الیگارشی در چمن سبز

فرد فرد اعضای فدراسیون در انتخاب ارکان فدراسیون نقش دارند و خود به‌عنوان مجمع، رکن رکین فدراسیون هستند. احترام به حقوق اعضا از اصول اساسی اساسنامه فدراسیون بوده و شفافیت از سیاست‌های اجرایی و رعایت آن از اهداف فدراسیون محسوب می‌شود. بسان همه پدیده‌های دیگر مدرنیته، برای ایجاد برابری جهت مدیریت فدراسیون‌ها رسم است که رئیس فدراسیون حداکثر دو دوره متوالی یا سه دوره غیر متوالی بر اریکه فدراسیون تکیه زند و راه را برای داوطلبان دیگر هموار می‌کند. اما مدتی است که روش جدیدی در راه و رسم دموکراتیک مدرنیته ابداع شده و آن چرخاندن مدیریت در میان همفکران است. در این روش نیاز نیست مدیریت مادام‌العمر باشد، بلکه به‌جای «مادام‌العمر فردی» به «مادام‌العمر سلیقه‌ای» تبدیل می‌شد. آقای پوتین مبتکر این روش بودند که به فدراسیون فوتبال ما هم منتقل شد. فدراسیون فوتبال ما از دولت جناب دکتر احمدی‌‌نژاد تا روزگار کنونی به‌روش پوتینی و توسط یک جریان اداره شده و ارکان فدراسیون در دست عزیزانی بوده که همه از یک فکر و یک اندیشه نشأت گرفته و به‌همین مناسبت سرمربی تیم ملی بزرگسالان هم همفکر و همسو با همین جریان به‌هدایت تیم ملی مشغول بوده است. در همه این سال‌ها با توجه به انسجامی که در میان آحاد مدیران اداره‌کننده فدراسیون بوده، منتقدان به حاشیه رانده شده و تک‌صدایی و تک‌آوایی بر فوتبال کشور حاکم شده است و طبیعی است که سرانجام چنین مدیریتی توقف توسعه، پسرفت و افول خواهد بود و راهبرد مدیران تک‌بعدی، تکثیر گلخانه‌ای است. مدیریت تک‌صدایی صدا را به‌حدی بلند می‌کند که دیگر صداها شنیده نمی‌شود و با اقتدار نظم ایجاد می‌کند و اسم نظم را مبارزه با بازیکن‌سالاری می‌گذارند. در این روش اطاعت موجب رشد است و اعتراض خانه‌نشینی به همراه دارد. از شکست پیروزی ساخته می‌شود و چون صدا بلند است انگار صدای دیگری وجود ندارد و همه چیز بر وفق مراد است و ناگهان زمانی که از کانال دیگری صداهای دیگری پخش می‌شود، همه چیز فرو می‌پاشد. در ایام مبارک دهه فجر انقلابمان هستیم، تک‌صدایی رژیم گذشته چنان پرآوازه بود که کسی فکر نمی‌کرد اتفاقی بیفتد. اما ناگهان نوای مردم برخاست و همه چیز فرو پاشید و در فوتبال هم ‌‌صدای باخت بازی‌های آسیایی امارات برای رفتن کی‌روش نبود، بلکه اعتراض بر مدیریتی است که سال‌های متمادی مدیریت تک‌صدایی را بر فدراسیون حاکم کرده است. رئیس سابق فدراسیون تک‌آوایی در چند روز گذشته فرموده بود، فدراسیون فوتبال نیازی به کمک‌های دولت ندارد و با حضور آقای کی‌روش در فوتبال ایران درآمدهای فوتبال به‌طور معنی‌داری رشد داشته است. در آغاز عرایضم گفتم ورزش از پدیده‌های جامعه مدنی است و شفافیت از اصول اساسی در آن است. آیا تا به‌حال شده که شاهد باشیم سیاهه‌ای از درآمد و هزینه فدراسیون تک‌صدایی منتشر شده باشد؟ چرا اگر فدراسیون به درآمدهای خود متکی است، معاون وزارت ورزش با مشکلات و دردسرهای فراوان باید برای تشویق بازیکنان و کادر تیم ملی اسکناس‌های دلاری را غیرمتعارف با خود ببرد و آبروی خود را به‌خطر اندازد. اگر فدراسیون از درآمدهای پایدار برخوردار است چرا سرمربی تیم ملی همواره از کمبودها شکوه کرده است؟ گرچه در اساسنامه برای اداره اقتصادی و کسب درآمد تمهیداتی اندیشیده شده و در صورت مدیریت بهینه و شفاف فدراسیون خودتوان خواهد بود و توانایی بسیار بالایی خواهد داشت، اما چرا ترازنامه مالی خود را منتشر نمی‌کند؟ و حتی اعضای فدراسیون، منظور در سطح مجمع، کمتر از آن باخبرند. اگر عوامل اثرگذار در برد و باخت تیم ملی را در چهار محور سازمان افزار، نیرو افزار، اطلاعات افزار و سخت‌افزار بررسی کنیم، به‌واقع امکانات تیم ملی ما در چند سال اخیر گرچه در سطح قدرت‌های اقتصادی آسیا نبوده است، اما بالاتر از سطح میانگین آسیاست. به‌لحاظ فنی و تکنولوژیکی فوتبال در رده فن‌افزار میانه است و در حقیقت دانش فنی آن در سراسر عالم نشر پیدا کرده و همگان اذعان دارند که خلاقیت بازیکنان ما در سطح بالاست. گرچه به‌لحاظ آمادگی جسمانی و دانش حرفه‌ای هنوز ما نواقصی داریم که بیشتر عادات فرهنگی است. مهم‌ترین عامل اثرگذار در سازمان افزار و مدیریت افزار است که می‌تواند هم جهش ایجاد کند و هم فدراسیون را به قهقرا ببرد.

 با عنایت به این امر باید اذعان کرد مشکلات سازمان افزار و مدیریت افزار بالاترین سهم را در شکست‌ها و پیروزی‌ها دارد. اگر باخت فقط در تیم ملی بزرگسالان بود، باید نیروافزار و اطلاعات افزار و مدیریت تیم ملی را زیر سؤال می‌بردیم، اما از آنجا که در اکثر رده‌ها با شکست مواجه بوده‌ایم، بیشترین سهم مربوط به مدیریت و سازمان اجرایی فدراسیون است که نتوانسته طی مدیریت ۱۲ ساله، فدراسیون را به‌سمت و سوی توسعه و ترقی سوق دهد. شاید گفته شود که فوتبال ما رنکینگ یک آسیا را دارد و رده‌بندی جهانی مناسبی هم پیدا کرده است، عرض می‌شود که برای محاسبه رنکینگ، FIFA یکی از پارامترها را در نظر می‌گیرد و گریدبندی آن جامع‌الشرایط نیست. مثلا اگر فیفا برنامه‌ریزی برای فیفا دی را مد نظر قرار می‌داد، آیا ما برنامه‌ای برای روزهای فیفا داشتیم یا اگر نتایج تیم امید در بازی‌های آسیایی در درجه‌بندی اثر داشت باز ما اول آسیا بودیم؟ طبیعی است که نه. امید داریم مجمع محترم فدراسیون فوتبال این چند عامل را به‌دقت بررسی کند، اول اینکه مدیریت تک‌بعدی و آثار و عواقب آن‌ را تجزیه و تحلیل کند و زمینه را برای برگزاری یک انتخابات دموکراتیک فراهم کند. دوم مبادرت به تدوین شرایط احراز مناسب کرده و عزیزان عضو مجمع را ملزم کند که برای دادن تاییدیه، خست به‌خرج دهند و به‌راحتی امضای خود را خرج نکنند. سوم حتما از داوطلبان برنامه چهارساله بر پایه اهداف فدراسیون اخذ کنند. مثلا طرح ملی استعدادیابی یا اینکه طی چهار سال از چه رده‌ای به چه رده‌ای صعود خواهیم کرد. تیم امید آیا در ۲۰۲۰ به المپیک می‌رود یا برنامه فدراسیون برای ۲۰۲۴ است؟ در نوجوانان، جوانان، بزرگسالان، باشگاه‌ها و... در سال‌های اول، دوم، سوم و چهارم برنامه، کجا خواهیم بود، به این مفهوم که برنامه قابل ارزیابی باشد که در صورت تحقق، مجمع اجازه دهد برای یک دوره دیگر مدیران ادامه دهند و به آنها اعتماد کند در غیر این‌صورت مدیران استیضاح شوند. درخصوص درآمد و هزینه کاندیداها بیلان چهار ساله ارائه شود. جای بسی تعجب است که وزارت محترم ورزش و جوانان با دست و دلبازی بالایی فدراسیون فوتبال را حمایت کرده است.