همکاری اروپا با ایران؟
در واقع بسیاری از تحلیلگران معتقدند تحقق اهداف آمریکا از خروج از پیمان هستهای ایران بسیار دشوار خواهد بود، زیرا از یکسو اروپاییها تمایلی به همراهی با آمریکا ندارند و از سوی دیگر برخلاف دوران باراک اوباما، اکنون روسیه و چین با آمریکا همراه نیستند و دلایل خاص خود را برای ایستادن در برابر خواست آمریکا دارند. در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ به دلیل تحریمهای فراگیر و بینالمللی، اقتصاد ایران در مسیر رکود حرکت کرده بود زیرا بر سر لزوم تحریم ایران اتفاق نظر وجود داشت و راههای دستیابی ایران به بازارها و اقتصاد جهان بسیار محدود شده بود. یک فرض دولت جدید آمریکا این است که این بار نیز ایران با چنین محدودیتهایی مواجه خواهد شد و از این طریق تهران در مسیری حرکت خواهد کرد که مورد خواست دولت آمریکاست. در واقع الگویی که ترامپ دنبال میکند همان الگوی فشار بر کره شمالی است. فرض ترامپ این بوده که کره شمالی به دلیل فشارهای اقتصادی و همراهی چین در اعمال این فشارها به تغییر رویکرد وادار شده و به مذاکره تن داده است.
اما برای تحقق این پیشبینی به مقدمات فراوان نیاز است. نخست آنکه آمریکا باید بتواند کشورهای اروپایی را با خود همراه کند؛ به این معنا که شرکتهای اروپایی از همکاری با ایران اجتناب کنند و دولتهای اروپایی از شرکتهایی که به همکاری با ایران ادامه میدهند حمایت نکنند. این هدف حتی اگر قابل دستیابی باشد به زمانی طولانی نیاز دارد. تحریمهای احیا شده علیه ایران عملا از چند ماه دیگر آغاز میشود و برخی کارشناسان امیدوارند تا آن زمان گشایشی در تنشهای کنونی بین ایران و آمریکا ایجاد شود. اما اگر راهی پیدا نشود تحریمها اعمال خواهد شد. تاثیرگذاری این تحریمها اگر جامعه جهانی با آن همراه بود فورا اتفاق نمیافتاد و اکنون که آمریکا بهطور یکجانبه پیمان هستهای ایران را زیرپا گذاشته مسلما دوره تاثیرگذاری تحریمهای یاد شده بسیار طولانیتر میشود.
سوال بعدی این است که چین چه میزان انگیزه دارد با آمریکا همکاری کند؟ چین در مورد کره شمالی با آمریکا همکاریهایی داشت و پیونگ یانگ را تحت فشار قرار داد. شاید یک دلیل تغییر موضع کره شمالی همین بود اما واقعیت این است که ارتباط با چین تنها راه ادامه حیات کره شمالی بوده اما در مورد ایران چنین نیست. همچنین باید مشخص شود آیا آمریکا حاضر است امتیازهای مورد نظر چین در ازای اعمال فشار پکن بر ایران را ارائه کند. ایران با بسیاری از کشورهای جهان ارتباط تجاری و اقتصادی دارد و متقاعد کردن همگی آنها به همراهی با آمریکا دشوار و تقریبا غیرممکن است.
موضوع بعدی این است که چند هفته دیگر آمریکا با کره شمالی مذاکره خواهد کرد. ترامپ معتقد است این مذاکرات بهتر از مذاکرات دولت قبلی آمریکا با ایران خواهد بود. اما اکنون که آمریکا بهطور یکجانبه از پیمان هستهای ایران خارج شده حتما پیونگ یانگ از خود میپرسد انعقاد پیمان با آمریکا چه ارزشی خواهد داشت زیرا دولت بعدی آمریکا و حتی خود ترامپ ممکن است به هر دلیل از این پیمان خارج شود. درباره همراهی اروپاییها با آمریکا نیز تردیدهای بزرگ وجود دارد. آمریکا تلاش کرده طرفهای اروپایی را به همراهی با واشنگتن متقاعد کند طوری که فشارهای لازم بر ایران وارد شود اما در هفتههای اخیر روابط دیپلماتیک آمریکا و اروپا تضعیف شده است. همچنین اعمال تعرفه گمرکی بر واردات فولاد و آلومینیوم سبب شده چین واکنش نشان دهد و شرکای تجاری آمریکا در اروپا نگرانیهایی داشته باشند. ترامپ از پیش زمینه را برای خروج آمریکا از پیمان اقدام مشترک فراهم کرده بود؛ به این معنا که وزیر خارجه دولت خود را که هوادار این پیمان بود برکنار و رئیس سازمان سیا را که مخالف سرسخت پیمان یاد شده است جایگزین او کرده است. همچنین مشاور جدید امنیت ملی آمریکا یعنی جان بولتون از پیش بارها با پیمان اقدام مشترک مخالفت کرده و شش ماه پیش استراتژی خروج آمریکا از این پیمان را تدوین کرده است.
فرضیاتی که بر مبنای آن ترامپ روز سهشنبه از پیمان هستهای ایران خارج شد اشکالاتی دارد و سوالات مهمی در این زمینه مطرح است که با گذشت زمان پاسخ آنها مشخص خواهد شد. راضی کردن همپیمانهای آمریکا در خاورمیانه و عمل به وعدههای انتخاباتی دو انگیزه دیگر اقدام روز سهشنبه ترامپ بوده است. در هفتهها و ماههای آینده مهارتهای دیپلماتیک طرفهای درگیر در پیمان هستهای ایران اهمیت بالایی دارد و میتواند سرنوشت این پیمان را مشخص کند.
ارسال نظر