کنند، خواست شهروندان است. در واقع گروه‌های لابی فرآیند انتقال افکار و خواست شهروندان و شرکت‌ها به مقامات تصمیم‌گیر را هموار می‌کنند. یک دلیل دیگر اهمیت و فایده لابی‌گری این است که هر دو سال یعنی مدت فعالیت هر کنگره، بیش از ۱۰ هزار موضوع برای بررسی و تصمیم‌گیری به آن ارائه می‌شود.

طبیعی است کنگره حتی نمی‌تواند محتوای این موضوعات را مطالعه کند چه رسد به اینکه درباره آنها تصمیم‌گیری کند. گروه‌های لابی نمایندگی تعداد زیادی از مردم را بر عهده دارند و قبل از ارائه موضوعات مورد نظر مردم به دولت، اقدامات لازم برای آماده‌سازی موضوع از جمله بیان اهمیت موضوعات، تاثیر آن بر منافع شهروندان، تحقیقات علمی لازم برای پخته شدن موضوع و ... را انجام می‌دهند. گروه‌های لابی منابع مالی مورد نیاز برای انجام اقدامات مقدماتی برای هر موضوع را در اختیار دارند. برای مثال در سال ۲۰۱۴ مجموع پولی که از سوی این گروه‌ها برای اعمال فشار بر دولت و کنگره هزینه شد ۲/ ۳ میلیارد دلار بود. در سال ۲۰۱۵ این رقم به ۸ میلیارد دلار افزایش یافت. یک بار دیگر به رقم ۱۰ هزار پیشنهاد که طی دو سال به کنگره داده می‌شود اشاره می‌کنیم. این پیشنهادها در طیفی گسترده از موضوعات مطرح می‌شود و مسلم است که کنگره نمی‌تواند در تمامی زمینه‌ها متخصص باشد. گروه‌های لابی، شکاف علمی را پر می‌کند به این معنا که این گروه‌ها واقعیت‌ها و تحقیقات ضروری برای بررسی موضوع را در اختیار کنگره قرار می‌دهند و سپس تلاش می‌کنند زمینه تصویب قانون را فراهم کنند.

این کار برای گروه لابی آسان است، زیرا هر گروه در حوزه خاص تخصص کامل دارد و می‌تواند دقیق‌ترین واقعیت‌ها و تحقیقات را در اختیار دولت یا کنگره قرار دهد در نتیجه تصمیم‌گیری‌ها بر مبنای بهترین اطلاعات ممکن انجام می‌شود و سود حاصل از این رویه به گروه لابی و مردم می‌رسد. می‌توان گفت لابی‌گری بخشی مکمل در دموکراسی مشارکتی مدرن است و یک اقدام قانونی است. در ایالات متحده حق لابی‌گری هم در متمم اول قانون اساسی و هم در مصوبه افشای لابی‌گری مربوط به سال ۱۹۹۵ محترم شمرده شده است و نیز تحقق دموکراسی مشارکتی با لابی‌گری امکان‌پذیر می‌شود.