راستیآزمایی تضمینهای عملی
اما پاسخ به این پرسش به یک مقدمه نظری شبهفلسفی احتیاج دارد. حداقل اینکه باید روی دو عبارت اتحادیه اروپا و تضمینهای عینی تامل کرد. اتحادیه اروپایی که الان با آن مواجهیم از جهات متعددی با اتحادیه اروپای سال ۲۰۰۳ که ایران با آن توافق سعدآباد و بروکسل را امضا کرد و توانست برای مدتی بحران هستهای را آرام کند، فرق دارد. در آن سالها اتحادیه اروپا با بحران مالی ۲۰۰۸ و ورشکستگی اقتصادی یونان، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، بحران مهاجرت آوارگان سوری، خیزش راست افراطی، تقویت جریانات ضد اسلامی و جنگ داخلی لیبی در جنوب مدیترانه و در مرزهای آبی اتحادیه اروپا مواجه نبود. اتحادیهای بود امیدوار به آینده و درصدد تبدیل شدن به یک بازیگر اصلی معادلات جهانی به موازات آمریکا یا حداقل یک مرتبه پایینتر از آمریکا. در سال ۲۰۰۳ اتحادیه اروپایی بلندپرواز درصدد گسترش اتحادیه اروپا و جذب اعضای جدید و تدوین سیاست خارجی و دفاعی مشترک و انتخاب رئیس جمهور بود. اما بحران مالی ۲۰۰۸ خیلی چیزها را تغییر داد و برگزیت دومین ضربه کاری را بر پیکره اتحادیه اروپا وارد کرد و به تبع آن سیاست خارجی و دفاعی مشترک اتحادیه اروپا هم موضوعیت و اهمیت گذشته خود را از دست داد. در این میان تحولات جهان عرب در سال ۲۰۱۱ و بهدنبال آن جنگ داخلی در لیبی و سوریه هم مزید بر علت شد. در نتیجه اروپاییها مهار موج ناامنی راه افتاده از خاورمیانه به سمت اروپا را در اولویت خود قرار دادند. بنابراین امروز اولویت یک اتحادیه اروپا این است که از تبدیل شدن برجام پساآمریکایی به یک تهدید امنیتی جدی برای اروپا جلوگیری کند و رهبران آلمان و فرانسه در دیدارهای خود با ترامپ صراحتا اشاره کردند که اتحادیه اروپا و آمریکا درباره پیامدهای خروج از برجام اختلاف نظر دارند و دلیل این امر همانا نگرانیهای امنیتی اروپاست. اتحادیه اروپا از آن بیم دارد که با خروج ایران از برجام و تشدید رقابت ایران و آمریکا در منطقه ناامنی دیگری در منطقه رخ داده و موج جدیدی از آوارگان را راهی اتحادیه اروپا کند.
ورود مهاجران بیشتر یعنی تقویت راستافراطی، تقویت احتمالی اقدامات تروریستی، هزینههای رفاهی بیشتر و کسری بودجه، هزینههای کنترل مرزی بیشتر، کاهش اعتبار ویزای شینگن، بروز اختلافات و درگیریهای فرقهای و مذهبی و حتی قومی در اروپا و در یک کلام تهدید نظم اجتماعی و به تبع آن سیاسی در اروپا یا حداقل بخشی از اروپا. با علم به اینکه اتحادیه اروپا واقعا نگران امنیت خود است، پرسش این است که آیا اروپا میتواند با توجه به مشکلات عدیده داخلی خود، به تنهایی و بدون تکیه بر آمریکا، برجام را حفظ کند و تضمینهای عینی باورپذیر به ایران بدهد؟
با تصویر ترسیم شده به نظر میرسد پاسخ این پرسش مثبت نباشد. با اینکه اتحادیه اروپا عمیقا نگران امنیت خود بعد از خروج آمریکا از برجام است اما در عمل توان زیادی برای ایستادگی در برابر آمریکا در طولانیمدت ندارد. بزرگترین قدرت اتحادیه اروپا در بعد اقتصادی آن است و تداوم این قدرت، عمدتا وابسته به مراودات اقتصادی، تجاری و بانکی اتحادیه اروپا با آمریکاست. در حالی که حجم تجارت ایران با اتحادیه اروپا در قیاس با حجم تجارت در روابط فراآتلانتیکی بسیار اندک است.
