کسی از قطعهسازان ایرانی خبر دارد؟
انفکاک و قطعهقطعهشدن زنجیره جهانی تامین، فرصت بزرگی برای اقتصادهای در حال توسعه و نوظهور نظیر ایران فراهم کرده است تا از دل اختلافات شرق و غرب، مسیر آینده خود را بسازند. در این بین صنعت قطعهسازی بزرگترین مزیت را با بهرهگرفتن از این فضا و فرصت در اختیار دارد. از آنجا که ترس از عدم تامین به موقع و به اندازه که در دوره پساکرونا ظهور کرد، هنوز هم ادامه دارد و سرتاسر دنیای صنعتی را دربرگرفته، سرمایهگذاری در توسعه خطوط تولید و زیرساختهای طراحی و عرضه مجموعه و قطعه مزایای بسیاری در پی دارد. سپردن تامین به طیف متنوعی از بازیگران دور و نزدیک کمک کرده تا بحران کمبود قطعه و مجموعه در صنعت خودرو در سال۲۰۲۳ به حداقل برسد و این بخش بیشترین رشد فعالیت را نسبت به سال قبلتر از آن داشته باشد. این فضا آنقدر پرسود و منفعت است که بسیاری از خودروسازان را به صرافت توسعه زنجیره تامین انداخته است.
در کنار افزایش ظرفیت تولید سیستمهای تهویه، قوای محرکه و تزیینات، جهان امروز شاهد سرمایهگذاری هنگفت و مشترک خودروسازان بزرگ و شرکتهای مختلف جهان روی مجموعه باتری، سیستم خودران، شبکه اتصال و قوای محرکه است. به شکلی که این روند به جریان اصلی توسعه صنعتی جهان تبدیل شده است. کار تا حدی بالا گرفته که اکسونموبیل از بخش نفت و سونی، الجی، سامسونگ و پاناسونیک از بخش لوازم خانگی وارد صنعت قطعهسازی شدهاند. همین فرصت نیز موجب شده است کشورهایی نظیر اندونزی، ترکیه، مالزی، تایوان، هند، تایلند، ویتنام و کرهجنوبی عایدی بسیاری از محل توسعه این صنعت و رشد صادرات قطعه کسب کنند. چنین جهشی نه تنها به جذب نیروی کار در بخش صنعت کمک کرده که موجبات تربیت نیروی کار ماهر و انباشت دانش تولید بهعنوان دو نهاده موثر برای خلق ثروت را فراهم کرده است. حضور روزافزون سرمایهگذاران بینالمللی در شرق آسیا که عمدتا با هدف توسعه خطوط تولید اقلام خودرویی و محصولات الکترونیکی صورت میگیرد، نشان میدهد جهان اساسا به سمت شکل تازهای از تولید حرکت کرده که ویژگی بارز آن دانشپایه بودن، مشارکتی بودن و تخصصی بودن است. این سه ویژگی کمک کرده است توزیع صنعت بین کشورهای مختلف به شکلی باشد که تولید محصول را برای تداوم فعالیت صنعتی جهان با کمترین هزینه و بیشترین کیفیت ممکن سازد. سوال اینجاست که آیا ما به این وضعیت آگاهیم؟ آیا از ارزشهای ذاتی و توان تحولزایی بخش قطعهسازی آگاهیم؟ آیا از جهتگیری جهانی به سمت کالاهای با ارزش افزوده بالا مطلعیم؟ و آیا اقدامات مناسبی را همسو با این تحول انجام دادهایم؟ فقط یک واقعیت ملموس از بطن کار صنعت قطعهسازی ایران نشان میدهد در ایران چه اندازه در هدایت و تدبیر این حوزه با کاستی روبهرو هستیم. دادههای گزارش یونیدو بهعنوان نهاد مرجع بینالمللی در زمینه تهیه و تولید آمارهای صنعتی در جهان نشان میدهد همزمان با افزایش چشمگیر رشد تولید در صنایع با فناوری متوسط و بالا، جهان در حال تجربه متفاوتی است که خودروسازی در کانون آن قرار دارد.
