«دنیایاقتصاد» گامشماری تبدیل اوپک به یک اتحادیه اقتصادی را بررسی کرد
ظهور ققنوسهای نفتی از خاورمیانه؟
چالشهایی که در نگاه کلان، در تضاد کامل با منافع جمعی اوپک بودهاند. در این قسمت، بنا داریم با نگاهی اجمالی به دیگر نهادهای مشابه منطقهای و بینالمللی، نقش تعامل سازنده در پیشبرد اهداف گروهی در سایه خردورزی جمعی را موردبررسی قرار دهیم. نباید از نظر دور داشت که از الزامات تحقق موفقیت در سازمانهایی با عضویت چند کشور مشترکالمنافع مانند اوپک، قرابت جغرافیایی و منطقهای اکثریت اعضا خواهد بود. هرچند میتوان تعدادی انگشتشمار از اعضا را نیز با تکیه بر منافع اقتصادی و حتی سیاسی مشترک، از مناطق جغرافیایی دوردستتر نیز در درون حلقه ائتلاف پذیرش کرد.
الزامات تبدیل کشورهای عضو اوپک به یک اتحادیه اقتصادی: ۱- ایجاد بستر تفاهم و تنشزدایی گسترده بین کشورهای عضو ۲- تشکیل بازار مشترک۳- گسترش تعاملات سیاسی، امنیتی و اجتماعی۴- تمرکز بر قرابتهای منطقهای، دینی، فرهنگی با نگاهی بهمنافع مشترک ۵- تشکیل واحد پولی و تاسیس بانک مشترک جهت ایجاد تسهیل در روابط مالی و تجاری۶- حذف یا تسهیل شرایط صدور روادید برای مراودات تجار و شهروندان ۷- ایجاد کریدور حملونقل مشترک جهت تسهیل جابهجایی مسافر و کالا ۸- تسهیل مقررات گمرکی در مرزهای مشترک ۹- ایجاد قوه نظامی یا انتظامی مانند پلیس مشترک جهت تامین امنیت مرزها و مراودات بازرگانی و سیاحتی.
جایگاه اوراسیا و بازیگران سیاست بینالمللی
آنچه که امروز تحتعنوان اوراسیا به مفهوم ژئوپلیتیک آن میشناسیم، گسترهای است که از دو جمهوری غرب روسیه یعنی اوکراین و بلاروس، شروع و سرزمینهای میان دریایسیاه تا مغولستان را دربر میگیرد. اوراسیا علاوهبر روسیه و قفقاز، منطقه خزر و آسیایمرکزی را نیز شامل میشود. این عرصه در دوره شوروی در درون بلوک شرق بود و از اینرو، کمتر از آن نام برده میشد. برای چین، منطقه اوراسیا علاوهبر اینکه همجوار مرزهای این کشور است و بسیاری از چالشهای این منطقه نظیر مسائل دینی و اجتماعی بر بخشهای مهمی از چین (مانند اویغورستان) تاثیر دارد، منافع مهمی چون درآمد حاصل از تجارت انرژی را با خود بههمراه دارد که ایفای نقش اژدهای زرد در این منطقه، علاوهبر محدودسازی حضور آمریکا، میتواند نقش بینالمللی این کشور را در آینده ارتقا دهد. اما برای روسها، اوراسیا معنا و مفهوم خاصی دارد و در واقع، اوراسیا برای این کشور یعنی حوزه امپراتوری روسیه. در حالحاضر نیز مسکو برای کشورهای این منطقه حق استقلال قائل نبوده تا جاییکه از نگاه کرملین، کشورهای این منطقه شامل جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق، کماکان در قلمرو اعمال دکترین روسی قرار دارند.
تجارت نفت ایران و روسیه
چنانچه بخواهیم تجارت موفق نفت را بین ایران و روسیه رقم بزنیم، در فاز نخست باید بدانیم که بنادر دو طرف بهعنوان مثال دچار چه مشکلاتی هستند و زیرساختهای بندری چه در طرف روسیه و چه در طرف ایران با چه نقاط ضعفی روبهروست. موضوع لایروبی رودخانه ولگا یا لایروبی بنادر روسیه، موضوعاتی است که باید از سوی هر دو طرف دنبال شود تا بتوان از این طریق، سطح تجارت نفت و سایر کالاها را ذیل منطقه اوراسیا بین ایران و روسیه ارتقا داد. به گفته معاون امور بینالملل و بازرگانی وزیر نفت، هماکنون اتصالات ریلی ضعیفی در کریدور شمال به جنوب داریم که نیاز است تقویت شوند.
بهعنوان مثال، بیش از ۱۰۰کیلومتر راهآهن بین رشت تا آستارا در ایران نیاز به تکمیل دارد که اگر این اتفاق رخ دهد نزدیک به ۵۰درصد هزینهها و مدت زمان حملونقل بین کشورهای اوراسیا و جنوبشرق کم میشود. همچنین چنانچه بخواهیم از ایران به روسیه صادرات فرآورده نفتی یا محصولات پتروشیمی داشته باشیم، تعرفههای ترانزیتی در مسیر یکسان نیست، موضوعی که مشکلات اساسی برای دو طرف ایجاد میکند. وی با یادآوری اینکه سوآپ بین ایران و ترکمنستان و همچنین ایران و جمهوریآذربایجان میتواند افزایش یابد، اظهار کرد: ایران با داشتن موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز میتواند گذرگاه بسیار مطلوبی برای انتقال انرژی از مناطق حاشیهای دریای خزر و کشورهای اوراسیایی به جنوبشرق آسیا باشد.
