Untitled-1 copy

تولیدات کشاورزی فضای زیادی را اشغال می‌کند؛ در واقع، حدود 40‌درصد از مساحت زمین توسط کشاورزی اشغال شده‌است و ماهیت فضا به روش‌هایی که برای انتخاب نهاده‌‌‌‌ها، محصولات و فناوری مرتبط است، متفاوت است و تا حدودی به دلیل تفاوت در آب و هوا و مواهب منابع طبیعی در سراسر جهان، مزارع و کشاورزی از نظر اندازه مزارع، محصولات تولید‌شده، فناوری مورد‌استفاده، نهاده‌های به‌کار رفته، درآمد مزرعه و سایر نتایج اقتصادی بسیار متنوع هستند. بسیاری از فقرای جهان هنوز در نواحی روستایی زندگی می‌کنند، اگرچه این وضعیت نیز در حال تغییر است. در سال‌2002، حدود سه‌چهارم از 1.2‌میلیارد نفر تخمین‌زده شده با درآمد کمتر از 1.08 دلار در روز در مناطق روستایی ساکن بودند. بسیاری از آنها کشاورزان خود معیشتی هستند و مزارع بسیار کوچکی را اداره می‌کنند. آنها به غیر‌از زمینی که به‌عنوان مزرعه استفاده می‌کنند، نیروی کار را از خانواده انتخاب و مقدار بسیار کمی از محصول را در بازار به‌فروش می‌‌‌‌رسانند. در عین حال، برخی از کشاورزان نسبتا ثروتمند هستند و درآمد بالایی دارند، به‌ویژه در کشورهای پردرآمد امروزی که کشاورزی معمولا کمتر از 2‌درصد از درآمد ملی و اشتغال را تشکیل می‌دهد. این تنوع منعکس‌‌‌‌کننده تفاوت‌‌‌‌های خاص کشورها در زمینه اقتصاد کشاورزی است. بیشتر اقتصاد کشاورزی به درک این الگوها و چگونگی تغییر آنها در طول زمان می‌پردازد. در اینجا، ابتدا باید نگاهی به این موضوع بیندازیم که چگونه کشورهای با درآمد بالا مانند ایالات‌متحده سهم رو به کاهش تولید کشاورزی جهانی را در تولید ناخالص داخلی خود نشان می‌دهند درحالی‌که کشورهای با درآمد متوسط مانند چین، هند، برزیل و اندونزی سهم رو به افزایش دارند.

تغییرمکان تولید جهانی کشاورزی

در طول نیم‌قرن گذشته یا بیشتر، رشد تولیدات کشاورزی با افزایش نسبتا کم در زمین، بسیار بیشتر از افزایش جمعیت بوده‌است. در سال‌1961، ارزش محصولات کشاورزی جهان به 746‌میلیارد دلار رسید، برای این منظور 4.5‌میلیارد هکتار زمین، با استفاده از 768‌میلیون کارگر، برای تغذیه 3‌میلیارد نفر مشغول کار بودند. در نیم‌قرن بعد، جمعیت جهان 1.69‌درصد در سال ‌رشد کرد و از سال‌1960 بیش از دو‌برابر شد و در سال‌2011 به 7‌میلیارد نفر رسید. در سال‌2011‌ قیمت مزارع در شرایط تعدیل‌شده با تورم از سال‌1960 تا 2010 کاهش‌یافت، بنابراین این افزایش در ارزش تولید کشاورزی نشان‌دهنده افزایش حتی بیشتر در مقدار تولید است. در طول این مدت، زمین در کشاورزی 22‌درصد رشد در سال‌افزایش یافت و به 4.9‌میلیارد هکتار رسید. (31.6‌درصد آن در محصولات زراعی بود و بقیه برای پرورش دام استفاده می‌شد.)

تولیدات کشاورزی

کشاورزی در سراسر جهان بسیار متنوع است؛ این تفاوت در سیستم‌های کشاورزی، فناوری‌ها، اندازه مزرعه، ترکیبی از خروجی‌‌‌‌های تولید‌شده، انواع نهاده‌‌‌‌های مورد‌استفاده برای تولید آنها و نسبت‌های ورودی به چشم می‌خورد. برخی از این تفاوت‌ها منعکس‌کننده تفاوت در خاک، آب و هوا یا زیرساخت‌هایی است که بر امکانات کشاورزی تاثیر می‌گذارند، درحالی‌که برخی دیگر منعکس‌کننده تفاوت در قیمت‌های نسبی نهاده‌‌‌‌ها، خروجی‌‌‌‌ها و سایر عوامل تعیین‌کننده مزیت نسبی و همچنین سیاست‌های دولت است. در برخی مکان‌‌‌‌ها می‌توان موز و آناناس، در بعضی کاهو و توت‌‌‌‌فرنگی و در جاهایی می‌توان در بهترین حالت گاو پرورش داد. موقعیت مکانی علاوه‌بر تاثیر بر روی آنچه که می‌توان کشت کرد بر رشد اقتصادی و عملکرد، کیفیت تولید و حساسیت به آفات و بیماری‌ها تاثیر می‌گذارد. کل تولید جهانی کشورهای پردرآمد امروزی 43.8‌درصد از کل تولیدات کشاورزی را در سال‌1961 تشکیل می‌داد و اگرچه تولید کشورهای با درآمد بالا تا سال‌2011 تقریبا دو‌برابر شده اما سهم آنها از کل تولید جهانی به 24.6‌درصد کاهش‌یافته‌است. اروپای‌شرقی و اتحاد جماهیر شوروی سابق 13.8‌درصد از تولید جهانی غذا را در سال‌1961 انجام می‌دادند اما تا سال‌2011، تنها 6.5‌درصد از کل تولید جهانی به عهده آنها بود. برعکس، سهم جهانی تولید محصولات کشاورزی برای سایر مناطق افزایش یافته‌است؛ منطقه آسیا و اقیانوسیه سهم خود را از 23.9‌درصد از تولید جهانی کشاورزی در سال‌1961 به 44.7‌درصد در سال‌2011 افزایش داده‌اند.

