تجربه جهانی در بازارسازی
ابتدا به بررسی اجمالی این طرح در آمریکا و سپس استرالیا پرداخته و بعد از آن چالشهای پیش رو برای اجرای این طرح در ایران به تفصیل بیان میشود. ایالتهای غربی آمریکا (آریزونا، کالیفرنیا، کلورادو، آیداهو، مونتانا، نیومکزیکو، نوادا، آرگون، تگزاس، یوتا، واشنگتن و وایومینگ) با منابع آبی محدودی روبهرو هستند، این محدودیت موجب شده تا شیوه تعیین حقابهها و همچنین قوانین حاکم بر تخصیص آب بسیار متفاوت از ایالتهای شرقی باشد. در ایالتهای شرقی تنها زمینهای اطراف رودخانهها حق استفاده از آب را دارند؛ اما در ایالتهای غربی آب یک کالای عمومی شناخته میشود که هیچ کس مالک آن نیست و همه میتوانند از آن استفاده و تولید ثروت کنند. حقابه یا حق استفاده افراد از آب تنها با ایجاد یک انشعاب برای مصارف مفید رسمیت میگرفت. این حق تا زمانی که افراد از آب استفاده میکردند پابرجا بود، حال آنکه در صورت عدم استفاده از آب، حقابه نیز ابطال میشد. این قوانین باعث شد تا همه حتی با وجود عدم نیاز به آب برای گرفتن و حفظ حقابه، آب را از جریان اصلی خارج و برای تولیدات کم ارزش مورد استفاده قرار دهند. مصرف آب گاه از جریان رودخانه نیز بیشتر بود. از همین رو با بروز خشکسالی تنها حقابههای پر سابقه میتوانستند از آب استفاده کنند.
از دهه هشتاد میلادی دولت فدرال و دولتهای محلی سیاست گسترش تبادل حقابهها و رونق بازار آب را به اجرا گذاشتند. در ابتدا بهدلیل نگرانی کشاورزان از اینکه ممکن است با تبادل آب حقابه آنها باطل شود، این بازارها مورد استقبال قرار نگرفت. با اصلاحات قانونی و نهادی برای رفع نگرانی کشاورزان، روند تبادل آب در دو دهه گذشته صعودی و رو به گسترش بوده است. نمودار ۱ تعداد قراردادهای تبادل آب را نشان داده که روند صعودی آن در سالهای اخیر مشخص است و نمودار۲ روند میزان آب تبادل شده را به دو روش نشان میدهد. در روش اول مقدار آب تبادلشده صرف نظر از نوع قرارداد گزارششده، یعنی بهعنوان مثال اگر حقابهای به میزان هزار متر مکعب سالانه بهصورت دائمی خریداری شود، تنها همان هزار مترمکعب در سال خرید گزارش شده است؛ اما در روش دوم میزان آب سالهای آینده نیز تنزیل شده و به این میزان افزوده میشود به همین دلیل مقدار آن بسیار بیشتر است و در محور عمودی دوم نشان داده شده است.
به عبارت دیگر روش اول تفاوتی بین اجاره یک ساله و خرید دائمی قائل نمیشود؛ اما روش دوم آب تعهد شده برای تبادل در سالهای آینده را نیز شامل میشود. مقدار خرید سالانه بسیار پرنوسان است و نقاط بیشینه با سالهای خشکسالی (سالهای ۱۹۳۱ و ۱۹۳۴ میلادی) مطابقت دارد؛ اما مقدار متعهد شده خرید در سالهای اخیر بسیار بیشتر از دهههای پیش است. وقتی به بیش از سی سال تجربه اصلاحات استرالیا توجه شود، تغییری محسوس در نحوه مصرف و مدیریت آب در استرالیا و صنعت آب آن مشاهده میشود. بعد از این تغییر، پیشرفت قابل ملاحظهای در دستیابی به اهداف شورای دولتهای استرالیا احساس میشود. ارزش آب از دید دولت استرالیا افزایش یافته و پیشرفت زیادی در خدمات ارائه شده شهری و روستایی ایجاد شده است. در زمینه محیط زیست هم موارد زیادی از کنترل تخریب محیط زیست و بهبود وضعیت آن مشاهده میشود.
یکی از اصلیترین درسهایی که از این تجربه استرالیا میتوان گرفت، حل مشکلات از طریق مذاکره و دستیابی به نتایج قابل اجرا از لحاظ سیاسی بود. ایجاد این اصلاحات نیازمند تصمیماتی بوده است که روی افراد، گروهها، صنایع، محیط زیست و... تاثیرات متفاوتی داشته است. به این معنی که اصلاحات آبی همانند مسیری است که با برداشتن قدمها و ساختن مسیر و بازبینی آن طی میشود. بهعلاوه، این امر نشان میدهد که اصلاحات آبی مسیری طولانی و زمانبر دارد و سرعت آن باید با گروهها و دولتها تنظیم شود. علت پایداری اصلاحات آبی استرالیا در بیش از سی سال به چهار بخش عمده تقسیم شده است:
• یک سند سیاستگذاری شفاف و معقول که با اقدامات ممکن همراه بود و اجازه میداد که برخی نتایج اصلاحات با رصد روندها دیده شوند.