کشورهای منطقه میتوانند یک صندوق سرمایهگذاری مشترک ایجاد کنند، کنسرسیوم مشترک انرژی داشته باشند، شرکتهای دانشبنیان را با برگزاری همایش بههم نزدیک کرده و حتی پالایشگاهی را در منطقه اوراسیا که کشورهای عضو سهامدار آن باشند، تاسیس کنند. کریدور شمال به جنوب هماکنون در سمت ایران حدود ۱۰میلیونتن ظرفیت دارد که از این ظرفیت نیز استفاده کافی نمیشود. این قابلیت وجود دارد که این مقدار تا سهبرابر افزایش یابد و اگر این اتفاق رخ دهد، تحرک اقتصادی در منطقهایجاد میشود. روسیه بهعنوان مثال، ۲۵میلیونتن زغالسنگ به هند صادر میکند که مسافتی طولانی را باید طی کند، در صورتیکه چنانچه این انتقال از طریق ریل و از مسیر ایران انجام شود، بیش از ۴۰درصد هزینهها کاهش و ۶۰درصد همزمان انتقال تقلیل مییابد، لذا در صورتیکه زیرساختهای لازم را در منطقه اوراسیا تقویت کنیم، میتوانیم پروژههای بخش انرژی را هم با اتکا به این زیرساختها توسعه دهیم.
خبر امیدوارکننده آنکه، کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا توافق کردند که بهزودی بازار مشترک نفت ایجاد کنند، همچنین در زمینه بازار مشترک گاز نیز مشابه این اقدام در دستور کار قرار دارد. در این ارتباط، رئیس کمیسیون اقتصادی اوراسیا اعلام کرد؛ توافقنامه بسیار جدی دیگری که کمیسیون در حال کار روی آن است، پیشنویس توافق بازار مشترک گاز است، درباره این موضوع سالها بحث و بررسی شدهاست و درنظر داریم بهزودی سندی تهیه و به کشورهای عضو ارسال کنیم تا اقدامهای لازم را انجام دهند.
اتحادیه اروپا؛ اتحادی جدیتر بین اعضا
«جامعه اقتصادی اروپا» در سال۱۹۵۷ میلادی بنیان گذاشته شد و با عضویت ۶ کشور اروپایی آلمان، فرانسه، بلژیک، هلند، ایتالیا و لوکزامبورگ و در چارچوب پیمان رم فعالیت خود را آغاز کرد و همانند اوپک از ابتدای مسیر، هدف نهایی ایجاد تعاملات برد-برد بین اعضا را از طریق راهکارهایی همچون کاهش تعرفه تجارت و مبادله کالا و خدمات دنبال میکرد. بدین صورت بود که ایده نخستین تشکیل اروپای واحد کلید خورد. با گذشت زمان تعداد اعضا از ۶کشور بنیانگذار، به ۲۷ کشور افزایش پیدا کرد. همچنین با هدف تسهیل همکاریهای اقتصادی بین اعضا، گردش آزاد سرمایه، کالا، خدمات و حتی نیروی انسانی بین کشورهایی اروپایی، محقق شد.
قریب به اتفاق مرزهای بین کشورهای عضو برچیده شد، جابهجایی شهروندان اروپایی در درون مرزهای اتحادیه تسهیل شد و بهتدریج و در جهت سهولت مراودات تجاری، واحد پولی مشترک بهنام یورو رواج پیدا کرد. همزمان با این تحولات، پارلمان و دادگاه اروپا تاسیس و سرانجام «اتحادیه اروپا» که دیگر منحصر به یک نهاد اقتصادی صرف نبود، جایگزین جامعه اقتصادی اروپا شد. اموری که هریک به تنهایی در ایجاد بستر مراودات مناسب اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بین اعضا، نقش بسزایی داشته و دارند. نکته حائزاهمیت آنکه هر اندازه شاهد میزان تعامل در بین اعضای اتحادیه اروپا هستیم، متاسفانه در نقطه مقابل تفاهم بهمراتب پایینتری در بین اعضای ائتلاف اوپک به چشم میخورد که امید میرود با مرور زمان و با درک صحیح مسائل از طریق درنظر گرفتن منافع جمعی بلندمدت، تعامل بیشتر را در بین کشورهای عضو شاهد باشیم.
در حقیقت، چالشها و منازعات بینالمللی و منطقهای خواه ناخواه، سطح و میزان همگرایی در اروپا را تحتتاثیر قرار میدهند و اگر اتحادیه اروپا نتواند بهصورتی کارآمد این بحرانها را حل کند، به احتمال زیاد بازگشت مرزها یا دستکم برجستهترشدن نقش مرزها را شاهد خواهیم بود، بههمیندلیل بازخوانی سیاستهای حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات مرزی در مرکز اروپا و منطقه قفقاز جنوبی میتواند، مفید و ارزشمند باشد. از جدیدترین چالشهایی که اتحادیه اروپا با همگرایی و با تکیه بر خردجمعی، تا حدی توانست بهصورت موفق آن را مدیریت کرده و آن را حداقل در زمستان گذشته و به یاری طبیعت پشتسر گذاشت، میتوان به تحریم واردات نفت، گاز و فرآوردههای نفتی از مبدا روسیه اشاره کرد. هرچند در این میان ساز ناکوک برخی از اعضا در همراهی کامل با مصوبات اتحادیه به گوش میرسد، در پایان مسیر اما وفاق جمعی و اتحاد در اخذ تصمیم واحد، از نقاط قوت کشورهای عضو قارهسبز بهحساب میآید.