معادله ترامپ در بازار نفت

هادی سلگی : با نزدیک‌شدن زمان ورود دونالد ترامپ به کاخ‌سفید بحث‌های زیادی در رابطه با چشم‌انداز فروش نفت ایران مطرح شده‌است. رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه ایالات‌متحده در دوره قبل با خروج یک‌طرفه از برجام، تلاش زیادی برای کاهش صادرات نفت ایران انجام داد. علی ماجدی، رئیس معاونت بازرگانی و امور بین‌الملل وزارت نفت در دولت یازدهم و سفیر سابق ایران در برلین می‌گوید؛  یکی از خطرات اصلی ترامپ در این دوره تبدیل‌کردن موضوع خرید نفت از ایران به‌عنوان وجه‌المصالحه بین دو کشور آمریکا و چین است. در ادامه مشروح این گفت‌وگو  را  می‌خوانیم:

سال گذشته وزیر نفت وقت اعلام کرد؛ فروش نفت ایران در سه سال‌دولت سیزدهم افزایش قابل‌توجهی داشته و صادرات به بسیاری از کشورهای اروپایی گسترش پیدا کرده‌است. وی حتی اعلام کرد؛ تخفیف فروش نفت ایران کمتر از انگشتان یک دست است. در همان زمان بسیاری از کارشناسان اعلام می‌کردند که موضوع رشد صادرات نفت ایران به دلیل سیاست‌های ریاست‌جمهور دموکرات ایالات‌متحده و سهل‌گیری آنها در قبال فروش نفت ایران بوده‌است. نظر شما درباره این سخنان چیست؟

بعید می‌دانم که کشورهای اروپایی در آن دوره نفتی از ایران خریداری کرده‌باشند و بیشتر نفت ایران همچنان به طرف چین عرضه می‌شد. حالا ممکن است برخی از کشورهای آسیایی مثل هند هم جزو مشتریان ایران بوده باشند و این هم به علت همان سیاست بایدن بود که در واقع مقداری کار را راحت کرده‌بود. همان‌طور که می‌دانید وقتی بایدن به کاخ‌سفید رفت، در ابتدا به تقبیح رفتار سابق آمریکا و خروج این کشور از برجام پرداخت، سپس اعلام کرد؛ آمادگی بازگشت به برجام را داریم، از همین‌رو به‌نظر من باید پرسید؛‌چرا دولت سیزدهم به‌جای این صحبت‌‌‌‌‌ها چنین فرصتی را از دست داد؟ به‌هر حال در آن زمان رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت همه‌چیز برای امضای توافق‌نامه آماده است، ولی در نهایت معلوم هم نشد چرا و چگونه ما چنین فرصتی را از دست دادیم. در حال‌حاضر ما با این مشکل مواجه هستیم و خطر به‌کارگیری مکانیزم ماشه هم حداقل از نظر اقتصادی متوجه کشور است.

 به‌نظر شما ترامپ امکان اعمال چه محدودیت‌هایی را در حوزه فروش نفت ایران دارد؟

در حال‌حاضر حدود ۹۰‌درصد از نفت ما به چین فروخته می‌شود و تقریبا همه این را می‌دانند، ولی اینکه این فروش با چه میزان تخفیف عرضه می‌شود بحث دیگری است. حالا در این زمینه ارقام متفاوتی گفته می‌شود که بین ۱۰ تا ۱۵‌درصد تا ۱۵ تا ۲۰ دلار در نوسان است. کسی اطلاعات دقیقی در این زمینه ندارد و میزان دقیق آن را باید اعلام کنند. همچنین باید اضافه کرد که معمولا مبادله نفت کشور با کالا تسویه می‌شود.  حال از سوی دیگر اگر به میزان تجارت بین چین و آمریکا نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که چین سالانه به آمریکا حدود ۵۵۰‌میلیارد دلار صادرات دارد و همینطور صادرات آمریکا به چین هم حدود ۱۵۰ تا ۱۷۰‌میلیارد  دلار است.

