مسوولیت سلبی یا ایجابی دولت؟
اگر بخواهیم به زبان ساده این پدیده را توصیف کنیم شاید حکایت قنات درست کردن حاج میرزا آقاسی، صدر اعظم دوران قاجار گویا باشد که در پاسخ به مقنی مامورکندن قنات که معترض بود از این قنات آبی در نخواهد آمد گفته بود اگر این قنات برای مردم آب نشود برای تو که نان میشود. این حکایت البته همه ابعاد زیانبار پدیده یارانه را بیان نمیکند و فقط یک وجه آن را نشان میدهد. سوءاستفاده از یارانهها بهصورت بسیار گستردهای رواج دارد. یارانههایی که برای اهداف به اصطلاح فرهنگی یعنی مطبوعات، کتاب و حتی سینما و تلویزیون هزینه میشود، مصداق بارزی از این دست یارانهها است. محصولات فرهنگی مانند هر محصول تولیدی دیگری باید پاسخگوی تقاضای بازار باشد، چراکه هدف نهایی تولید خرید مشتری و مصرف است. اگر محصولی بازار نداشته باشد، تولید آن به لحاظ اجتماعی بیفایده بوده و اتلاف منابع را به دنبال خواهد داشت. از سوی دیگر، اگر بپذیریم محصولات فرهنگی بازار خاص خود را دارد، بحث یارانه بیمورد خواهد شد.
اعطای یارانه به بخشهای مختلف از جمله حوزه فرهنگ، پیش از انقلاب شروع شد، اما پس از انقلاب این روند بهصورت گسترده، به شکلهای مختلف به بخشهای گوناگون تعمیم یافت. البته هیچکدام از این اقدامات مطابق انتظارات سیاستگذاران عمل نکرد و در عمل نتیجهای جز اتلاف منابع و گسترش فساد و رانتخواری نداشت. برای مثال یارانه کاغذی که برای تشویق ناشران به تولید کتاب طراحی شد، به افزایش بیسابقه و بیمنطق تعداد ناشران انجامید، بهطوری که در حال حاضر ظاهرا بیش از ۷ هزار ناشر ثبت شده در ایران وجود دارد. این رقم را با فرانسه مقایسه کنید که کمتر از ۱۰۰۰ ناشر دارد، فرانسهای که به کشور یارانههای فرهنگی معروف است و کتاب و کتابخوانی در آن از اهمیت بالایی برخوردار است. یارانههای مطبوعاتی هم به همین نسبت موجب رشد بیرویه و غیرمنطقی مطبوعات در کشور ما شده است. این واقعیت حکایت از معضلی جدی دارد.
به نظر میرسد بسیاری از این تعداد ناشر کتاب و مطبوعات نه برای کار فرهنگی که برای دریافت یارانه تاسیس شده و واضح است که در این صورت بخش اعظم اعطای یارانهها حاصلی جز اتلاف منابع ندارد. متاسفانه این مساله صرفا به اتلاف منابع ختم نمیشود، بلکه شاید بدتر از آن باعث ورود افراد غیر حرفهای به حوزه مطبوعات و نشر شده و فضای کار حرفهای را در این حوزهها بهطور جدی مختل میکند. تولید انبوه مطبوعات و کتابهای بیکیفیت و بازارشکن نتیجه این سیاستهای نادرست است. به سخن دیگر، اگرچه هدف دولت از اعطای یارانه کمک به ارتقای کیفیت فعالیتهای فرهنگی است اما نتیجهای که حاصل میشود درست بر عکس است. دولت به جای پولپاشی در حوزه فعالیتهای فرهنگی، از مطبوعات گرفته تا کتاب و دیگر محصولات فرهنگی بهتر است به حمایت جدی از آزادی (چه قبل و چه بعد از) بیان همت گمارد و عرصه را بر خلاقیتهای فرهنگی و هنری باز کند. در این خصوص، مانند اغلب حوزههای اجتماعی، دولت لازم است به وظیفه سلبی خود یعنی ممانعت از نقض حقوق شهروندان عمل کند نه اینکه به خیرخواهی ایجابی پرداخت یارانه بپردازد.
ارسال نظر