این تجربه ناشی از توجه به مقولات زیستمحیطی، مساله تغییر اقلیم و تحول در جنس و نحوه مصرف انرژی است. در این فضا هم تولیدات و هم تامینکنندگان بهخاطر جنس متفاوت محصولات مصرفی تغییر میکنند. خریداران امروز خودرو در پی محصولی متفاوت، خاص، سفارشی، پاک و متصل و هوشمند هستند. این روند صنعت قطعه را بهعنوان بستر اصلی تحول صنعت خودرو و حملونقل تغییر داده است. عدم توجه به این فضا در ایران مشهود است. تصمیمات به شکلی پیش میرود که عمده منابع به جای صرف در توسعه زیرساختها، به سمت تهیه قطعات و مجموعهای نیمساخته از شرق آسیا برود.
این در حالی است که ایران به واسطه وجود کارگر ارزان، مواد اولیه دردسترس، موقعیت ژئوپلیتیک بازار مصرفی و کثیری از قطعهسازان باتجربه قابل توجه خود به خوبی ظرفیت تبدیل شدن به یک تامینکننده منطقهای و جهانی را دارد. این فرصت اما با سیاستهای خطا در حال از بین رفتن است. آمارهای گمرک از دادههای ۱۰ماهه نخست۱۴۰۲ کشور نشان میدهد بیش از ۸میلیارد دلار صرف واردات خودرو، قطعات، مجموعه و مواد اولیه بخش خودرو و نیرومحرکه شده که این عدد به تنهایی برای تحول بخش قطعهسازی کشور کفایت میکند. سرریز تنها نیمی از این میزان به سمت صنایع داخلی نه تنها موجب کاهش مصارف ارزی خواهد شد که ورای تحولات مهارتی و سرریز دانشی، امکان ایجاد چیزی قریب به ۲۰۰ هزار فرصت شغلی را در فضای رخوتزده کنونی اقتصاد ایران فراهم خواهد کرد. اما شوربختانه امروز کسی از قطعهسازان ایرانی، فرصتهای پیشروی آنها و چالشهای مبتلابه این بخش برای تحول ساختاری اطلاع ندارد و به فکر تیمار و توسعه این بخش نیست. برای حل و فصل فضای کسبوکار بهشدت نامناسب صنعت قطعه، یک سیاستگذار بلندنظر و آگاه در بخش صنعت لازم است تا متوجه وضعیت خطیر پیشروی کشور در این حوزه باشد. در شرایطی که صدر تا ذیل مقامات اتحادیه اروپا یا ایالاتمتحده آمریکا یکصدا در حمایت از قطعهسازان و خودروسازان بومی دم میزنند و به بهانه یارانههای صادراتی و دامپینگ قیمت در چین، از ورود محصولات رقیب به خاکشان ممانعت میکنند، گردانندگان اقتصاد ایران از هیچ فرصتی برای افزایش سهم بیضابطه بنگاههای چینی دریغ نمیکنند و افسوس که این کار را به بهانه افزایش رقابت یا رشد تولید انجام میدهند، حال آنکه در این جهتگیری، کمتر نشان مثبتی برای تحول صنایع قطعهسازی کشور مبتنی بر ترند حملونقل پاک انجام میشود. چیزی که عیا ن است، اینکه سیاست فعلی راهگشای مشکلات کشور نیست. اگر قرار بر حمایت صنعتی برای توسعه کشور باشد که ادعای دولتهای مختلف نیز همین است، مشکلات کنونی قطعهسازان اعم از پرداختن دیرهنگام و با تاخیر مطالبات قطعهسازان تا مدل خرید و تامین خارجی تا تعرفهگذاری همه و همه ایرادات اساسی دارد و چیزی جز تضعیف صنعتی کشور را به بار نمیآورد.
از منظر تجارت آزاد و اقتصاد باز نیز اگر به این قضیه نگاه شود، خوب است که همزمان با باز کردن درهای کشور به روی محصولات خارجی، با رفع تحریم و گرههای موجود درهای جهان نیز به روی بنگاههای ایرانی گشوده شود تا دست کم اگر صنعتگران داخلی نمیتوانند در داخل به درآمدهای حاصل از تولیدات خود برسند، از محل تامین تقاضای خارجیها، بخشی از هزینههای فزاینده خود را پوشش و در بازی بزرگ تحول صنعت حمل و نقل در جهان مشارکت کنند.