دومین مفهوم قابل تامل «تضمینهای عینی» است. طی سالهای ۲۰۰۵-۲۰۰۳ ایران و سه کشور اروپایی همواره درباره تضمینهای عینی اختلاف نظر داشتند. اروپاییها به ایران میگفتند شما باید تضمین عینی و محکم بدهید که به سمت ساخت سلاح هستهای نمیروید و ایرانیها میگفتند شما هم باید تضمین دهید که حق ایران برای غنیسازی اورانیوم را به رسمیت میشناسید. این اختلاف نظر در آن زمان حل نشد.
پس سوال این است که اولا از نظر ایران تضمین عینی یا محکم چیست و ثانیا آیا اتحادیه اروپا میتواند بدون آمریکا چنین تضمینهایی بدهد، آن هم در حالی که اقتصاد و تجارتش سخت با اقتصاد و تجارت آمریکا گره خورده است؛ قاعدتا یکی از خواستههای اصلی ایران از اروپا این است که تحریمهای هستهای اعمال شده از سوی شورای امنیت را که مطابق برجام تعلیق شدهاند، بعد از خروج آمریکا اجرا نکند و به تحریمهای احتمالی یکجانبه آمریکا در آینده علیه ایران نپیوندد. عملی کردن این خواسته با توجه به درهمتنیدگی فنی و مالی شرکتهای اروپایی و آمریکایی کاری بسیار دشوار است. مگر آنکه شرکتهای صرفا اروپایی کوچک بتوانند با حمایت دولتهای متبوع خود سرمایهگذاریهای اندکی در ایران انجام دهند بیآنکه مشمول مجازات آمریکا شوند. درباره امکان اجرا نکردن تحریمهای هستهای شورای امنیت که بعد از خروج آمریکا از برجام طی چند ماه آینده (و طبق قطعنامه ۲۲۳۱) برخواهند گشت مسائل حقوقی متعددی وجود دارد. در حال حاضر آن دلایلی که باعث ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت درگذشته شدند وجود خارجی ندارند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایبندی ایران به توافق جامع پادمانی را مکرر تایید کرده است. لذا در چنین شرایطی فلسفه وجودی تحریمهای هستهای علیه ایران زیر سوال میرود. زیرا فرض مذاکرهکنندگان برجام این بود که خطر خروج ایران از برجام بیشتر است تا خطر خروج آمریکا. لذا در قطعنامه ۲۲۳۱ تلویحا گفته میشود که اگر ایران از برجام خارج شده و به تعهدات خود پایبند نماند، تحریمهای هستهای گذشته باز خواهد گشت. باید دید اروپا و ایران چه راهحلی برای این معضل در آینده خواهند یافت. قاعدتا در این مورد هم ایران دغدغهای جدی دارد.
لذا مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی درباره برجام پس از آمریکا حول مذاکره و گفتوگو درباره موارد فوق و البته سایر موارد فنی و سیاسی هم خواهد بود و اگر این مذاکرات شکست بخورد با دو حالت مواجه خواهیم شد، یا ایران از برجام خارج میشود و به محدودیتهای خودخواسته بر فعالیتهای هستهای خود پایان میدهد که در این صورت بازگشت تحریمهای هستهای شورای امنیت بسیار محتمل خواهد بود. یا اینکه ایران بدون خروج از برجام یا حتی در صورت خروج از آن، برخی محدودیتهای اساسی بر فعالیتهای هستهای خود (نظیر سطح غنیسازی و میزان اورانیوم ذخیره شده و میزان تولید آب سنگین) را داوطلبانه اجرا میکند که در این صورت فلسفه وجودی تحریمها زیر سوال میرود، اما تحریمها برقرار میشود و لذا واضح است که این سناریوی دوم فایده چندانی برای ایران ندارد.
باید منتظر بود و دید در هفتههای پیش رو احتمال تحقق کدام سناریو بیشتر میشود.
ارسال نظر