بازگشت به انسان اقتصادی
انسان اقتصادی هسته سخت نظریه اقتصاد خرد است که دلالت اصلی آن عقلانیت ابزاری است. به صورت خلاصه اصول اکسیوماتیک انسان اقتصادی عبارتند از:
۱. عقلانیت کامل و توانایی ترجیحبندی بین کالاها از نظر مطلوبیت
۲. دسترسی به اطلاعات کامل در بازار
۳. ترجیح سازگار لذت بیشتر به کمتر
یک نقد تاریخی به این تعریف انتزاعی بودن آن و دوری از واقعیت است. نظریه انسان اقتصادی نهتنها انتزاعی است بلکه قدرت توضیحدهندگی تمامی رفتارهای انسان را ندارد. در واقع دو نقد جدی به این اکسیوم وارد است:
• از نظر فنی منطقا امکان تحقق مفهوم انسان اقتصادی وجود ندارد (ناظر بر موارد اول و دوم).
• از نظر ایدئولوژیک نظریه انسان اقتصادی قدرت توضیحدهندگی همه رفتارهای انسان (از جمله از خودگذشتگی) را ندارد (ناظر بر مورد سوم).
اگر نقد ایدئولوژیک را کنار بنهیم پرسش آن است که آیا تحولات تکنولوژیک اخیر برپایه بلاکچین نظیر متاورس میتواند از نظر فنی مفهوم انسان اقتصادی را محقق سازد؟ به عبارت دیگر آیا پیشرفت تکنولوژی در سالهای آینده میتواند به کارآیی فنی و اطلاعاتی در بازار به شکلی کمک کند که بسیاری از مولفههای مفروض انسان اقتصادی محقق شود؟
برای پاسخ به این سوال نکات زیر قابل ذکر است:
۱. متاورس پلی بین عالم مجازی و حقیقی است که انسان میتواند فارغ از واقعیت خود (موقعیت مکانی، فرهنگ، محدودیتهای جسمی و...) زیست جدیدی را در آن تعریف کند. هویت «من» در متاورس چیزی نیست که هستم بلکه چیزی است که میخواهم باشم. هر سه هویت «فردی»، «خانوادگی» و «اجتماعی» انسان در متاورس بازتعریف میشود. درباره معرفتشناسی شاید نتوان به قطعیت صحبت کرد اما قطعا هستیشناسی اقتصادی در دوگان حقیقت و مجاز تغییر خواهد کرد. به تعبیر عدهای انسان در متاورس روباتی بدون مغز خواهد بود و چیزی تحت عنوان آواتار ساحت جدیدی از مفهوم انسان را خلق خواهد کرد.
۲. ثروت در متاورس سرمایه دلاری نیست، هرچند همچنان به دلیل اتصال به دنیای واقع پول و سرمایه فیزیکی موضوعیت دارد. ثروت اصلی در متاورس NFT است. هرشخص براساس ویژگیهای کمیاب و سودمند خود نظیر هنر میتواند ثروت خلق کند. با کمک بلاکچین و وب ۳ همهچیز خصوصی شده و حتی یک خواننده میتواند هر قطعه از آهنگ خود را در قالب NFT منتشر کرده و با کمک قرارداد هوشمند از هربار فروش آن کسب درآمد کند. وقتی بلاکچین به جریان اصلی تکنولوژی در دنیا تبدیل شود اینترنت نیز به تصرف اشخاص در خواهد آمد.
۳. در متاورس محدودیت هزینهای زمانی و مکانی به حداقل خود میرسد. انسان با استقرار پشت سیستم خود و اتصال به اینترنت و احتمالا با بهرهگیری از ابزارهای واقعیت مصنوعی AR و واقعیت مجازی VR میتواند در هر نقطهای که خواست حاضر شود و اطلاعات مورد نیاز برای تصمیمگیریاش را بیابد. خریدار به دنبال خرید و فروشنده به دنبال فروش در کسری از ثانیه بازارهای هدف خود را پیدا کرده در آن حاضر میشوند.
۴. شفافیت در متاورس در بالاترین سطح خود است. آنچنان که هایک اطلاعات کامل را نتیجه رقابت کامل میدانست و نه مقدمه آن، در اینجا نیز با کمک تکنولوژی دفاتر کل توزیع شده DLT اطلاعات کامل نتیجه شفافیت کامل است و نه مقدمه آن. تکنولوژی عملا میتواند آربیتراژ اطلاعات را به سرعت انجام داده و تقارن اطلاعات در بازار شکل گیرد. برخلاف دنیای واقع در متاورس شفافیت همراستا با منافع اقتصادی فرد است و فرد انگیزه دارد شفاف عمل کند. این مفهوم در اجماع بدون تبانی در تایید تراکنشهای بلاکچین نیز خود را نمایان ساخته است. گزاره معروف آدام اسمیت درباره انگیزههای شخصی قصاب و نوشابه فروش و نانوا و پدید آمدن خیر جمعی، در شبکه بلاکچین به توسعهدهنده، استخراجکننده و کاربر قابل تعمیم است.
