ثبات ادامه دارد؟

در ادبیات مارکسیستی، کاپیتالیسم دولتی سیستمی اجتماعی تعریف شده که ترکیبی از کاپیتالیسم و مالکیت یا کنترل دولت است. در این تعریف یک کشور دارای سیستم کاپیتالیسم دولتی، کشوری است که در آن دولت اقتصاد را کنترل می‌کند. دولت در عمل شبیه یک سازمان یا شرکت بسیار بزرگ عمل می‌کند. چین خود را یک کشور سوسیالیستی با ویژگی‌های چینی توصیف می‌کند در حالی که غرب چین را یک کشور با سیستم کاپیتالیسم دولتی می‌داند. در چین کاپیتالیسم دولتی محصول ترکیب کاپیتالیسم و کمونیسم است، به عبارت دیگر سیستم سیاسی چین کمونیستی است اما سیستم اقتصادی آن کاپیتالیستی است. در این نظام بخش دولتی بسیار بزرگ و بر برنامه‌ریزی‌های کلان متمرکز است، تصمیم‌گیری‌ها از سوی دولت انجام می‌شود البته بخش خصوصی تا اندازه زیادی آزادی عمل دارد و تحت حمایت دولت است.

حاکمیت این سیستم در چین، هم فوایدی داشته و هم زیان‌هایی. پس از مرگ مائو در سال ۱۹۷۶ چین اصلاحات اقتصادی را با پذیرش کاپیتالیسم در دستور کار خود قرار داد بدون آنکه سیستم سیاسی کشور یعنی کمونیسم تغییر کند و دموکراسی در آن حاکم شود. در مقابل در روسیه، هر دو سیستم تغییر کرده یعنی پس از پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ سیستم سیاسی و اقتصادی این کشور دگرگون شد. کاپیتالیسم دولتی بهترین سیستمی بوده که بر چین حاکم شده است. برای مثال در اثر حاکمیت این سیستم ۶۰۰‌میلیون نفر طی چهار دهه اخیر از فقر مطلق خارج شده‌اند و این دستاورد در تاریخ بشری بی‌سابقه است.

اما کاپیتالیسم مانند هر سیستم دیگری باید از طریق یک نیروی متضاد برای مثال سوسیالیسم متوازن شود به عبارتی دیگر در حالی که کاپیتالیسم ثروت بسیار بالا برای طبقه‌ای از جامعه به‌وجود می‌آورد سوسیالیسم یک تور حمایتی برای دیگر طبقات جامعه فراهم می‌کند در نتیجه یک جامعه متوازن و متقارن شکل می‌گیرد اما در چین همه راه‌ها به دولت ختم می‌شود و این یک نقطه ضعف برای کاپیتالیسم دولتی محسوب می‌شود. در دنیای امروزی، بدون کاپیتالیسم حکومت ابزارهای لازم را ندارد و نمی‌تواند جامعه را به درستی مدیریت کند اما کاپیتالیسم باید مدیریت شود. در سیستم‌های دموکراتیک میزان مدیریت کاپیتالیسم کافی نیست و به همین دلیل شاهد افزایش نابرابری‌های اجتماعی، تحقق‌نیافتن وعده‌های دولت‌ها و نارضایتی مردم هستیم.

اما پرسش‌های متعددی درباره موفق باقی ماندن سیستم کاپیتالیسم دولتی در چین مطرح است. این سیستم تاکنون موفق بوده و بهترین عملکرد را برای چین داشته است اما درباره آینده آن نمی‌توان با قطعیت سخن گفت. مهم‌ترین ویژگی برای تداوم هر سیستم اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی ظرفیت آن برای رفع نقایص و سازگار شدن با شرایط دائما در حال تغییر درونی و بیرونی است. کاپیتالیسم در این زمینه خوب عمل نکرده و به همین دلیل شاهد روی گرداندن مردم در برخی کشورها از این سیستم هستیم. در دهه‌های اخیر کاپیتالیسم زمینه‌ساز ایجاد ثروتی عظیم بوده اما این سیستم نتوانسته رضایت عمومی را فراهم کند.

در چین تلفیق کاپیتالیسم با کمونیسم نقش بسیار بزرگی در توسعه اقتصادی و افزایش نفوذ این کشور داشته زیرا برنامه‌ریزی‌ها به شکل متمرکز صورت گرفته و ابزارهای اقتصادی در اختیار شرکت‌های دولتی بوده است، اما اخیرا در قانون اساسی چین تغییری ایجاد شده و بر مبنای آن محدودیت ۱۰ ساله برای ریاست جمهوری برداشته شده است. باید دید آیا این تغییر در آینده بر استحکام سیستم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چین می‌افزاید یا از آن می‌کاهد. اگر تغییر یادشده واکنش حکومت چین به شرایط در حال تغییر و با هدف رفع نقایص باشد می‌توان اطمینان داشت بر ثبات سیستم حکومتی و اقتصادی چین افزوده خواهد شد. در واقع اگر تحکیم قدرت رئیس‌جمهوری کنونی چین با هدف تداوم اصلاحات صورت گرفته باشد شرایط چین در آینده نگران‌کننده نخواهد بود.

یکی از مهم‌ترین کارهایی که باید در سال‌های آینده با سرعت انجام شود حرکت از سرمایه‌گذاری دولتی به سمت رشد مصرف داخلی، افزایش بهره‌وری و توسعه بخش خدمات به‌عنوان منبع پایدار رشد است. تاکنون سیستم کاپیتالیسم دولتی در چین توانسته ثبات اقتصادی و اجتماعی را تداوم بخشد و این در حالیست که مشکلاتی نظیر میزان بالای بدهی‌ها در چین می‌توانست هر اقتصاد دیگری را دچار مشکلات جدی کند. نظام بانکی چین تحت کنترل غیررسمی و سختگیرانه قرار دارد و اداره آن به شکلی است که دولت می‌تواند از آن برای تحول در بخش‌های مختلف اقتصاد از جمله بخش ساخت و ساز استفاده کند. کاپیتالیسم دولتی چین تاکنون موفق بوده اما باید دید این موفقیت ادامه پیدا خواهد کرد یا نه.