دوئل آمریکایی

در واقع استیضاح، لحظه یک انتخاب بزرگ برای تغییر ساختار دولت و شخص رئیس‌جمهوری است. انتخابات اخیر کنگره نقشی بزرگ در تغییر راه پیش‌روی‌ ترامپ داشت. در این انتخابات همانطور که انتظار می‌رفت، دموکرات‌ها توانستند اکثریت را در مجلس نمایندگان کسب کنند و این تحول، احتمال استیضاح رئیس‌جمهوری را افزایش داده است، البته فقط احتمال این اقدام افزایش یافته است.

واقعیت این است که طبق قانون، حتی اگر دموکرات‌ها در مجلس سنا نیز اکثریت را کسب کرده بودند، برای استیضاح‌ترامپ به رای موافق دوسوم نمایندگان این مجلس نیاز بود و این بدان معناست که ضروری بود ۱۵ نماینده جمهوری‌خواه یا تعداد بیشتری از آنها با دموکرات‌ها بر سر استیضاح رئیس‌جمهوری همراهی می‌کردند. تحقق این شرط بسیار غیرمحتمل است، اما هیچ‌‌کس از آینده خبر ندارد. اگر تحقیقاتی که در آینده درباره موضوعات مربوط به‌ترامپ و نزدیکان او انجام می‌شود، اثبات عملکرد وی برای آمریکا به‌شدت زیانبار بوده، آنگاه جریان سیاسی کنونی تغییر می‌کند و آینده‌ترامپ در نقش رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده به خطر خواهد افتاد.

اما در هر حال طرفداران استیضاح‌ترامپ یا هر رئیس‌جمهوری دیگر در آمریکا به سادگی نمی‌توانند برنامه خود را عملی کنند. در ماه‌های اخیر موضوع احتمال استیضاح‌ترامپ بارها مطرح شده و به‌ویژه پس از برگزاری انتخابات کنگره، این موضوع بیشتر موردتوجه قرار گرفته است. قبلا استیضاح‌ترامپ یک موضوع سرگرم‌کننده محسوب می‌شد. اما سال آینده دیگر چنین نخواهد بود. اقدامات مربوط به استیضاح اندرو جانسون، ریچارد نیکسون و بیل کلینتون تبعات منفی برای جامعه آمریکا داشت. اما این تبعات در صورت جدی‌تر شدن موضوع استیضاح‌ترامپ بسیار منفی‌تر نخواهد بود.

ترامپ از جنبه‌های گوناگون فردی غیر قابل پیش‌بینی است و در حوزه استیضاح نیز همین‌طور خواهد بود. او چندی پیش گفته بود اگر استیضاح شود بورس آمریکا سقوط کرده و همه فقیر خواهند شد. در ماه سپتامبر‌ترامپ خطاب به هواداران خود گفته بود: «اگر استیضاح شود، مقصر آنها هستند زیرا این نشان می‌دهد آنها پای صندوق‌های رای حاضر نشده‌اند.» او در ایالت آیووا بار دیگر به آنچه دستاورد اقتصادی خود می‌داند اشاره کرد و گفت: «تو استیضاح می‌شوی، زیرا بهترین وضعیت اقتصادی را در تاریخ کشور به وجود آورده‌ای. بهترین آمار اشتغال در تاریخ آمریکا. درست است. بهترین قراردادهای تجاری در تاریخ آمریکا را منعقد کرده‌ای.»

صرف‌نظر از وضعیت اقتصادی و آمار اشتغال که هر دو امیدوار‌کننده هستند، اما نه بهترین شرایط در تاریخ آمریکا،‌ترامپ در روند استیضاح از یک مزیت برخوردار است. تاریخ استیضاح‌های روسای‌جمهوری آمریکا نشان می‌دهد، فرآیند این امر از سوی حزب رقیب آغاز می‌شود. اما اگر حزب رئیس‌جمهوری با آن همراه نشود، هرگز موفقیت‌آمیز نخواهد بود. نکته نخست اینکه دموکرات‌ها برای استیضاح‌ترامپ به همراهی دوسوم نمایندگان مجلس سنا نیازمند هستند و نکته دوم این است که باید به یک پرسش مهم پاسخ داده شود: منظور نویسندگان قانون اساسی از اعمال بزرگ خلاف قانون چه بوده است؟

