بازنده بزرگ مرگ برجام
تیزبینی نظریهپردازانی چون آنجل سبب شد تا دو جنگ جهانی اول و دوم زیر تیغ تیز متخصصان روابط بینالملل قرار گیرد. نتیجه این نقد، خلق نهادهای چندجانبه بینالمللی شد. در راس این نهادهای چندجانبه، سازمان ملل متحد قرار گرفته و در اطراف آن نهادها و موسسات منطقهای قرار دارند. اتحادیه اروپا، آسهآن، اتحادیه آفریقا، سازمان کشورهای آمریکایی و... همگی نهادهای منطقهای هستند که به سازمانهای بینالمللی بدل شدهاند. نفوذ و تاثیر آنها تنها در منطقه نیست بلکه حتی در کنار سازمان ملل متحد به حل بحرانهای بینالمللی کمک میکنند. بنابراین سازمانهای بینالمللی در موضوع صلح و امنیت کارآمد محسوب میشوند. اگر چه کسانی مانند فروید در مقام یک روانشناس نسبت به همکاری در سیاست بینالملل بدبین هستند، با این همه اتحادیه اروپا توانسته از جنگ در میان اعضا پیشگیری و حتی صلح و امنیت پایدار میان آنها برقرار سازد. برخی از بنیانگذاران اتحادیه اروپا حتی گامی فراتر نهادند و مبانی نظم بینالمللی را تغییر دادند. کشوری مانند آلمان بهجای توجه به تعداد تانک، موشک، سلاح هستهای و مانند اینها به توسعه اقتصادی پرداخت. آلمان از انتخاب سنت نظامی- سیاسی خودداری کرد زیرا این رویه دربرگیرنده هزینه بالای نظامیگری بود. در مقابل، آلمان به داد و ستد، تقسیم کار بینالمللی و وابستگی متقابل توجه کرد. نتیجه این شد که گزینه تجاری سبب قدرتمندی آلمان و به تبع آن اتحادیه اروپا شد. در موضوع روابط ایران و اتحادیه اروپا، ایران باید از شیوه سنتی گفتوگوها، مذاکرات و مباحثات سیاسی، هستهای و حقوق بشری عبور کند و مذاکرات در سطح دیگری تعریف شد. اکنون ایران باید به دنبال وابستگی متقابل پیچیده با اتحادیه اروپا باشد؛ روابطی که برپایه خواست و گرایشهای سیاسی حاکمان دو طرف متزلزل نشود.
همچنین همکاریهای بازرگانی، اقتصادی، صنعتی، گردشگری، ترابری و ساختمان، دانشبنیان، انرژی، زیستمحیطی، آکادمیک و مانند اینها توسعهیافته و اساس یک روابط پایدار میان ایران و اتحادیه پدیدار شود. البته در این راه، اتحادیه اروپا هم باید نقشی فراتر برای خود قائل شود. مهمترین نقش عدم تاثیر است. اتحادیه همچنان تحتتاثیر هژمون است و این خطاست. در چنین شرایطی، اروپا نمیتواند تغییر سیستمی در نظام بینالملل ایجاد کند. لازمه تغییر سیستمی در نظام بینالملل به رسمیت شناختن چند مولفه بهعنوان ارزشهای مشترک جهانی است: قوانین، نظم و پول باثبات. قوانین و مقررات اتحادیه اروپا فراگیر و اثرگذارند. پول واحد اروپا، یورو نیز یک ارز باثبات بینالمللی است. تنها نکتهای که اروپا به آن نیاز دارد اثرگذاری بر نظم بینالمللی است. نکته اخیر موضوعی است که اروپا اکنون در آزمون آن قرار گرفته است. عقبنشستن رژیم ترامپ از برجام سبب شده تا این فرصت تاریخی پیشروی اروپا قرار گیرد که آیا میتواند با ابزارهای تعریفشده در حوزه یورو و قواعد تجاری که دارد، نظم بینالمللی خود را بر نظام بینالملل حاکم کند؟ اگر اتحادیه اروپا بتواند، که به باور نگارنده این فرصت برای آن به واسطه ایران مهیا شده است و میتواند، آنگاه هژمون یا قدرت چیرهای به نام آمریکا نخواهیم داشت و این موفقیت بزرگی برای یک نهاد چندجانبه مانند اتحادیه اروپا خواهد بود. سبد قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا، اگرچه از آمریکا و چین فاصله دارد، ولی توانایی اعمال نظم با توجه به دو مولفه دیگر قوانین و پول باثبات امکانپذیرند. اگر آینده اتحادیه اروپا را با حفظ برجام گره بزنیم، آنگاه بیراه نیست اگر مدعی شویم که بازنده اصلی مرگ برجام، اتحادیه اروپا خواهد بود نه ایران. ایران قطعا با عقب نشستن آمریکا از برجام منافعی را از دست داده است ولی اکنون ایران نباید تنها به بهرهمندی از برجام با حفظ اروپا در آن بیندیشد بلکه اروپا باید زیانهای عقب رفتن آمریکا را نیز جبران کند.
امری که دشوار هست، ولی محال نیست. وانگهی مشوق اروپا برای این مسیر میتواند خود ایران باشد. ابزارهای ایران در حوزههای انرژی، گردشگری، زیستمحیطی، صنعتی، بازرگانی و مانند اینها بسیار اهمیت دارند. با این همه لازم است تا ایران از برخی چالشهای دو طرف برای همیشه عبور کند. این عبور و دستیابی به یک آیندهای باثبات و همگرا نیازمند گفتوگوهای همهجانبه و فوری است. در این مسیر ایران نیازمند یک وحدت ملی است. عدم انسجام در داخل میتواند سردرگمی جهانی بهبار آورد. نمونه آن تعارض و تنازع داخلی در موضوع گشایش سفارت (نمایندگی) اتحادیه اروپا در ایران بود. موضوعی که پیروزی بزرگی برای ایران میتوانست محسوب شود ولی به یک خفت یا شکست در داخل تعبیر شده بود. هنگامی که اسراییل بهشدت و با لابیهای فراوانش از اتحادیه اروپا التماس میکند تا در اسراییل سفارت افتتاح کند، ما در داخل این فرصت تاریخی گشایش سفارت اتحادیه اروپا در ایران را به یک موضوع بد تعبیر کردیم. آینده روابط دو طرف هم در دست ما و هم در دست آنهاست. برای رسیدن به منافع ملی و کمک به چند جانبهگرایی توجه به اتحادیه اروپا لازم و ضروری است.
ارسال نظر