‌ای کاش از کشتی هم چنین حمایتی به‌عمل می‌‌آمد و آقا رسول بزرگوار بر مسند می‌ماند. برنامه استفاده از مربیان هم مورد توجه قرار گیرد و آن اینکه کاندیداها چه مربیانی را به‌خدمت می‌گیرند؟ استفاده از مربیان خارجی فرصت مغتنمی است، اما نباید از تعادل خارج شد. سازمان فدراسیون فوتبال در تمام دنیا انتخاب مربیان تیم‌های ملی را بر عهده کمیته مربیان و کمیته فنی نهاده است. چون کمیته‌ها بر مبنای عقل نقاد خود پایه‌ریزی شده‌اند و تصمیم‌گیری در آنها جمعی است. در یک ساختار مناسب برای کمیته‌ها، سازمان‌دهی مناسب تدوین‌ شده به‌طوری‌که اعضای آن بتوانند مستقلانه مبادرت به انتخاب مربی و سرمربیان تیم‌های ملی در رده‌های مختلف کنند و به‌تصویب هیات رئیسه برسانند و از آنجا که سرمربیان تیم‌های ملی وظیفه حاکمیتی نیز بر عهده دارند، اصلح خواهد بود که ریاست محترم فدراسیون نظر معاون فنی و ورزشی وزارت و شخص وزیر را اخذ کند که هماهنگی کاملی وجود داشته باشد. اهمیت ورزش در قوانین داخلی به‌حدی است که کلیه طرح‌های ورزشی در همه نهادها و آرمان‌ها باید به ‌تصویب شورای وزارت ورزش که ریاست آن با شخص رئیس‌جمهوری است، برسد. بگذریم که در این سال‌ها اصلا شورای ورزش تشکیل نشده که طرح‌ها هم مورد بررسی قرار گیرد و همین امر موجب شده که متاسفانه فدراسیون خود را خودمختار فرض کند و سرمربی تیم ملی هم خود را در مقابل وزارت ورزش پاسخگو نداند.

ای‌کاش وزارت محترم ورزش به‌جای بیانیه کمک‌های مالی به فدراسیون، درخواست تشکیل مجمع فوق‌العاده می‌کرد و به درآمد و هزینه فدراسیون نیز رسیدگی می‌کرد که مشخص شود چرا سرمربی تیم ملی به‌خود اجازه می‌دهد ریسک باخت را به وزارت ورزش منتقل کند و حمایت نکردن وزارت ورزش را علت باخت قلمداد کند. در کدام دوره معاون ورزش با دلارهای فراوان  سروقت تیم ملی رفته است؟ این حقیر فقیر در استرالیا که افتخار همراهی تیم ملی را داشتم که به جام جهانی صعود کرد تنها به دلیل عید مبعث صد دلار به هر کدام از بازیکنان پرداخت شد. البته هموطنان عزیز مقیم دبی به‌هنگام مراجعت سنگ تمام گذاشتند و تیم ملی را مورد تفقد قرار دادند و جوایز ارزشمندی هدیه کردند. می‌خواهم عرض کنم که فدراسیون فوتبال بالاترین مرجع فوتبال کشور است و وزارت ورزش وظایف حاکمیتی کل ورزش و همچنین نظارت و هدایت را عهده‌دار است و در بودجه سالانه خود اعتباری در جهت فوتبال دریافت نمی‌کند که کم‌کاری کرده باشد یا از فدراسیون دریغ کرده باشد. به‌لحاظ قانون‌مندی فدراسیون‌ها مستقل هستند و اساسنامه فوتبال در این جهت بسیار قوی‌تر از سایر فدراسیون‌هاست. مشکل این است که متاسفانه ما قانون ورزشمان کهنه است و قانونی برای ورزش حرفه‌ای و باشگاه‌ها تدوین نشده است و ساماندهی فدراسیون فوتبال منطبق با اساسنامه نیست و بسیاری از اهداف و ماموریت‌های ذکرشده در اساسنامه بدون متولی است و بلااجرا مانده است. نیاز است محیط قانونی ورزش حرفه‌ای آماده شود و سازماندهی فدراسیون بر اهداف و ماموریت‌ها منطبق شود و عقل نقاد خودبنیاد جایگزین تک‌ صدایی شود و استفاده از عقل جمعی در دستور کار قرار گیرد.