توسعه مناطق آزاد، با کدام الگو و روش؟
ایجاد مناطق در ایران بدون در نظر گرفتن این موضوع که هدف از ایجاد مناطق آزاد یا ویژه اقتصادی چیست، در حال توسعه کمی است. به عبارت دیگر، در سالهای اخیر لوایح متعددی از سوی دولتها برای توسعه کمی مناطق آزاد به مجلس ارسال شده است که همه این لوایح با این ادعا که در راستای تعامل و هم پیوندی با اقتصاد جهانی و عمران و آبادانی هستند، تدوین شده است. تجربیات سایر کشورها از جمله چین نشان میدهد که ایجاد مناطق آزاد اقتصادی درگذر از یک رویکرد اقتصادی بسته و مبتنی بر اقتصاد سوسیالیستی به یک اقتصاد مبتنی بر بازار بوده است. نکته اصلی این تغییر جهت در این روش، قبول نظم اقتصادی حاکم در جهان و آمادهسازی بسترهای اقتصادی برای تغییر رویکرد در سیاست اقتصادی بوده است. این به معنای درک واقعیتها و الگوهای اقتصادی حاکم در جهان است و نیازمند اتخاذ تدابیر مناسب در این خصوص است.
بنابراین الگوی اقتصادی و هدف مشخص است و برای اینکه این گذار بهصورت تدریجی و با هزینه اندک صورت گیرد، ایجاد مناطق آزاد اقتصادی بهعنوان یک روش میانی انتخاب شد. بنابراین باید هدف از ایجاد مناطق آزاد اقتصادی در کشور مشخص باشد که به نظر میرسد از ابتدای تاسیس این مناطق در سال ۱۳۷۲ نگاه کلان اقتصادی و نحوه تعامل با اقتصاد جهانی در توسعه مناطق آزاد حاکم نبوده و یکی از دلایل اصلی در جا زدن مناطق آزاد ایران نسبت به مناطق آزاد موفق در دنیا و کشورهای همسایه همین موضوع بوده است. در واقع هیچ یک از مناطق آزاد ایران در حد مناطق آزاد موفق دنیا ظاهر نشدند و نتوانستند تاکنون انتظاری که از این مناطق میرفت را برآورده کنند، بهدلیل اینکه الگوی توسعه این مناطق به تبعیت از الگوی اقتصادی کشور نامشخص است. البته باید گفت که مناطق آزاد در محرومیتزدایی و توسعه مناطق مرزی کشور تاثیرات عمدهای داشته و در بحث تکمیل زیرساختها و حفظ نسبی جمعیت در مناطق مرزی موثر بوده است. اما به هر حال هدف از ایجاد مناطق آزاد در دنیا محرومیت زدایی نیست و فلسفه ایجاد این مناطق در واقع تغییر نگاه اقتصادی و گسترش تعاملات تجاری با دنیا است. همچنین مناطق آزاد ایران بهدلیل برخی مشکلات فنی و کارشناسی که مجال پرداختن بیشتر به آن در این نوشته نیست (از جمله وسعت محدوده و دربرگرفتن نقاط جمعیتی و شهری) درگیر مشکلات متعدد اجرایی شدند و رسالت اصلی این مناطق تحت تاثیر قرار گرفت و مناطق آزاد ایران بهصورت مدل خاص ایجاد و گسترش پیدا کرد.
