سربرآوردن میلیاردرها در بازارهای نوظهور
در سال ۲۰۰۴ فقط ۲۰ درصد از ۵۸۷ میلیاردر در کشورهای نوظهور بودهاند اما در سال ۲۰۱۴ این رقم به ۴۳ درصد از ۱۶۴۵ نفر میلیاردر رسیده است. در کشورهای ثروتمند، تعداد میلیاردرهای خودساخته بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ تقریبا ثابت و حدود ۶۰ درصد بوده است. اما در کشورهای نوظهور، تعداد میلیاردرهای خودساخته از ۵۶ درصد به ۷۹ درصد افزایش یافته است.بزرگترین دسته میلیاردرها، کارآفرینانی هستند که شرکتهای بزرگ ساخته و آن را مدیریت میکنند و برای بقا در بازارهای جهانی میجنگند. ظهور این نوع سرمایهداری خیلی مهم است، زیرا میتواند نتیجه تحول ساختاری و توسعه سریع اقتصاد باشد که وضعیتی مشابه اواخر قرن ۱۸ در ایالات متحده است. شرکتهایی که با رشد گسترده در بهرهوری و تکنولوژی پیشرو هستند و اشتغال ایجاد میکنند. این وضعیت علاوه بر اینکه درآمد قشر پایین را افزایش میدهد، سبب تجمیع ثروت در بالا نیز میشود.
در بررسی صورت گرفته، میلیاردرهایی که از محل ارث ثروتمند شدهاند، حذف شده و بقیه میلیاردرها براساس منشأ ثروت کسب شده به ۴دسته تقسیم شدهاند: ۱.از محل امتیازات دولتی ۲.افراد فعال در حوزه مالی یا مستغلات ۳.بنیانگذاران و موسسان کسب و کارهایی که در بازار رقابتی فعالیت میکنند ۴.مدیرانی که شرکتهای بزرگ را راهاندازی و مدیریت میکنند. تنها دو دسته آخر بهعنوان کارآفرینان واقعی محسوب میشوند. در سال ۲۰۰۱ تنها ۱۷ درصد از تمام میلیاردرهای کشورهای نوظهور در این دو دسته بودند، اما این رقم در سال ۲۰۱۴ به حدود ۳۵ درصد رسیده است.
در میان نمونههای برجسته میتوان به شرکت Hon Hai (که Foxconn نیز نامیده میشود) در صنعت الکترونیک اشاره کرد که در سال ۱۹۷۴ حدود ۷۵۰۰ دلار سرمایهگذاری کرد و به بزرگترین صادرکننده چین با بیش از یک میلیون نفر نیروی انسانی تبدیل شده است. همچنین شرکتی دارویی که در سال ۱۹۸۳ با وام ۱۰۰۰ دلاری تاسیس شد و اکنون بزرگترین داروسازی هندوستان با بیش از ۱۶ هزار نفر نیرو و ۲۹ میلیارد دلار ارزش است. خانم ژو بهعنوان ثروتمندترین زن خودساخته که اکنون بیش از ۵۰ هزار نیروی انسانی و ۱۲ میلیارد دلار ثروت دارد، پیش از فعالیت در حوزه نمایشگرهای لمسی، در مزرعه خانوادگیشان فعالیت میکرد. حالا رویای آمریکایی ثروتمند شدن ژندهپوش در آسیا به واقعیت نزدیکتر است تا ایالات متحده و اکنون به شدت دست یافتنی است.ظهور این غولها در کشورهای در حال توسعه، مانند ظهور شرکتهای بزرگ در ایالات متحده و اروپا در اواخر قرن ۱۹ و اوایل ۲۰ یا ژاپن بین دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ و همچنین کره جنوبی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بوده است. مقایسه با دوران طلایی ایالات متحده، قابل توجه است. غولهای چینی در حال ثروتمند شدن از طریق ارائه خدمت به بازارهای جدید هستند، مانند روشی که کارنگی و راکفلر در ایالات متحده در نفت و فولاد انجام دادند.
واکنش به میلیاردرهای جدید
شرق آسیا سهم اصلی در این میلیاردرها را دارد، اما در آمریکای لاتین وضعیت نامناسب است و عمدتا متکی بر ارث است. در جنوب آسیا و اروپای شرقی، ثروت میلیاردرها از طریق رانت دولتی ایجاد شده است. با این حال بازخورد منفی به میلیاردرها که در کشورهای صنعتی بارز است، در کشورهای در حال توسعه کمتر دیده میشود. شاید به این دلیل باشد که میلیاردرهای بازارهای نوظهور پویاتر هستند. بیش از نیمی از آنها کمتر از ۶۰ سال سن دارند در حالی که در کشورهای توسعه یافته این رقم تنها یکسوم است. میتواند به این دلیل باشد که در کشورهای نوظهور، مردم عادی نیز شاهد رشد درآمد خود هستند، اما در کشورهای ثروتمند، در حالی که میلیاردرها ثروتمندتر میشوند، مردم عادی شاهد کاهش درآمد خود هستند.با این حال، شاید این ستارههای کارآفرینی امپراتوری خود را روی شن ساختهاند، زیرا کند شدن رشد اقتصادی چین، میتواند آسیب زیادی به این شرکتها وارد سازد. هر چند ایجاد ثروت از رانت به این زودیها از بین نمیرود، اما بازارهای نوظهور شاهد یک افزایش قابل ملاحظه در تعداد کارآفرینان واقعی است که نشانهای از پویایی اقتصاد است نه دلیلی بر افزایش نابرابری.
اکونومیست
ارسال نظر