واحد «تلنگر» در دولت کامرون
اقتصاد رفتاری که میتوان آن را رویکرد تکمیلی اقتصاد متعارف دانست، با تلفیق علوم روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی و علوم اعصاب به منظور افزایش قدرت پیشبینیپذیری مدلهای نئوکلاسیک و تبیین رفتارهایی که بهطور کامل عقلانی نیستند، ارائه شده است. در حقیقت ظهور رویکردهای رفتاری را میتوان به دلیل توجه بیشازحد اقتصاد متعارف به مسائلی دانست که در راستای سادهسازی رفتار صورت گرفته است. بهطور دقیقتر، علوم اقتصادی همواره به دنبال ارائه یک مدل مناسب به منظور تبیین رفتار عامل اقتصادی بوده است. در این مسیر، سادهسازی یک اصل مهم به شمار میرود و یکی از این اصول ساده آن است که انسانها موجودات کاملا عقلانی هستند که همواره ترجیحات خود را میدانند، ظرفیت نامحدودی برای پردازش اطلاعات دارند و همواره به دنبال بیشینه کردن سود خود هستند.تحقیقات بعدی که عمدتا در ابتدا توسط کانمن (روانشناسی که برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۰۲ شد) و تورسکی انجام شد، نشان داد که تصمیمات انسانها از تصمیمات اقتصادی عقلانی فاصله دارد و این زمینهای برای گسترش تحقیقاتی شد که در حوزه اقتصاد رفتاری در حال انجام است و در نهایت به برد مجدد جایزه نوبل توسط اقتصاددانان رفتاری ختم شد.
تیلر که میتوان او را بحق پدر معنوی اقتصاد رفتاری دانست، تلاشهای بینظیری در این راستا انجام داده است. طبق گفته آکادمی سلطنتی سوئد، «تیلر فروض واقعگرایانه روانشناختی را در تحلیل تصمیمگیری اقتصادی لحاظ کرده است. او با بررسی عقلانیت محدود، ترجیحات اجتماعی و فقدان خودکنترلی نشان داده است که چگونه این ویژگیهای انسانی به شکلی نظاممند بر تصمیمات فردی و نتایج بازار اثر میگذارند.» اما شاید بتوان شروع موج رفتاری را از زمان انتشار کتاب «تلنگر» در سال ۲۰۰۸ دانست. این کتاب به مفهوم جدیدی اشاره کرد که تحت عنوان نظریه «تلنگر» به جامعه سیاستگذار معرفی شد و به سرعت به راهنمای مسیری برای واحدهایی تبدیل شد که در حوزه سیاستگذاری فعالیت میکردند. اولین واحد تلنگر در سال ۲۰۱۰ در کشور انگلستان و در کابینه دولت دیوید کامرون تشکیل شد.
طبق گفته تیلر، نظریه تلنگر سعی دارد با ارائه تقویتهای مثبت و پیشنهادهای غیرمستقیم و بدون ممنوعساختن هر گزینهای یا تغییر انگیزههای مالی و اقتصادی قابل توجه، توافق افراد را بهدست آورد و بر انگیزهها و تصمیمات افراد تاثیر بگذارد، بهطوری که افراد را به انتخاب گزینهای سوق دهد که رفاه جامعه را تضمین میکند. وی معتقد است این رویکرد به اندازه آموزش و قوانین موثر است و با دانستن آن میتوان رفتار مردم را پیشبینی کرد. اما طبق گفته آکادمی سلطنتی سوئد، دلایل اصلی که نوبل اقتصاد به تیلر تعلق گرفته، موارد ذیل است که در ادامه به آنها میپردازیم:
- «نظریه حسابداری ذهنی»: این نظریه توضیح میدهد چگونه مردم تصمیمگیری مالی را با ایجاد حسابهای جداگانه در ذهنشان و با تمرکز بر اثر محدود هر تصمیم بهطور جداگانه و نه اثر کلی آن، ساده میکنند. به عبارت دیگر افراد تمایل دارند که پولهای خود را با توجه به اینکه از چه منبعی بهدست آوردهاند یا قرار است پول خود را صرف چه کارهایی کنند، طبقهبندی کنند. مثلا حساب پسانداز، حساب خرج خانه، حساب مسافرت و... را از هم جدا میکنند. بر این اساس افراد داراییهای خود را به حسابهای غیرقابل انتقال و جداگانه تقسیم میکنند و درجات مختلفی از مطلوبیت را برای هر دسته از آنها تخصیص میدهند و به جای آنکه داراییها بهطور پیوسته ارزیابی شوند، بهصورت تک به تک مورد توجه قرار میگیرند. علاوهبراین، تیلر نشان داده است که چگونه گریز از زیان میتواند توضیح دهد که چرا مردم گزینه مشخصی را هنگامی که به خودشان تعلق دارد و مالک آن هستند، بیشتر از زمانی که به آنها تعلق ندارد، بالاتر و بیشتر ارزشگذاری میکنند، پدیدهای که به آن اثر مالکیت میگویند. بنابراین تیلر بنیانگذار مالی رفتاری است که به محدودیتهای شناختی در بازارهای مالی پرداخته است.
- ترجیحات اجتماعی: تحقیقات نظری و تجربی تیلر در زمینه عدالت تاثیرگذار بوده است. او نشان داده است که چگونه نگرانیهای منصفانه مصرفکنندگان ممکن است شرکتها را از افزایش قیمت در دورههای تقاضای بالا باز دارد. بالا بردن قیمت با اشاره به تقاضای بالا میتواند یک استراتژی بسیار ضعیف باشد که اثرات بدی بر مصرفکننده میگذارد، درحالی که بالا بردن قیمت با اشاره به افزایش هزینه استراتژی مناسبی خواهد بود.
- فقدان خود-کنترلی: «مدل برنامهریز- کوتاهنگر» یکی از مدلهایی است که برای تبیین مشکلات ناشی از خود-کنترلی همچون عدم پسانداز، مصرف سیگار، چاقی و.... توسط تیلر بسط یافته است. او که بسیاری از مشکلات ما را به دلیل وجود وسوسههایی میداند که قادر به کنترل آنها نیستیم، در یکی از مهمترین مطالعات خود با عنوان «فردا بیشتر پسانداز کن»، خود-کنترلی را هدف قرار داده و با تلنگری موثر میزان پسانداز بازنشستگی را افزایش داده است.در مجموع میتوان گفت، دلیل اصلی که جایزه نوبل به تیلر تعلق گرفته است، همان چیزی است که خودش فکر میکند: احساس میکنم مهمترین جنبه کار من به «رسمیت شناختن این مساله بود که عوامل اقتصادی انسان هستند».
ارسال نظر