فقدان زیرساختهای لازم
دلایل حذف پیشبینی سود:
سازمان بورس برای حذف پیشبینی سود سه هدف اصلی را دنبال میکند؛ عدم توقف نمادها به مدت طولانی، عدم انتشار بودجههای گمراهکننده از سوی بنگاهها و ایجاد فضای تحلیلی در بازار از جمله مهمترین اهداف سازمان بورس در اعمال تغییرات مزبور است. درخصوص ایجاد فضای تحلیلی باید مشکلات و موانع ذیل که زیرساختهای لازم برای تحلیل است را مورد توجه قرار داد:
• ضعف حسابرسان مستقل:
یکی از مهمترین موارد کمبود حسابرسان قوی و حرفهای است؛ حسابرسهای مستقل با استانداردها و رویههای سختگیرانه همانند کشورهای پیشرفته که ما از آنها محروم هستیم. این موضوع سبب شده است که حتی سازمان بورس نیز بهصورتهای مالی حسابرسی شده یا بودجههای حسابرسی شده ناشرین، تشکیک وارد کند و عملا قابلیت اتکا به صورتهای مالی حسابرسی شده پایین باشد.
• ضعف شرکتهای پردازش اطلاعات:
مشکل دیگر در ضعف شرکتهای پردازش اطلاعات است؛ اطلاعات ناکافی که تنها با تغییر اندکی به مشتری فروخته میشود، اطلاعات مناسبی نخواهد بود. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته چنین اطلاعاتی به رایگان در اختیار فعالان قرار گرفته و شرکتهای پردازش اطلاعات بیشتر به ارائه اطلاعات پردازش شده از صنعت و نشر تحلیلهای تحلیلگران مستقل میپردازند. به شکلی که بخش بزرگی از دیتاهای لازم برای تحلیل از پیش برای تحلیلگر فراهم است.
• ناکارآمدی شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و تحلیلگران مستقل:
ضعف دیگر در شرکتهای مشاور سرمایهگذاری و تحلیلگران مستقل است؛ این حرفه بهدرستی در بازار سرمایه ما تعریف نشده است. در دنیا شرکتهای پردازش اطلاعات و تحلیلگران بر اساس کار حرفهای خود، سنجش شده و رتبهای به آنها داده میشود. این رتبه در تحلیلهای بعدی معیاری برای اتکا به گزارشهای آنهاست. متاسفانه در بازار سرمایه ما نه تنها این امکانات وجود ندارد، بلکه با حذف پیشبینی سود، همان حداقل اطلاعات نیز از دسترس خارج میشود. بنابراین مشاهده میشود که با حذف پیشبینی سود اگرچه توقف نمادها کاهش پیدا کند، ولی فضای تحلیلی بازار سرمایه در عمل بیش از گذشته تاریک شده و بازار را به سمت ابهام هرچه بیشتر خواهد برد. مسلما کاهش توقف نمادها به بهای کاهش گردش اطلاعات در بازار، ارزشمند نخواهد بود.
روش اجرا:
در این خصوص لازم بود سازمان بورس ابتدا شرکتها را ملزم به ارائه دقیقتر گزارشهای تولید، فروش و گزارش بخشی از اجزای بهای تمام شده (همچون خرید مواد اولیه) میکرد و در مرحله بعد ناشران موظف میشدند که اطلاعات تکمیلی مفروضات بودجه خود را در گزارشهای تفسیری مدیریت تشریح کنند.
پس از اجرای حداقل سه دوره و رفع کم و کاستهای احتمالی دستورالعمل افشا و آموزش بیشتر ناشران در این خصوص، سازمان بورس و اوراق بهادار میتواند در فاز اول پیشبینی سود شرکتهای بزرگ بازار سرمایه را حذف کرده و در فازهای بعدی دستورالعمل را به تمامی شرکتهای بازار بورس تسری دهد. در نهایت با توجه به مجموع عوامل یاد شده، اکنون اجرای این دستورالعمل را به شکلی ناکارآمد شاهد هستیم. این موضوع به خروج مستقیم سرمایهگذاران حقیقی از بازار منجر خواهد شد. تنها راهکار مناسب در این زمینه،ورود این گروه به صندوقهای سرمایهگذاری خواهد بود؛ صندوقهای سرمایهگذاری به این دلیل که میتوانند با مدیریت حرفهای داراییهای سهامداران خرد نقش مهمی در بازار ایفا کنند در شرایط فعلی وظیفه بسیار خطیری دارند. هرچند متاسفانه این نهادها هم از لحاظ ظرفیت جذب سرمایه و هم از لحاظ اعتمادسازی اولیه با مشکل مواجه هستند. دستورالعملهای سازمان بورس برای صندوقها بیشتر به شروط کمی (همچون تعداد نیرو و فضای اداری لازم) پرداخته و کمتر به کیفیت مدیریت داراییها توجه کرده است. محدودیتهای اعمالی در رعایت حد نصابهای سرمایهگذاری به جای کمک به حذف ریسک صندوقها بیشتر منجر به عدم کارآیی آنها شده است، به گونهای که حتی مدیران صندوقها حاضر به سرمایهگذاری در صندوقهای تحت تملک خود نیستند. به عبارت دیگر این مساله بزرگترین چالش برای مدیران صندوقهاست. در این میان نبود ابزارهای کنترل ریسک، آپشن و آتی نیز مزید بر علت شده تا عملکرد این نهادها را حتی به بازدهی کمتر از شاخص بورس بکشاند. به این ترتیب مشاهده میشود که مشکلات ساختاری بسیار عدیدهای در بازار سرمایه داریم که پیش از حذف پیشبینی سود، برای حفظ سرمایهگذاران خرد باید به رفع آنها بپردازیم. در غیر اینصورت با خروج نقدینگی از بورس روبهرو خواهیم شد.
محسن احمدی
کارشناس بازار سرمایه
ارسال نظر