نویسندگان قانون اساسی آمریکا با هدف فرق قائل شدن بین شاه و رئیس‌جمهوری و پاسخگو کردن رئیس‌جمهوری، بند ۲ از بخش ۴ را در قانون اساسی این کشور درج کرده‌اند تا بر دولت نظارت وجود داشته باشد. آنها این روند را با دادن مجوز استیضاح در مواردی نظیر خیانت یا رشوه آغاز کرده‌اند. اما جورج ماسون چنین مواردی را بسیار محدود دانست و مورد سوء‌مدیریت را به آن افزود. جیمز مدیسون با این پیشنهاد مخالفت کرد زیرا معتقد بود اگر این مورد نیز از موارد امکان استیضاح باشد، رئیس‌جمهوری بیش از حد از سوی کنگره محدود و دست بسته خواهد شد. سپس ماسون با قبول استدلال مدیسون پیشنهاد کرد به‌جای سوءمدیریت عبارت «یا دیگر اعمال غیرقانونی بزرگ و سوء‌رفتار» در نظر گرفته شود و این پیشنهاد پذیرفته شد.

در قانون اساسی هیچ توضیح دیگری ذکر نشده است. اما نویسندگان قانون اساسی در بحث‌های خود به روشنی بیان کردند که منظورشان هر رئیس‌جمهوری است که از جایگاه خود برای سود شخصی استفاده کند، علیه کشور اقدام کند یا به جامعه لطمه بزرگ وارد کند. نویسندگان قانون اساسی پیش‌بینی کرده بودند که ممکن است یک رئیس‌جمهوری از قدرت خود برای اختلال در تحقیقات مربوط به اقداماتش استفاده کند. ماسون این سوال را مطرح کرد که اگر یک رئیس‌جمهوری چنین اقدامی انجام دهد چه خواهد شد؟ مدیسون در پاسخ گفت: در این حالت مجلس نمایندگان می‌تواند او را استیضاح کند و اگر گناهکار شناخته شد برکنار می‌شود.

تهدید استیضاح متوجه بسیاری از روسای جمهوری آمریکا بوده، اما هرگز به نتیجه نرسیده است.‌جمهوری‌خواهان خواستار استیضاح هری‌ترومن شدند. زیرا او در جریان جنگ کره ژنرال داگلاس مک‌آرتور را برکنار کرده بود. دموکرات‌ها بر سر مساله ایران‌ برای استیضاح رونالد ریگان تلاش‌هایی کردند. آنها همچنین خواهان استیضاح جرج بوش به دلیل جنگ عراق بودند. اطرافیان باراک اوباما نیز نگران استیضاح او بودند.

تنها استیضاح‌هایی که به‌طور جدی ادامه کار یک رئیس‌جمهوری را در آمریکا به خطر انداخت استیضاح‌های جانسون، نیکسون و کلینتون بود. جانسون به دلیل نقض قانونی که او را از برکناری وزرای دولت بدون مجوز سنا منع می‌کرد، استیضاح شد.

مورد نیکسون سوء‌استفاده از قدرت و جلوگیری از اجرای عدالت بود: جاسوسی علیه رقیب سیاسی، پنهانکاری شامل پرداخت حق‌السکوت و تلاش برای جلوگیری از تحقیقات اف‌بی‌آی. کمیته حقوقی مجلس نمایندگان رای به استیضاح او داد و او‌ترجیح داد استعفا دهد. بیل کلینتون به دلیل تلاش برای جلوگیری از تحقیقات درباره سوء‌استفاده جنسی و پنهان کردن رابطه خود با مونیکا لوینسکی هدف استیضاح قرار گرفت اما وکلای او اعلام کردند او چنین اقداماتی انجام داده، اما این اقدامات چنان زیانبار نبوده که به دلیل آن شایسته برکناری باشد.

ترامپ بیش از هر رئیس‌جمهور دیگری با تهدید استیضاح مواجه بوده است. او حتی قبل از استقرار در کاخ سفید و پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر ۲۰۱۶ با این تهدید مواجه بود و علت آن، تعداد زیاد اتهام‌های اخلاقی علیه وی بود. در حال‌حاضر هم، مخالفان‌ترامپ فهرستی طولانی از مواردی در دست دارند که معتقدند دلایل کافی برای استیضاح اوست. از فعالیت‌های تجاری با همکاری دولت‌های خارجی گرفته تا برکناری رئیس اف‌بی‌آی و ده‌ها مورد دیگر و نکته مهم این که حمایت مردمی از استیضاح‌ترامپ از حمایت‌ها از استیضاح کلینتون و نیکسون بیشتر است.