تضمین ادامه امپراتوری دلار در جهان با حمله روسیه به اوکراین
ایجاد دو قطبی شرق و غرب: با نگاهی گذرا به مواضع کشورها، در نگاه ابتدایی میتوان مجموعهای از مرزبندیها بین کشورها را در نظر گرفت که نمایی از شکلگیری مجدد بلوک شرق و غرب را به تصویر میکشد.
ایجاد پرده آهنین بین کشورهای اروپایی و روسیه: با احساس خطر کشورهای اروپایی، اقدامات دفاعی در قالب پیمان ناتو و سایر امکانات این کشورها، باعث شکلگیری نوعی سپر دفاعی در مرزهای روسیه، (به احتمال زیاد پس از اشغال در مرزهای اوکراین) با کشورها میشود.
احتمال حمله مشابه چین به تایوان: شاید بهترین زمان حمله مشابه از طرف چین به تایوان در حال حاضر باشد. چینیها همواره از تایوان بهعنوان بخش جداییناپذیر سرزمین مادری خود یاد میکنند. در این برهه زمانی، جهان توان مقابله همزمان مقابل با کشورگشاییهای روسیه و چین را ندارد. اثرات اقتصادی این اتفاق بسیار عظیم است و منجر به مجموعهای از اتفاقات متفاوت در اقتصاد جهان خواهد شد. بهعنوان نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
رکود اقتصادی کشورهای اروپایی ناشی از تبعات جنگ: جنگ و ناامنی بهصورت طبیعی باعث کاهش حجم سرمایهگذاری، کاهش مصرف و درنتیجه کاهش رشد اقتصادی میانمدت و بلندمدت میشود. این موضوع درباره برخی کشورهای اروپایی که اقتصاد آنها در موقعیت مناسبی قرار ندارد، اثرات شدیدتری خواهد داشت.
کاهش صادرات چین به اروپا و کاهش رشد اقتصادی این کشور: کشورهای اروپایی با حدود ۴۷۰میلیارد واردات و ۲۴۰میلیارد صادرات در سال۲۰۲۰، بیشترین حجم تجارت خارجی خود را با کشور چین شکل دادهاند که این میزان بالاتر از ۶۴۷میلیارد دلار تجارت خارجی در همان سال با کشور آمریکا بوده است. شکلگیری اتفاقات سیاسی و نظامی، باعث لزوم بازتعریف نقش شرکای کلیدی در اقتصاد اروپا شده و این کشورها سعی در ایجاد تعادل در وابستگی خود به اقتصاد بلوک شرق و بهخصوص چین خواهند داشت که اثر مستقیم این موضوع، کاهش رشد اقتصادی چین خواهد بود.
بحران انرژی، افزایش قیمت نفت و گاز و بازگشت مجدد تولید نفت شیل آمریکا به بازار جهانی: اثرات بحران انرژی در حال حاضر مشهود بوده و قیمت نفتخام به بالاتر از ۱۲۰دلار رسیده است. این عامل باعث احیای ورود بسیاری از تولیدکنندگان نفت شیل (Shale oil) به بازار خواهد شد که فرصتهای اقتصادی مناسبی را برای تولیدکنندگان آمریکایی ایجاد خواهد کرد.
لزوم حمایت اروپا از آمریکا در تقابل با روسیه و چین: بهصورت طبیعی اروپا همکاری نزدیکتری با آمریکا با ایجاد پیمانهای اقتصادی خواهد داشت که موجب فرصتهای بیشتری در بازار اروپا برای تولیدکنندگان کالا و خدمات آمریکایی میشود.
رونق بازار فروش تسلیحات نظامی با محوریت کشور آمریکا: بهصورت سنتی تسلیحات آمریکایی بیشترین فروش را در بازار دنیا را دارند. در شرایط فعلی و طی سالهای آینده میزان سفارشها برای خرید تجهیزات نظامی آمریکا بسیار بالا خواهد بود و با توجه به تحریمهای شکلگرفته برای روسیه، دومین فروشنده سلاح در جهان، حجم قراردادهای آمریکایی به رشد صعودی روبهرو خواهد شد.
تضمین ادامه امپراتوری دلار در جهان: مهمترین عامل اقتصادی برای آمریکا، الزام کشورهای ثروتمند دنیا به تقویت سیستم مالی جهان مبتنی بر دلار برای حداقل ۳۰ سال آینده، برای جلوگیری از سلطه بلوک شرق بر روند اقتصادی جهانی در این شرایط امنیتی جدید است. سالها بود که برخی از کارشناسان اقتصادی، صحبت از پایان سلطه امپراتوری دلار بر اقتصاد دنیا میکردند و چین را بهعنوان مهمترین رقیب این سیستم و در حقیقت جایگزین آن در نظر گرفته بودند. با شرایط کنونی جهان، نه تنها آمریکا، بلکه کلیه کشورهای اروپایی باید به آمریکا در جهت حفظ سیستم مالی بر پایه دلار در جهان کمک کنند تا امکان کنترل تهدیدات امنیتی موجود از طریق فشارهای اقتصادی امکانپذیر باشد. در حقیقت در حال حاضر هیچکدام از کشورها ترجیح یا تصوری از تغییر در سیستم مالی جهان نمیتوانند داشته باشند. اگر در نظر بگیریم که مهمترین اهرم قدرت امپراتوری آمریکا، تسلط بر روند تبادلات مالی کشورها و بهصورت ساده، بازی در نقش بانک مرکزی جهان است، میتوان گفت، حمله روسیه به اوکراین، حضور آمریکا را در این موقعیت، برای سالها تضمین کرده است. با مروری بر مطالب بالا میتوان بیان کرد در حقیقت برنده مطلق حمله روسیه به اوکراین کشور آمریکا است که مجموعهای از برتریها و منافع اقتصادی در کوتاهمدت و بلندمدت برای آن ایجاد شده و بازنده اصلی این بحران، کشورهای اروپایی هستند.