الگوهای جدید نوآوری
محدود نکردن تفکرمان و خارج از مسیر معمولی فکر کردن خیلی مهم است. شرکت اپل را در نظر بگیرید. استیو جابز شور خاصی به موزیک داشت. در سال ۲۰۰۱ اپل با مشکلات خاصی روبهرو بود. او یک دستگاه کوچک و بسیار جالب ابداع کرد که مردم میتوانستند آهنگهایشان را با خودشان جابهجا و آهنگهای جدید را دانلود کنند. کار با این دستگاه نیز آسان بود. او در واقع صنعت آهنگ و موسیقی را با فناوری اینترنت ادغام کرد. این کار، صرفا معرفی یک دستگاه جدید نبود، بلکه یک شیوه جدید نگریستن به این صنایع بود.
مثال بعدی اوبر است. این شرکت در واقع ایده رانندگی مشارکتی را به بازار معرفی کرد و نه یک محصول خاص را. آنها بازاری که اشباع نبود را پیدا کردند و خواستند روشی را پیدا کنند که رانندگان و مسافران را بهعنوان افرادی معمولی بههم مرتبط کنند. ایر بی ان بی نیز کار مشابهی کرد. بگذارید به یک مطالعه که در این زمینه در سال ۲۰۰۷ با جمعآوری اطلاعات از ۱۳۰۰ شرکت مختلف انجام شد، نگاهی بیندازیم. آنها سعی کردند ببینند کارآفرینان چه خصوصیاتی دارند. ۴۳ درصد آنها آدمهایی بودند که دوستان زیادی نداشتند. ۲۵ درصد آنها از هوشی غیراجتماعی برخوردار بودند. این کارآفرینان چندین خصوصیت مشابه مانند ریسکپذیری، بلندنظری، کوشایی، برخورد خوب با دیگران و امیدوار بودن به آینده داشتند، که مهمترینش بلند نظری و کوشایی بود. اکثر آنان در میانگین سنی بین ۲۵ سال تا ۴۵ سال قرار داشتند.
اکثر آنان کارآفرینی را انتخاب کرده بودند، چون میخواستند رئیس خودشان باشند و البته شور و علاقه به انجام یک کار خاص هم در این تصمیمگیری دخیل است. این خصوصیات میتواند بهصورت ذاتی در افراد باشد ولی محیط اطراف مخصوصا خانواده و فرهنگ جامعه میتواند هم به آن قدرت بخشد و هم آن را نابود کند. ما باید خیلی مراقب باشیم که چگونه با فرزندانمان برخورد میکنیم. مدرسه نیز بهعنوان یک عامل محیطی تاثیرگذار است. مثلا هر کسی که به دانشگاه استنفورد برود، بهصورت خودکار به سمت کارآفرینی کشیده میشود، زیرا هر کسی در آنجا به این چیزها فکر میکند. همچنین افرادی که مثل ما مهاجر هستند، چون در اینجا به آنها به چشم یک شهروند درجه دو مینگرند، تلاش میکنند که نشان دهند آنها حتی بهتر هم هستند. حالا بگذارید که در مورد تجربه شخصی خودم بگویم. من برای ادامه تحصیل به اینجا آمدم و به دانشگاه UCLA رفتم و دکترا گرفتم. در این مدت من چند کار مشاورهای با شرکتهای تازه تاسیس انجام داده و وارد شاخه توسعه و تحقیقات شدم. در آن زمان من تازه برای نخستین بار با ایده استارتآپ مواجه شدم، که خیلی از آن خوشم آمد. من و برادرم در سال ۱۹۹۸ در حالی که من همچنان مشغول گرفتن دکترا بودم، شرکت خودمان را تاسیس کردیم.
اواسط دهه ۲۰۰۰ شرکت ما به برادکام پیوست. در حالی که داخل برادکام بودیم، به کارآفرینی ادامه دادیم و در واقع ما صنعت بیسیم را به کارهایی که از قبل انجام میدادیم وارد کردیم. بهعنوان مدیر نه تنها کارهای تحقیقاتی را انجام میدادیم، بلکه با مسائل مالی و اداری هم آشنا شدیم. بعد از ۲۰۱۶ که برادکام به اواگوا پیوست، شرکت دوم خودمان را به نام مواندی تاسیس کردیم. همه کارهای مورد نیاز یک بیزینس را مجددا انجام دادیم. در UCLA روی پروژهای کار میکردیم که در واقع ادغام ماژول رادیویی
RF-CMOS در بخش دیجیتال بود. این، به ما، در حل مسائلی که در صنعت با آن مواجه بودیم، کمک کرد. در فناوری بیسیم هدف این است که میزان و حجم دادهای را که انتقال داده میشود زیاد کنند، ولی این امر با سه مساله محدودیت اندازه دستگاه، هزینه و افزایش در مصرف انرژی روبهرو است. ایده ما در واقع میخواست که این مشکلات را از میان بردارد.
بعد اما محصول ما در جاهای مختلفی مثل «موتورولا ریزر» استفاده شد. وقتی که ما به برادکام پیوستیم، وایرلس را وارد برنامه شرکتمان کردیم و سعی کردیم که روحیه کارآفرینی خودمان را حفظ کنیم. ما چندین ماژول وایرلس مانند وایرلس لن، بلوتوث و رادیوی اف ام را با هم در یک برد کوچک ادغام کردیم، که این برای اولین بار در دنیا انجام شد. همچنین ما کارهای مشابه دیگری نیز کردیم. در یک بسته کوچک همه اینها را با هم ارائه دادیم، که این کمک کرد صنعت گوشی هوشمند میسر شود. در مواندی هدف ما ارائه نسل بعدی وایرلس که گیگابایت میباشد، هست و برای آن، باید فرکانس دستگاه را بالا ببریم که موانع خودش را دارد. در صنعت تلفن این امر ۵G نام دارد و در بقیه دستگاههای بیسیم نام آن متفاوت است. ما میخواهیم هزینه کم، قدرت بالا و مصرف انرژی کم را همزمان داشته باشیم.
خصوصیات یک کارآفرین موفق به این شرح است. اول از همه ریسکپذیری است. خوشبین بودن نیز مهم است و نباید به محض برخورد با یک مانع دلسرد شد. باید چشمانداز شرکت را ببینیم و بدانیم به چه مسیری میرویم. انگیزه هم خیلی مهم است چون ما باید از مسیر لذت ببریم وگرنه ممکن است که در طول راه بیخیال شویم.
تشنه موفقیت بودن، تعهد داشتن و مهارت در برقراری ارتباط هم از اهمیت بسیاری برخوردار هستند، زیرا ما نیاز داریم که محصول مان را در نهایت به مشتری ارائه دهیم. همچنین، پذیرفتن ایدههای جدید در بازار و نیز در تماس بودن با افرادی که کارهای مشابهی میکنند، جزو خصوصیات کارآفرینان است. اصرار ورزیدن و توانایی جمع کردن افراد در یک تیم و رهبری آنها نیز اهمیت خودش را دارد.
ارسال نظر