۵. اقتصاد اشتراکی شکل گرفته بر بستر بلاکچین یکی دیگر از مواردی است که شفافیت اطلاعاتی را در سیستم بالا میبرد. فرد برای کسب سود و درآمد میتواند فضای بدون استفاده سیستم محاسباتی یا فضای ذخیرهسازی مازاد خود را در اختیار متاورس قرار دهد. جریان گردش آزاد اطلاعات زمانی محقق میشود که مردم انگیزه افشای آن را داشته باشند. در اقتصاد اشتراکی هرگونه افشای اطلاعات میتواند سودمند باشد و هر عدم افشایی میتواند به عدمالنفع منجر شود. دارایی میتواند در قالب NFT ارزشمند شود یا به صورت توکنیزه شده در اقتصاد توکنی تبادل شود یا پشتوانه تشکیل بلوکهای بلاکچین شود. پس عملا اقتصاد اشتراکی به معنای تحقق جریان کامل درآمد در دنیاست.
۶. تصمیمگیری در متاورس و تایید فعالیت شبکه به صورت غیرمتمرکز و با استفاده از الگوریتمهای اجماع انجام میشود. این الگوریتمها به صورت نو به نو بهینه میشوند و شاید تا به امروز دهها الگوریتم ابداع شده است. هرکدام از این الگوریتمها راهحلی ناظر بر مساله امنیت شبکه و مصرف انرژی پیشنهاد دادهاند اما سرنخ اتصالدهنده همه آنها مساله دموکراتیزهکردن تصمیمگیریهاست. بنابراین در اکوسیستم جدید هیچ تصمیمگیری به صورت متمرکز یا فردی انجام نمیشود. از تراکنشی که انسان بابت خرید یک کالا در متاورس پرداخت میکند تا رایدهی در یک انتخابات همگی در بستری انجام میشود که فرآیند ثبت و تایید آن نیاز به اجماع دارد.
۷. در متاورس داراییها توکنیزه شدهاند و هر توکن شناسانامهای تحت عنوان سپیدنامه دارد. حتی کسانی که بیرون از بلاکچین توکن مذکور هستند میتوانند سپیدنامه را ملاحظه و نسبت به تصمیم درباره آن توکن اقدام کنند. هرچند در ابتدا به دلیل ناآگاهی انسان میتوان پروژههای کلاهبرداری را در قالب توکن به مردم فروخت اما با بهرهگیری از DARQ یا تکنولوژیهای چهارگانه دفاتر کل توزیع شده D، هوش مصنوعی A ، واقعیت بسطیافته R و کوانتوم Q به سیستم مالی دست خواهیم یافت که عملا مانع از بروز چنین مشکلاتی خواهد شد.
۸. چیزی که فلاسفه اجتماعی از زیمل تا سرل با مضامینی مانند قرارداد اجتماعی سعی در تبیین آن داشتهاند، در جهان متا به حد کمال خود میرسد. نفسالامرهای اعتباری نه به پشتوانه ارزش ذاتی و نه با تکیه بر حکومت، که با اراده مردم و قراردادهای نظیر به نظیر آنها تحقق مییابند. قرارداد اجتماعی بدون نیاز به شخص ثالث مورد اطمینان TTP و تنها با توافق دو طرف که مبتنی بر اعتماد شکلگرفته به سیستم است حاصل میشود. نه بیتکوین که هر رمزارزی میتواند صرفا با پذیرش مردم یک جامعه ولو کوچک به پول تبدیل شود. اعتبار پول در اینجا نه نیازمند پشتوانه طلاست و نه امضای دولت و این همان چیزی است که فلاسفه پول وعده آن را میدادند. با توجه به نکات فوق میتوان گفت متاورس حداقل از نظر فنی شرایطی را فراهم میکند که تصمیمگیری انسان در آن با اطلاعات کامل و متقارن صورت گیرد. شفافیت نه جبری است و نه هزینهای برای سیستم دارد، بلکه بروندادی خواهد بود که انگیزههای شخصی افراد در متاورس آن را شکل دادهاند. فارغ از محدودیتهای عقل و ایدهال بودن مفهوم عقلانیت کامل، انسان به کمک تکنولوژی تجربهای جدید از توان محاسباتی را تجربه خواهد کرد که قبل از آن مسبوق به سابقه نبوده است.