• مدیریت و تعهد به سند اصلاحات توسط دولت مرکزی و دولتهای ایالتی، گروهها، صنایع و دانشگاهیان دیده میشد.گاهی محرک اصلی تغییرات خود دولتها هستند و گاهی بالعکس.
• حمایت پایدار طیفهای مختلف سیاسی از سند اصلاحات صورت میگیرد. این امر زمانی امکانپذیر است که این اصلاحات به نفع جامعه باشد و اولویتها و سیاستهای آن بهگونهای باشد که با احزاب سیاسی مختلف سازگار باشد.
• گزارش عملکرد و رسیدگی منظم عمومی گزارشهایی که دولتها منتشر میکنند. این امر برای تشخیص اقدامات موفقیتآمیز و تشخیص تاخیر در اجرای اصلاحات است.
همانطور که دیده شد روند بازبینی و اصلاح در هر دو کشور بهصورت مداوم وجود داشته است. در واقع شروع و برنامهریزی با اجرا خاتمه نمییافت، بلکه بازبینی و مشاهده بازخوردهای همه گروههای درگیر این معضل در مسیر اصلاح تاثیر بسزایی داشته است. در ادامه به چالشهایی که برای اجرای این طرح (فنی و اجتماعی) وجود داشته است، میپردازیم.
بهطور کلی باید گفت نظام بهرهبرداری از آب در میان حوزه سنتی و فاقد تشکیلات توزیع آب در بخش اعظمی از منابع موجود است. در برخی مناطق کشاورزی غیر از ایستگاه پمپاژها، هیچگونه تشکل آبیاری در استفاده از منابع سطحی و انهار وجود ندارد. تشکیلات مرتبط به ایستگاه پمپاژها نیز در حقیقت نوعی سازمان کشاورزی محسوب میشوند و وظیفه آنها صرفا تحویل آب و دریافت بها بوده و در ارتقای سیستم آبیاری و ایجاد تشکلهای آبیاری مناسب با سازههای توزیع آب فعالیت نمیکنند.
استفاده از انهار خاکی بدون کنترل و مدیریت دستگاه حاکمیت آب و توسط میرآبهای روستایی از مبادی اشتقاق نهر از رودخانه و توسط انحراف آب از نهر به کمک سردهنههای سنتی و روستایی انجام میشود. در مواقع پرآبی هیچ نوع نوبتبندی میان روستاهای آببر از هر نهر و همچنین میان بهرهبرداران روستا وجود ندارد. لیکن در مواقع کمآبی استفاده از آب نهر در هر روستا از طریق قرعهکشی میان بهرهبرداران و تعیین زمان استفاده صورت میگیرد. مالکیت بر منابع آب چاهها عمدتا فردی بوده و میزان نیاز، زمان و دوره آبیاری از چاه توسط مالک چاه و با هدایت آب در داخل جویهای خاکی انجام میشود و هیچگونه منابع ذخیره آب چاه وجود ندارد.
الف: چالشهای ناشی از شرایط نحوه استفاده آب از سوی بهرهبرداران
ب: چالشهای ناشی از سیاستگذاریها و عملکرد از سوی مسوولان حاکمیت آب
عناوین فوقالذکر بیانگر منشأ بروز چالشها و نقش عوامل ذیمدخل در پیدایش آنها در نتیجه توزیع و مصرف آب در فعالیتهای کشاورزی است.
این چالشها را برحسب منشأ بروز و پیدایش آنها به شرح زیر میتوان برشمرد:
۱- چالشهای مرتبط به عملکرد بهرهبرداران در مصرف آب
• مصرف مازاد بر نیاز واقعی از انهار سنتی
• فقدان هرگونه تشکل در استفاده از آب و تنشهای ناشی از آن
• استفاده از منابع آب ایستگاههای پمپاژ بهصورت ثقلی
• استفاده بیرویه و غیرمجاز از پمپاژها و چاهها
• پایین بودن نسبی سطح فرهنگ آبیاری و فقدان مشارکت مردمی
۲- چالشهای مرتبط به عملکرد دستگاه حاکمیت آب
• فقدان مدیریت و کنترل برداشت آب از مبادی انهار و فقدان سازه آبگیر و پوشش انهار
• فقدان کنترل منابع آب چاه و پمپاژهای سیار و مشکلات اعمال قوانین در این زمینه
• فقدان اقدامات آموزشی و ترویجی کافی و مناسب درخصوص استفاده از منابع آب و خاک
• عدم کنترل و در مواردی مجوز مصرف آب در اراضی دیم و تبدیل آنها به آبی
• عدم توسعه لازم در توسعه سیستمهای آبیاری تحت فشار به منظور افزایش راندمان آبیاری.
ارسال نظر