با توجه به این واقعیت اگر آمریکا بخواهد احیانا همین ابزار را علیه چین استفاده کند (چون ترامپ  هم اعلام‌کرده قصد دارد روی کالاهای این کشور تعرفه ۲۵‌درصدی اعمال کند)، با همین اقدام ساده با یک افت عظیم در صادرات مواجه خواهدشد. حل این مساله به گفت‌وگو بین چین و ایالات‌متحده آمریکا برمی‌گردد و یکی از موضوعاتی که اگر قرار باشد ترامپ به ایران فشار بیاورد، همین نسبتی است که در تراز تجاری بین دو کشور وجود دارد، یعنی ترامپ توقف خرید نفت از ایران را پیش‌شرط عدم‌اعمال این تعرفه‌ها کند. به هر روی تا جایی‌که همه می‌دانیم ترامپ آدمی است که با ابزارهای اقتصادی خوب بازی می‌کند و با توجه به اینکه چین هم از آن دوره‌ رشدهای بالا عبور کرده‌است، دست آنها تقریبا در مقابل این سیاست خالی است، از همین‌رو اگر گفت‌وگویی بین آمریکا و چین صورت گیرد، احتمالا از این ابزار استفاده شود و چین ناگزیر است خرید نفت ایران را تا میزان قابل‌توجهی کاهش دهد. با توجه به اینکه حدود ۹۰‌درصد نفت ایران به چین صادر می‌شود، با از دست‌دادن این بازار با مشکلات بسیار زیادی مواجه خواهیم‌شد.

 خبرها حاکی از آن است که برخی از پالایشگاه‌های چین به سمت خرید نفت از کشورهای آفریقایی رفته‌اند. آیا این موضوع می‌تواند به دلیل نگرانی از همین موضوع باشد یا برای آنها صرفه اقتصادی بیشتری دارد؟

خرید نفت از کشورهای آفریقایی برای آنها به‌صرفه‌تر نیست. به هر حال الان دنیا با مازاد عرضه نفت مواجه است و اگر قرار هم باشد فشارهایی بر روی فروش نفت ایران اعمال شود، امکانات فراوانی چون نفت روسیه، عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس برای جایگزین‌کردن آنها وجود دارد. حالا برای چین هم حداکثر این است که نفت را با قیمت بالاتری از کشورهای دیگر خریداری کند و به‌جای آن صادرات خود به آمریکا را حفظ کند. به هر حال این خطر را تقریبا همه کسانی که در بازار نفت حضور دارند و دوران تحریم‌های شدید ترامپ را دیده‌اند،  می‌شناسند. وقتی به اعداد و ارقام و ابزارهایی که معمولا در تحریم‌ها به‌کار گرفته می‌شود نگاه کنیم، می‌بینیم که نتایج آن کمتر از جنگ نیست.

با توجه به صحبت‌های شما در مورد امکان قراردادن ایران به‌عنوان یک وجه‌المصالحه بین چین و آمریکا، آیا ایران هم مهره‌ها و امکاناتی برای جلوگیری از این شرایط دارد؟

این بحث بسیار مهمی است. در کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» کارل پوپر گفته‌شده؛ مقدمه ضروری برای هر اقدام خردمندانه ابزار دیپلماسی و بحث و گفت‌وگو است و هیچ انسان یا کشوری نباید خود را از آن محروم کند. هیچ‌کسی در دنیا نیست که این جمله را منفی قلمداد کند. خب ما بالاخره در یک مقطعی گفت‌وگو داشتیم و نتیجه هم گرفتیم و کسی هم شک و تردید ندارد. بالاخره برجام نتایج مثبتی داشت و من حاضرم در هرجایی‌که باشد در این زمینه مباحثه کنم که چقدر راه‌ها باز شده بود. اکنون هم اگر بخواهیم این کار را انجام دهیم باید با گفت‌وگو آغاز کنیم؛ در واقع مباحثه یک مقدمه ضروری برای هر اقدام خردمندانه است. حالا ممکن که به نتیجه برسد یا نرسد؛ در واقع معنی دیپلماسی هم همین است به‌ویژه اینکه می‌دانیم که نگاه دولت ترامپ بیشتر بر مبنای بازار و مبادله استوار است و قاعدتا تیم او هم از همین زاویه نگاه خواهد کرد و شاید بتوان این خطر را با گفت‌وگو حل کرد.