این قابل‌قبول است که به‌دلیل پدیدار شدن پیامدهای دشوار ناشی از گسترش ویروس کرونا، سطح تجارت در دنیا کاهش‌یافته است و صادرات ایران نیز این تجربه تلخ را به چشم می‌بیند، اما این همه داستان نیست. واقعیت این است که برخی تنگناهای ذهنی، برخی ناآشنایی‌های تخصصی، برخی کج‌فهمی‌ها و برخی مسائل بیرون از دایره تجارت و اقتصاد، راه را برای توسعه صادرات مسدود کرده است. گرفتاری ذهنی در این مقوله، ندیدن مقوله تجارت به‌طور یکپارچه است. به این معنا که در ایران برخی که متاسفانه قدرت و نفوذ هم دارند، می‌خواهند ایران فقط صادر کند و واردات را نکوهش می‌کنند. این نوع نگاه به تجارت یک نگاه تاریخ‌مصرف گذشته است. کره جنوبی و آلمان و حتی ترکیه در نزدیکی ایران هم صادرات و هم واردات دارند و به‌این‌ترتیب سطح تولید و اشتغال آنها افزایش می‌یابد.

این گرفتاری ذهنی باید برطرف شود تا رونق صادرات به معنای واقعی اتفاق بیفتد. از سوی دیگر شاهد تغییرات پی‌درپی در مهم‌ترین سازمان دولتی که وظیفه آن توسعه تجارت است نیز هستیم. آمدوشد در نهادهای دولتی که وظیفه آنها توسعه صادرات است و در رأس قرار گرفتن انسان‌های خوب، اما کار نابلد نیز بر ابعاد مشکلات می‌افزاید. همچنین شاهد هستیم که بانک مرکزی به‌مثابه بالاترین نهاد سیاست‌گذاری ارزی ایران به‌جای اینکه نیروی کارشناسی خود را به تنظیم مقررات سازنده و پیش برنده در داستان ارزی اختصاص دهد زیر ضرب قرار دارد که ارز صادرکنندگان را برگرداند و شوربختانه این داستان بدی است که این روزها شاهد آن هستیم. مدیریت محترم بانک مرکزی برای اینکه از زیر ضرب و فشارهای بیرونی خارج شود، می‌تواند روی نیروی تبلیغاتی و آگاهی‌رسانی و تخصص و کارشناسی صادرکنندگان حساب باز کند تا در رویارویی با منتقدان تنها نماند. باید بین بانک مرکزی و صادرکنندگان مناسبات کارشناسانه و با راهبرد هم‌افزایی نیروها برقرار شود و از اینکه یکی، دیگری را مقصر بداند دست‌برداریم.

یک تنگنای دیگر این است صادرات که مقوله‌ای نیازمند برنامه‌ریزی بلندمدت و بر پایه بررسی‌های پرشمار و لحاظ کردن مسائل فنی، اقتصادی، ملی و فناورانه است، متاسفانه در تله اختلاف‌های سیاسی ایران با جهان گرفتار شده است و می‌بینیم که کشورهای گوناگون برای دور شدن از دردسرهای دادوستد با ایران، ترجیح می‌دهند با دیگران دادوستد کنند. در شرایطی که سیاستمداران و مدیران دیپلماسی در همه کشورها بیشترین تلاش را برای باز کردن دروازه تجارت کشورشان با کشورهای دیگر به عمل می‌آورند، اما این مساله در ایران در کانون توجه قرار ندارد. این‌گونه است که فاصله حرف تا عمل در ایران در مقوله صادرات هرروز بیش از پیش می‌شود. توصیه کارشناسی این است که هر کس در هر جایی که هست و با هر میزان نفوذ و نیرو دراین‌باره حرف بزند و بنویسد و از اینکه این حرف‌ها و حرف زدن‌ها به کجا می‌رسند، اجتناب شود. صادرکنندگان و فعالان اقتصادی یادشان باشد، سکوت به معنای قبول وضعیت موجود است و این برخلاف خواست و اراده صادرکنندگان است.