سالور؛ فرزند حسنقلی میرزا (عمادالسلطنه) در مهر ۱۲۹۳ در تهران متولد شد. پس از فوت پدر، مادر و خواهرش سرپرستی او را به عهده داشتند. او مقطع ابتدایی را در سال‌۱۳۰۸ و دبیرستان را در مدرسه صنعتی ایران و آلمان در سال‌۱۳۱۴ در رشته برق به پایان رساند. سالور به‌عنوان کارآموز فنی با روزی ۱۸‌ریال تابستان‌ها در کارخانه سیمان ری مشغول به‌کار شد، پس از پایان دبیرستان در مدرسه هنرسرای عالی (دانشگاه علم و صنعت فعلی) تا سال‌۱۳۱۷ در زمینه برق و ماشین تحصیل کرد، پس از آن بـه سربازی رفت و تا مهر ۱۳۱۹ نظام وظیفه را به پایان رساند، پس از دوره آموزشــی به‌عنوان مترجم در ستاد ارتش و مدتی در بخش تعلیمات توپخانه خدمت کرد. در دوره سربازی بر اجرای اعمال مذهبی مثل‌روزه‌داری و نماز اصرار داشت. او پس از سربازی در آبان۱۳۱۹ از سوی وزارت پیشه و هنر با سمت کمک مهندس برق در سیمان ری منصوب شد. در همین سال‌با حفظ سمت به معاونت فنی کارخانه ارتقا یافت. او در صنعت سیمان فعالیت می‌کرد که برای تولید نیاز به معادن

مختلف داشت.همچنین نزدیکی معادن به محل کارخانه نقش مهمی در کاهش هزینه تمام‌شده سیمان دارد. اولین فعالیت کاری و مدیریت او در سیمان ری بود و طی سال‌های ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۵ در آنجا فعالیت داشت. او طی این سال‌ها کوشید در بهبود مسائل رفاهی کارگران، باسواد کردن، گسترش سنت‌های دینی در بین کارکنان و دوری از مسائل سیاسی در محیط کارخانه گام‌هایی بردارد. در زمستان سال‌۱۳۲۱ و ۱۳۲۲  آوردن دیگ‌های بزرگ از منزل به‌کارخانه و درست‌کردن دمپخت سیب‌زمینی و نظارت در توزیع آن بین کارگران، نشانگر خلقیات سالور در توجه به معضلات کارگران و حل آن است. او در همان سال‌ها که برق بیمارستان فیروزآبادی شهر ری قطع شده‌بود، بنا به درخواست فیروز آبادی در ۷ روز با نصب تیر برق از محل کارخانه به بیمارستان توانست برق بیمارستان را تامین کند. مدرسه فردوسی نیز در کوی کارکنان احداث و به آموزش و پرورش شهر ری اهدا شد. از سوی دیگر، پس از شهریور ۱۳۲۰ حزب توده با نفوذ درمیان کارگران فشارهای متعددی از طریق درگیری در کارخانه برای مدیریت ایجاد می‌کرد. به روایت سالور به‌دستور حزب توده تعدادی کارگر در اواخر فروردین۱۳۲۵ به او گفتند؛ همکاری ما با شما دشوار است و او را از کارخانه اخراج کردند. در یک سال‌قدرت‌گیری نیروهای چپ، قسمت‌هایی از کارخانه تعطیل و مشکلات فراوانی در تولید سیمان به‌وجود آمد.

سالور به بنگاه امور صنعتی و معدنی مراجعه کرد. او طی حکمی در ۲۸فروردین به سمت بازرس امور صنعتی و معدنی و پس از مدتی بازرس فنی نخست‌وزیری در زمان دولت قوام تا آبان۱۳۲۵ منصوب شد، پس از آن به‌عنوان رئیس تهیه مواد اولیه بانک صنعت و معدن منصوب شد. او پس از ۲۰ماه، در ۲۲ آذر ۱۳۲۶ دوباره به‌عنوان کفیل ریاست و در ۹ اسفند همان سال‌به‌عنوان رئیس کارخانه سیمان ری منصوب شد. سالور برای ترمیم خرابی، جبران عقب‌ماندگی و جلوگیری از کم‌کاری و تبلیغات توده‌ای‌ها اکثر ساعات شبانه‌روز در کارخانه به‌سر می‌برد. او به کمک استادکاران و تعدادی از مهندسان توانست عقب‌ماندگی‌ها را جبران کند. وقتی به‌کارخانه سیمان ری بازگشت به دلیل تاخیر انتخابات، برخی از کارکنان همچنان در کار تبلیغات نمایندگی مجلس فعالیت داشتند و او در اعتراض و به بهانه بیماری چند روز به ‌کارخانه نرفت.

او بخشی از زمین‌های کارخانه را در بین کارگران متاهل تقسیم کرد. در اواخر۱۳۲۸ موفق به ساخت مسجدی در سه‌راه کارخانه سیمان ری شد. این مسجد قابل‌استفاده برای رهگذران از آن محل بود. همچنین کتابخانه و مدرسه‌ای برای فرزندان کارکنان در نزدیک کارخانه تاسیس کرد. از نظر او اگر معنویت حاکم باشد، نیروی کار وظیفه‌شناس‌تر، منظم‌تر و دلسوزتر از دیگران عمل می‌کند و بازده کاری بهتر و بالاتر می‌رود.