تا حد زیادی، محصولات غذایی نزدیک به محل مصرف‌ تولید می‌شوند، بنابراین الگوهای تولید به‌طور گسترده‌ای منعکس‌‌‌‌کننده الگوهای جمعیتی است، البته به استثنای برخی از محصولات کشاورزی خاص که از مناطق دیگر حمل می‌شوند. به‌عنوان مثال‌ گندم، سویا و موز نمونه‌‌‌‌هایی از کالاهایی هستند که تجارت بین‌المللی برای آنها اهمیت نسبی دارد و برنج نمونه‌‌‌‌ای از کالایی است که تجارت بین‌المللی نسبتا در آن ضعیف است. مانند سایر محصولات غذایی اصلی، بیشتر برنج جهان در یک خانواده تولید و مصرف می‌شود. علاوه‌بر این، بسیاری از محصولات کشاورزی از نظر فیزیکی سنگین و فاسد‌‌‌‌شدنی هستند و در مکان‌هایی تولید می‌شوند که از نظر اقتصادی از بازارها فاصله دارند. تولید جهانی کشاورزی برای مدت طولانی تحت‌سلطه فهرست کوتاهی از کشورهای نسبتا بزرگ و پرجمعیت بوده‌است، اما اهمیت نسبی این کشورها در مجموع و در تولید کالاهای کشاورزی خاص در حال تغییر بوده‌است. کشورهای با درآمد بالا در سال‌های 2009 تا 2011، 55.8‌درصد از زمین‌‌‌‌های زراعی جهان را دارا بودند و پنج کشور (هند، ایالات‌متحده، فدراسیون‌روسیه، چین و برزیل) 42.1‌درصد از کل زمین‌‌‌‌های زراعی جهان را به خود اختصاص داده‌اند. در مقابل، 100 کشور با کمترین سهم تنها 0.78‌درصد از سطح زمین زراعی جهان را تشکیل می‌‌‌‌دادند. تولید از نظر مکانی بیشتر متمرکز شده‌است، به‌طوری که بیش از نیمی از تولیدات کشاورزی جهان تنها از پنج کشور و تقریبا سه‌چهارم کل تولید توسط تنها 20 کشور انجام می‌شود. سازمان خواربار و کشاورزی ملل‌متحد (فائو)، آماری را در سطح کشور در مورد تولید محصولاتی مانند ذرت، گندم، برنج، حبوبات و سویا و همچنین برای محصولات دامی از جمله لبنیات، گوشت گاو، گوشت خوک و طیور اعلام کرد؛ چین با تولید 23‌درصد از کل محصولات کشاورزی جهانی از نظر ارزش، پنجمین کشور در رتبه‌بندی کل تولیدات کشاورزی است. این کشور با استفاده از 8‌درصد از زمین‌‌‌‌های زراعی جهان (11.7‌درصد از مساحت کشاورزی جهان، از جمله مراتع و چراگاه) به این حجم از تولید رسیده‌است. چین همچنین از نظر تولید گندم، برنج، گوشت خوک، سایر محصولات زراعی و همه تولیدلت دامی در رتبه اول قرار دارد. ایالات‌متحده از نظر تولید کل کشاورزی، با 10.1‌درصد تولید جهانی در رتبه دوم و همچنین این کشور در رتبه اول تولید ذرت، سویا، گوشت گاو و مرغ قرار دارد. هند به‌طور کلی با 9.9‌درصد تولید جهانی در رتبه سوم قرار دارد و برزیل با 6.0‌درصد تولیدات کشاورزی جهانی از نظر ارزش در رتبه چهارم قرار دارد.