البته باید توجه داشت که شاید یکی از دلایل اصلی ایجاد مناطق آزاد در کنار توسعه نسبی تجاری کشور، نگاه محرومیتزدایی در مناطق خاصی از کشور است. به هر حال هر آنچه سیاستگذار از ایجاد مناطق آزاد اقتصادی مدنظر داشته، با تجربیات جهانی همخوانی ندارد. ایجاد مناطق آزادی که سازمانهای آن بهصورت درآمد – هزینهای اداره میشوند و از ابتدای تاسیس نیز زیرساخت اولیه آماده نشده است، مدیران این مناطق را به ناچار به سمت کسب درآمد از عوارض واردات و فروش زمین سوق داد. بنابراین از اساس روش ایجاد مناطق آزاد در کشور دچار چالشهای بنیادی بود و نگاه به عملکرد این مناطق بهرغم موفقیتهایی در برخی از زمینهها مانند محرومیتزدایی و توسعه زیرساختها این واقعیت را نشان میدهد و با این شیوه اداره چالشهای این مناطق ادامه خواهد داشت. بنابراین توسعه کمی مناطق آزاد در کشور با روشهای قبلی حتما به اهداف اصلی ایجاد این مناطق که تعامل بیشتر با اقتصاد جهانی است نخواهد رسید. با این شرایط ایجاد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی وسیلهای شده است که دولتها و مجالس مختلف در کشور در راستای سیاستها و اهداف انتخاباتی این مناطق را توسعه دهند. کارکرد توسعه زیرساختی این مناطق نیز بهدلیل اینکه الگوی توسعه متوازن منطقهای و آمایش سرزمینی در کشور مشخص نیست، بهعنوان یک روش از سوی سیاستگذار برای توسعه مناطق پیرامونی و مرزی کشور انتخاب شد. مکانیسم این سیاست نیز به گونهای است که با کسب درآمد از محل واردات و فروش زمین سازمانهای مناطق آزاد به هزینهکرد این درآمدها در نقاط مرزی کشور اقدام کردند. به عبارت دیگر، بخشی از درآمد کشور که باید به دولت مرکزی میرسید به وسیله سازوکار مناطق آزاد در نقاط مرزی کشور هزینه شد. البته اینکه این درآمدها در این نقاط هزینه شود و به توسعه اشتغال بینجامد امری پسندیده است، اما آیا کارکرد مناطق آزاد در تجربیات موفق دنیا محرومیتزدایی از نقاط مرزی کشورها بوده است؟
به هر حال، الگوهای مختلفی برای توسعه متوازن منطقهای در متون نظری وجود دارد و ابزار مناطق آزاد روش مناسبی برای این کار نیست. با شرایطی که این مناطق دارند برای کسب درآمد ناچار هستند که به گسترش واردات و دریافت عوارض از محلهای مختلف متوسل شوند تا بودجه سازمانهای این مناطق را در توازن نگه دارند. شاید قبل از اینکه مناطق آزاد جدید در کشور ایجاد شود نگاه به رسالت اصلی این مناطق در دنیا و اینکه با چه اهداف و سازوکاری مناطق آزاد ایجاد شدند، سیاستگذار را به سمت بازنگری در نحوه ایجاد و اداره این مناطق سوق دهد. همانطور که گفته شد هر الگو و ابزار اقتصادی دارای اهداف مشخص و آزمون شده است که اگر به فرضیات و مقتضیات آن توجه نشود کارکرد دیگری به خود میگیرد. در شرایط فعلی نباید از مناطق آزاد کشور انتظار داشت که به هدف صادراتی، پردازش مجدد کالاها و جذب سرمایهگذاری خارجی دست یابد بهدلیل اینکه اهداف اصلی ایجاد مناطق آزاد در ایران بهدلیل عدم درک رسالت مناطق آزاد به هدف فرعی مبدل شد و به سمت توسعه زیرساخت شهری و محرومیتزدایی پیشرفت و از رسالت اصلی خود دور شد.
تغییر شرایط مذکور نیازمند توجه به این نکته اصلی و مهم است که باید یک تغییر رویکرد بنیادین در روش و نحوه اداره، ایجاد و توسعه این مناطق از سوی سیاستگذار مورد توجه قرار گیرد، در غیر اینصورت اگر تمام نقاط کشور تبدیل به مناطق آزاد شود به غیر از کاهش درآمدهای دولت و توسعه زیرساختهای نقاط پیرامونی کشور کارکرد اصلی خود را نخواهد داشت. در این فضا نقد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی کشور نیز باید با درک واقعیتهایی که در سطور قبلی اشاره شد مورد توجه قرار گیرد و اهدافی از قبیل افزایش صادرات، مدیریت واردات، جذب سرمایهگذار خارجی قابل تحقق در مقیاس جهانی و حتی منطقهای نیست. به عبارت دیگر، شاید نسبت به سرزمین اصلی، مناطق آزاد دارای رونق باشند، اما قطعا در مقیاس منطقهای و جهانی حرفی برای گفتن نخواهند داشت، مگر اینکه سیاستگذار به معنای واقعی کلمه درک درستی از اینکه چرا در چین و سایر تجربیات جهانی موفق در این خصوص مناطق آزاد ایجاد شد داشته باشد.
ارسال نظر