در انتظار حادثه بعدی
زمین لرزههای رخ داده براساس فعالیت این گسلها، بهمراتب عددهای بالایی را نشان میدهد که بر این اساس، ایران در جایگاه کشورهای پرریسک در دنیا قرار میگیرد. از طرفی جمعیت ۸۰میلیونی ایران بر اساس آمار رسمی مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵ در ۲۲،۶۵۴،۵۹۱ واحد مسکونی سکنی گزیدهاند که از این تعداد، ۱۲،۹۸۱،۹۱۹ واحد از تیپ ساختمانی اسکلت دار و مابقی در حدود ۹،۶۱۸،۶۱۱ واحد مسکونی از نوع فاقد اسکلت و بهطور کلی فاقد استحکام لازم در برابر زلزله هستند. همچنین باید تاکید کرد که بر مبنای زون بندی نقشه خطر زلزله آییننامه ۲۸۰۰ (آییننامه ساخت و ساز مقاوم در برابر زلزله در ایران)، حدود ۶۷درصد از مساحت سرزمینی ایران، در زون با خطر بالا و نزدیک به ۹درصد مساحت کشور را پهنه با خطر بسیار بالای زلزله دربرمیگیرد. از این میان تنها ۵/ ۴ درصد سرزمین ما، در پهنه با خطر کم واقع شده است که اغلب آن نیز مناطق کویری و فاقد جمعیت و آبادانی یا بسیار تنک جمعیتی است.
۲۰۰ شهر از شهرهای ایران در زون با خطر بسیار بالای زلزله واقع شدهاند که کلانشهرهایی مانند تهران، تبریز و کرج از جمله آنها هستند. همچنین ۸۰۳ شهر نیز در پهنه با خطر بالای زلزله واقعند که معرف در معرض قرارگیری بالای جمعیتی ایران در برابر زلزله هستند و تنها ۱۱ شهر در زون با خطر زلزله کم قرار گرفتهاند. تعداد کل جمعیت شهری واقع در زون با خطر بسیار بالا، حدود ۱۹،۲۵۵،۰۰۰ نفر و در زون با خطر زلزله بالا جمعیت شهری حدود ۳۰ میلیون نفر است. جمعیت روستایی ساکن در زون با خطر بسیار بالا حدود ۲،۷۵۸،۰۰۰ نفر و در پهنه با خطر بالای زلزله حدود ۱۴،۷۲۶،۰۰۰ نفر است. بهطور کلی از میان حدود جمعیتی ۸۰ میلیونی ایران( آمار ۱۳۹۵)، حدود ۶۶،۷۳۹،۰۰۰ نفر در پهنههای با خطر بسیار بالا و بالای زلزله( حدود ۸۳درصد جمعیت) زندگی میکنند. نکته شایان توجه در پراکنش جمعیتی روی پهنههای خطر زلزله ایران، این است که هر چند زون با خطر بسیار بالای زلزله مساحتی نزدیک به ۹درصد مساحت سرزمینی ایران را داراست، اما درصد جمعیت واقع دراین زون ۲۷درصد جمعیت کل کشور است! در تهران، بر اساس آمار تعداد واحدهای مسکونی اندکی بیش از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار واحد تخمین زده میشود. از مجموع مساحت شهری تهران، ۳۲۶۸ هکتار آن طبق تعریف شورایعالی شهرسازی و معماری، به بافت فرسوده تعلق میگیرد که تقریبا ۵ درصد مساحت شهری را در بر میگیرد. در این مساحت حدود ۱۵ درصد مردم شهر تهران زندگی میکنند، جمعیت ساکن این بافت حدود یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر است که در ۲۶۲ هزار واحد مسکونی واقع در بافت فرسوده زندگی میکنند. چنین سیمایی از حد خطر و آسیب پذیری، بیگمان کشور را نیازمند سیستم مدیریت بحران پیشرفته و سامان یافتهای میکند که بتواند در مراحل قبل، حین و بعد از رخداد حوادث بحران زا، با چالاکی و درایت کار کرده و کارآمدی خود را نشان دهد. مجموعه فعالیتهای انجام یافته در حوزه مدیریت بحران، اعم از اقدامات پیشگیرانه یا مقابله و بازتوانی، در نهایت منجر به تاب آوری سامانههای مختلف بنیادین کشور شده و میزان آسیب پذیری را به حداقل خواهد رساند. بهعبارت دیگر رسالت و مسوولیت اساسی مدیریت بحران این است که مدیریت کند تا میزان آسیب دیدگی المانهای مختلف به حداقل برسد و اگر سیستمی آسیب ببیند سریعا به مود کاری خود برگردد و اصطلاحا زمین گیر نشود.
مدیریت بحران دارای ابعاد چهارگانهای است که استفاده از آنها قابلیت اندازهگیری کمی مفهوم مدیریت را در سیستمهای فیزیکی و انسانی فراهم میکند. این ابعاد شامل:
- فنی: قابلیت سیستمهای فنی و اجزای مرتبطه آن برای ایفای سطح عملکرد مناسب و مورد انتظار هنگام مواجهه با مخاطرات.
- سازمانی: توانایی سازمانها برای اتخاذ سریع تصمیمها و واکنش های مناسب به منظور افزایش تاب آوری.
- اجتماعی: شامل روش های کاهش ابعاد مسائل جوامع بلازده و مشکلات مسوولان حکومتی آن جامعه که بر اثر وقوع بلا و از دست دادن سرویسهای حیاتی ایجاد شده است.
- اقتصادی: ظرفیت کاستن خسارات اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم ناشی از مخاطرات طبیعی.
و برای سنجش کارآیی و نتایج کار بسامان مدیریت بحران در جوامع معیارهای سنجش بهقرار زیر معرفی شده است:
- پایداری: توان و قابلیت سیستمها برای مقاومت در برابر سطح مشخصی از خطر، بدون کاهش قابل توجه عملکرد.
- جایگزینی: به میزان قابلیت سیستمها برای جایگزینی واحدهای آسیبدیده به منظور عدم توقف و اختلال جدی در عملکرد آنها اطلاق میشود.
- کاردانی: به توانایی واحدهای مختلف در شناسایی و تشخیص مسائل، تعیین اولویتها و بسیج منابع در هنگام وجود تهدید برای عملکرد المانها یا سیستمها یا سایر واحدهای مورد تحلیل اطلاق میشود.
- چابکی: به قابلیت برآوردن اولویتها و تحقق اهداف واحدهای مختلف در یک چارچوب زمانی مشخص برای محدود کردن خسارات و جلوگیری از تلفات و اختلالهای محتمل آینده گفته میشود.
موارد مذکور مصادیق کلیدی مدیریت بحران است و در کشور ما باید بهدرستی در ارزیابی کارکرد مدیریت بحران از این محورها و کلمات کلیدی آن استفاده کرد. ارزیابیها نشان میدهد که متاسفانه در مقام عمل مدیریت بحران دست پری ندارد و بیشتر از مدیریت بحران، بهمثابه ستاد حوادث غیرمترقبه عمل کرده است. حادثهای رخ میدهد، عملیاتی انجام میشود و بعد موضوعات فراموش میشود تا رخدادی دیگر. و برای همین است که کاری مهم در این وادی بهثمر ننشسته است.
ارسال نظر