تاب آوری در برابر بحرانها
اما تابآوری چیست؟ تابآوری یک فرآیند است که پس از وقوع هر ناآرامی، ظرفیتهای انطباقپذیری را به سیر مثبتی از عملیات و کارکردها مرتبط میکند. سیستمی تابآور است که در زمان وقوع تغییر و فشار بطئی یا آنی دارای ساختارها و فرآیندها و هویتی باشد که بتواند سازماندهی جدید و بهتری ایجاد کند و به حیات خود در سطحی بهتر ادامه دهد. یکی از نکاتی که در حوزه تابآوری مورد غفلت واقع شده دیدگاه چندمقیاسی است. نکتهای که وجه تمایز حوزه تابآوری با مدیریت بحران به شیوه سنتی را مشخص میکند. از این رو به نظر میرسد اولین موضوعی که در حوزه تابآوری در برابر حوادث و بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله نیازمند تغییر است، توجه به چندمقیاسی بودن حوادث است.
چراکه در اجرای هر پروژهای فقط به همان نقطهای که پروژه در حال اجراست، نگاه میشود و اصلا به مقیاس بالاتر و اینکه هر پروژه، بخشی از سیستم پیچیدهای است که تمام عناصر یک نظام با یکدیگر تعامل دارند، نگاه نمیشود. مثال آن هماکنون برای سیل بسیار ملموس است. حرکت آب معمولا از مقاطع بالادستتر شروع میشود و بهسمت شهرهای پاییندست سرازیر میشود. بنابراین بسیاری از اقدامات مانند سدسازی یا آبخیزداریها یا پاکتراشی جنگلها کارهای درست و اساسی نبودهاست. ما هیچ وقت فکر نکردیم، زمانی ممکن است در بالادست شهرها چنین اقداماتی موجب وقوع بحرانهایی نظیر سیلابهای غیرقابل مهار شود. این موضوع هم فقط شامل مدیران، مسوولان و کارشناسان نمیشود؛ چون با توجه به اینکه مردم هم از این موضوع آگاه هستند، وقتی در محیط اطرافشان اتفاق میافتد، هیچ اعتراض جدی نمیکنند.
موضوع دیگر اینکه همیشه تصور میکنیم بحران یا خطر خیلی از ما دور است؛ بنابراین نکات ایمنی و کارشناسی را پیشبینی نمیکنیم. همچنین یکی از دلایلی که مدیران در زمینه کاهش خطرپذیری اقدام چندانی انجام نمیدهند، این است که گفته میشود عمر مدیریت در کشور ما کوتاه است. درحالیکه به عقیده من چنین تصور و دیدگاهی درست نیست. مشکل اینجاست که هر مدیری میخواهد در دوره مدیریت خود کاری را به سرانجام برساند اما به فکر ماندنی بودن تاثیرات کارهای خود نیست. همین باعث میشود که مدیران کمتر به فکر کیفیت ساخت و سازها باشند. بنابراین بحث دوم بحث فرهنگی و برداشتهایی است که نسبت به امر ساختوساز پیدا کردهایم و ربطی به کوتاه بودن دوران مدیریت ندارد. امروزه مشاوران طرحها را بهعنوان منبع درآمد میبینند و مدیران هم فقط به فکر افتتاح طرح هستند. درحالیکه همه اینها اموری هستند که با بهبود کیفیت زندگی مردم سر و کار دارند و اگر درست انجام نشوند، به زندگی مردم آسیب میرسانند. از سوی دیگر، در مدیریت بحران و تابآوری بحث پیشبینی و پیشگیری بسیار اهمیت دارد. اما از آنجا که فکر میکنیم خطر از ما دور است و فقط برای دیگران اتفاق میافتد، اقدام اساسی انجام نمیدهیم. ما به تاریخ نگاه نمیکنیم.
این درحالی است که یکی از ویژگیهای نظامهای تابآور یادگیری است. یعنی ما به گذشته خود نگاه کنیم. در تفت، شهرداری میخواست رودخانهای را که ۲۰سال خشک شده بود به خیابان تبدیل کند، اما مردم بهدلیل اینکه حافظه تاریخی داشتند، مانع این کار شدند. بنابراین یکی از ویژگیهای نظامهای تابآور که یادگیری است، یادگیری از درسهای گذشته و یادگیری از تاریخ است. همچنین نباید فراموش کرد که سیل یا زلزله و سایر پدیدههای طبیعی، دورههای تکرار دارند؛ دورههای ۲۰ساله، ۱۰۰ساله، ۵۰۰ساله و... که خیلی از آنها به عمر ما انسانها قد نمیدهد. بنابراین اگر یک متخصص یا یک مدیر دورهها را نادیده بگیرد و به میل شخصی عمل کند، نتیجه آن چیزی میشود که هماکنون شاهد آنیم. همه اینها وقتی کنار هم قرار میگیرند، مجموعه عوامل و اقداماتی را میسازند که باعث میشود ما در تابآوری بسیار ضعیف باشیم.
در حوزه شهرها، بحث سیل در چند سطح قابل بررسی است. اول مسیرهای عبور آب است که رودخانهها هستند که متاسفانه در شهرهایی مثل تهران نام مسیل بر آنها گذاشته شده و بهصورت کانالهای انتقال سیل دیده میشود. حتی طی سالهای گذشته روی آنها پوشیده شده و مراکز خرید، معابر و... ساخته شده است. در شهر تهران خیابانهای زیادی وجود دارد که روی مسیر رودخانهها ساخته شده و نکته مهمتر آنکه آماری از آنها وجود ندارد. در حالی که یکی از وظایف مهم سازمان مدیریت بحران طی چنددهه گذشته این بوده که تمامی این مسیرها شناسایی شوند تا اولا از ساخت وسازهای بیشتر روی این مسیرها جلوگیری شود و دوم آنکه در مسیر تغییر وضعیت آنها به حالت طبیعی تلاش شود. تجربههای موفقی از تغییر وضعیت مسیر رودخانه به حالت اولیه و طبیعی در کشورهای مختلف همچون هند، کره و ژاپن و کشورهای اروپایی وجود دارد که از این طریق توانستهاند در زمان بروز بحران بلایای جانی و مالی را بهطور قابل ملاحظهای کاهش دهند.
از طرف دیگر در مقیاس خرد، سطوح و جزئیات شهری در زمان بروز بحرانهایی همچون سیل اهمیت پیدا میکنند. در سطح شهر جزئیات و سطوح نفوذپذیری ضروری هستند که امکان انتقال آب در زمان وقوع سیل را فراهم کنند. در پایان باید به این نکته اشاره کرد که شهرهای ما در برابر کوچکترین اتفاق مانند برف و باران ناتوان هستند و عملا شاهد این هستیم که شهرها در روزهای برفی یا بارانی کارکرد خود را از دست میدهند و دچار مشکلات بسیاری میشوند. به عبارت دیگر شهرهای کشور در برابر حوادث کوچک یا بزرگ تابآور نیستند، زیرا ظرفیتهایی که باید برای مقابله با تهدیدات ایجاد میشد، ایجاد نشده است. این در حالی است که اگر به تابآوری، سبقه و تحلیلهای آن توجه کنیم و نگرش خود را در این خصوص تغییر دهیم در آینده نزدیک شاهد تغییراتی در تصمیماتی که برای توسعه کشور گرفته میشود، خواهیم بود.
ارسال نظر