نهاده‌‌‌‌های کشاورزی

الگوی استفاده از نهاده‌‌‌‌ها به‌طور سیستماتیک در بین کشورها، بسته به مرحله توسعه آنها که با درآمد سرانه اندازه‌‌‌‌گیری می‌شود، متفاوت است. در سال‌1961، کشورهای با درآمد بالا، 43.8‌درصد از کل تولیدات کشاورزی جهانی را انجام می‌دادند اما تنها 23.8‌درصد از کل جمعیت جهان را شامل می‌شدند، همچنین این کشورها 27.3‌درصد از زمین کشاورزی جهانی و 8.4‌درصد از نیروی کار کشاورزی را در خود جای داده بودند، با این حال کشورهای پردرآمد 78.1‌درصد از مصرف کود در جهان و 81.1‌درصد از موجودی تراکتورهای مورد‌استفاده در کشاورزی جهان را به خود اختصاص‌داده بودند. تا سال‌2010، کشورهای پردرآمد امروزی تنها 25.5‌درصد از تولیدات کشاورزی جهانی را به خود اختصاص دادند و حتی سهم جمعیت جهانی، استفاده از زمین کشاورزی و نیروی کار کشاورزی جهانی را کاهش دادند. کشورهای پردرآمد استفاده از کودهای شیمیایی را 73.2‌درصد افزایش داده‌اند‌ اما با این وجود، سهم آنها از کل مصرف جهانی به میزان قابل‌توجهی کاهش‌یافته‌است. آنها تقریبا موجودی تراکتورهای خود را دو‌برابر کردند، درحالی‌که سهم آنها از کل ذخیره جهانی مربوطه نیز کاهش ‌یافته‌است. کشاورزی در پردرآمدها در مقایسه با کشاورزی در کشورهای با درآمد متوسط و به‌ویژه کم‌درآمد، همچنان به استفاده قابل‌توجهی از نهاده‌‌‌‌های مدرن با صرفه‌جویی در زمین و نیروی کار بیشتر می‌شود. نسبت زمین به نیروی کار در بین کشورها بسیار متفاوت است. در سال‌2010، مقدار زمین‌‌‌‌های زراعی و دائمی از میانگین 10.9 هکتار سرانه جمعیت کشاورزی در کشورهای با درآمد بالا تا میانگین 0.24 هکتار به ازای هر نفر جمعیت کشاورزی متغیر بوده‌است. این نسبت در کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه 0.45‌هکتار به ازای سرانه نیروی کار کشاورزی است.

نمودار بالا بهره‌‌‌‌وری زمین و نیروی کار در سطح جهانی و برای مناطق مختلف جهان را نشان می‌دهد. محور افقی معیاری از بهره‌وری نیروی کار و محور عمودی معیاری از بهره‌‌‌‌وری زمین است. از آنجاکه محور افقی تولید به ازای هر کارگر و محور عمودی تولید در هکتار است، می‌توان خطوط 45 درجه‌‌‌‌ای ایجاد کرد که نشان‌دهنده نسبت‌های ثابت زمین/کار است که با هکتار برای هر کارگر اندازه‌‌‌‌گیری می‌شود. خطوط روی نمودار مجموعه‌ای از نقاط را از سال‌1961 تا 2011 برای هر منطقه یا کشور نشان‌داده‌است، ترسیم می‌کنند که به‌طور کلی از سمت چپ پایین به سمت راست بالا در طول زمان و با بهبود بهره‌وری حرکت می‌کنند. این مسیرهای بهره‌وری الگوهای واضحی را نشان می‌دهند. همه مناطق، رشد بهره‌‌‌‌وری را در طول زمان نشان می‌دهند، اما با نرخ‌های متفاوت، با یک مسیر طولانی‌‌‌‌تر که عموما به سمت شمال و شرق حرکت می‌کند که بازتاب نرخ سریع‌تری از رشد بهره‌‌‌‌وری در طول دوره است، اما نقاط شروع و شیب مسیرها متفاوت است. در کل دوره، کشورهای با درآمد پایین و متوسط نسبت زمین کشاورزی به ازای هر کارگر بسیار پایین‌تر از کشورهای با درآمد بالا دارند. در سال‌1961، هم بهره‌‌‌‌وری زمین و هم بهره‌‌‌‌وری نیروی کار در گروه‌های با درآمد بالا به‌طور قابل‌توجهی بیشتر از بهره‌‌‌‌وری عوامل جزئی مربوطه در گروه‌های با درآمد پایین و متوسط بود. پنجاه سال‌بعد، نابرابری در بهره‌وری زمین اندازه‌گیری شده (در محور عمودی) کمتر آشکار‌شده، این در حالی است که تفاوت در بهره‌وری نیروی کار اندازه‌گیری شده (در محور افقی) بارزتر شده‌است. این ترکیب از تغییرات نشان می‌دهد که مسیرهای بهره‌‌‌‌وری از دو الگوی متمایز پیروی می‌کنند. در مناطق پردرآمد مانند ژاپن، اروپا، اتحاد جماهیر شوروی سابق و آمریکای‌شمالی، مسیرهای بهره‌‌‌‌وری نسبتا ناچیز است، به این معنی که کشاورزی کمتر وابسته به نیروی کار شده‌است. در کشورهای پردرآمد امروزی، با دستمزدهای نسبتا بالا، پیامد اصلی تغییرات تکنولوژیک، کاهش کل نیروی کار در کشاورزی بوده‌است، با این حال در سایر مناطق و برای کل جهان، الگوهای بهره‌وری نسبتا شیب‌دار هستند که منعکس‌کننده تشدید استفاده از نیروی کار نسبت به زمین در کشاورزی در بسیاری از نقاط است.