ضرورت استقلال بانک مرکزی از دولت در سیاستگذاریها
آلبرت بغزیان، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «ایبِنا» استقلال بانک مرکزی را چنین معنا کرد: استقلال بانک مرکزی در تئوری و عمل به این معنا است که در پاسخ به تصمیمات دولت تابع بدون اختیار نباشد، البته نباید آن را به مفهوم مخالفت هم تلقی کرد.
وی در ادامه گفت: دولت سیاستهای مالی را انجام میدهد، سیاستهای پولی، ارزی و بانکی هم برعهده بانک مرکزی است که این دو در کنار یکدیگر قرار میگیرند، به این معنا؛ بانک مرکزی مشاور پولی دولت است و مفهوم آن این نیست که بالای سرش بایستد.
این کارشناس اقتصادی در این خصوص تصریح کرد: استقلال بانک مرکزی از حیث تصمیمگیری مدنظر است که نحوه تعیین میزان و شدت تصمیمات به رئیس بانک مرکزی برمیگردد، اما باید مشخص شود که پس از روی دادن این مساله باید به چه نهادی پاسخگو باشد؟ اساسا کدام نهاد در تعیین این فرد تصمیمگیرنده خواهد بود؟ برفرض اینکه در تصمیمات بانک مرکزی تابع دولت خواهد بود یا میتواند نظر خود را بر اثرات سوئی که احتمال آن وجود دارد، اعلام کند یعنی یا قانع کند یا خود قانع شود؟
وی در ادامه اضافه کرد: سالها است که این بحث وجود دارد زیرا اینکه ساختار سازمانی بانک مرکزی بهگونهای طراحی شده که به نوعی دولت بیشتر توانایی اعمال نظر را دارد، بارها مورد نقد قرار گرفته است.
این کارشناس اقتصادی در این خصوص که تا چه اندازه احتمال گام برداشتن دولت آینده در این مسیر وجود دارد، چنین توضیح داد: دولت و بانک مرکزی در برخی مواقع به نوعی با هم هماهنگ بودند و برخی مواقع مانند اکنون نارضایتی به وجود آمده است. روسای بانک مرکزی خود را در شرایطی میبینند که رئیسجمهور توانایی حذف آنها را دارد و به این دلیل احساس میکنند که استقلال کافی ندارند.
بغزیان درباره نتیجه ملموس استقلال بانک مرکزی بیان کرد: تیم کنونی بانک مرکزی خبره هستند و پس از دکتر نوربخش حرفهای عمل کردند، این مساله درباره وزارت اقتصاد و برنامه و بودجه هم صدق پیدا میکند، اما هماهنگی مهم است. به این معنا؛ تمام این نهادها ساز خود را بلدند، ولی زمانی که با هم مینشینند هر یک ساز خود را میزند در این شرایط چنانچه آهنگ قشنگی استخراج شود، یعنی رشد اقتصادی مناسب، ولی در صورتی که هر یک ساز خود را بنوازد بهرغم آگاه بودن از حرکت خود صدای خوشایند نخواهند داشت.
وی در ادامه افزود: قدر مسلم رئیس بانک مرکزی و گروه او تخصص پولی، ارزی و بانکی دارند، اما رئیسجمهور فاقد آن است، جاهایی که نیاز به تامین کمبود بودجه و ... پیش میآید، بحث استقلال بانک مرکزی پیش کشیده میشود زیرا در چنین مواقعی معمولا این نهاد پولی تلاش بر مقاومت دربرابر تقاضای رئیسجمهور دارد و حتی ممکن است به کشمکش بینجامد که در نهایت دود آن به چشم مردم میرود.