چرا استارتآپها در حال ترک سیلیکونولی هستند؟
جغرافیای جدید تکنولوژی
این دره فقط یک منطقه نیست، بلکه یک ایده است. از همان زمانی که «بیل هیولت» و «دیوید پاکارد» حدود ۸۰ سال پیش شرکتشان را در گاراژی در این منطقه راهاندازی کردند، این دره مترادف نوآوری و خلاقیت بوده است. این منطقه مرکز چرخههای مختلف تخریب، تغییر و بازسازی تراشههای سیلیکونی، کامپیوترهای شخصی، نرمافزار و خدمات اینترنتی بوده است. بعضی از اختراعاتش مانند قوریهای اینترنتی یا اپلیکیشنی برای فروش سکههای ویژه استفاده در ماشین لباسشوییهای خودکار، عجیب و خندهدار بودهاند.
این در حالی است که بقیه اختراعات برآمده از این منطقه مانند تراشههای میکروپردازنده، دیتابیس و موبایلهای هوشمند جهان را متحول کردهاند. ترکیب مهندسان متخصص، شبکههای تجاری موفق و پررونق، منابع بزرگ سرمایه، دانشگاههای بزرگ و معتبر و فرهنگ ریسکپذیر این منطقه، دره تکنولوژی را به پدیدهای تبدیل کرده است که شبیهسازی آن مشکل به نظر میرسد. با این حال اما تلاشهای زیادی برای ایجاد فضایی مشابه آن انجام میشود. بهعنوان مرکز نوآوری پیشگام جهان، هیچ رقیب معتبری برای جایگاه آن وجود ندارد. با این حال اما نشانههایی وجود دارد که تاثیر سیلیکونولی رو به افول است. اگر این تنها یک نشانه ساده از ایجاد مراکز نوآوری بزرگتر و بهتر در مناطق دیگر جهان باشد، مایه دلخوشی و تشویق خواهد بود. حقیقت اما ناامیدکننده است.
فلات سیلیکون
قبل از هر چیز، شواهد نشان میدهند که چیزی در حال تغییر است. سال گذشته بیشتر آمریکاییها از منطقه سانفرانسیسکو رفتند. طبق تحقیقاتی که اخیرا انجام شده است، ۴۶ درصد از پاسخدهندگان گفتند که تصمیم دارند تا چند سال آینده منطقه خلیج (سانفرانسیسکو) را ترک کنند. در حالی که این میزان در سال ۲۰۱۶ برابر ۳۴ درصد بوده است. استارتآپهای بسیاری در حال گسترش شاخههای کاری خودشان به مکانهای جدیدی هستند؛ جریانی که با نام «خروج از سیلیکونولی» (Off Silicon Valleying)» شهرت دارد. «پیتر تییل» که شاید معروفترین سرمایهگذار دره تکنولوژی باشد، حالا در میان آنهایی است که تصمیم به رفتن دارند. اما آنهایی که میمانند، افقهای پیش رویشان را گسترش میدهند. در سال ۲۰۱۳ سرمایهگذاران سیلیکونولی نیمی از پولهایشان را در استارتآپهای خارج از منطقه خلیج سرمایهگذاری کردند؛ حالا این میزان به دوسوم رسیده است.
دلایل این تغییر بیشتر شدهاند، اما مهمترین آنها هزینه رایج زندگی در دره تکنولوژی است. هزینه زندگی در این منطقه در دسته بالاترین رقمها در دنیاست. یک موسس استارتآپ معتقد است هزینه جاری استارتآپهای جوان در منطقه خلیج دستکم چهار برابر بیشتر از شهرهای دیگر آمریکاست. تکنولوژی جدید از پردازش کوآنتومی گرفته تا زیستشناسی مصنوعی سود کمتری نسبت به خدمات اینترنتی دارند و این موضوع برای استارتآپهایی که در این حوزههای نوظهور فعالیت میکنند، اهمیت بیشتری پیدا میکند. همه اینها به ویژگیهای نامطبوع زندگی در منطقه خلیج مانند ترافیک سنگین، سرنگهای دور انداخته و رها شده و همچنین نابرابریهای تکاندهنده اضافه میشود.
در نتیجه اهمیت شهرهای دیگر برای چنین فعالیتهایی رو به افزایش است. بنیاد کافمن، گروه غیرانتفاعی که فعالیتهای کارآفرینی را دنبال میکند، حالا منطقه «میامی-فورت لادردیل» را به خاطر تراکم استارتآپها و کارآفرینان جدید آن، بهعنوان اولین منطقه در آمریکا از نظر فعالیت استارتآپها رتبهبندی کرده است. پیتر تییل در حال نقل مکان به لسآنجلس است که صنعت تکنولوژی پر جنب و جوشی دارد. فونیکس و پیتزبورگ به مراکزی برای فعالیت استارتآپهای حوزه خودروهای خودران، نیویورک برای استارتآپهای رسانهای، لندن برای استارتآپهای فینتک (استارتآپهای فناوریهای مالی) و شنزن برای استارتآپهای سختافزاری تبدیل شدهاند. هیچ کدام از این مناطق نمیتوانند به تنهایی با سیلیکونولی رقابت کنند، اما آنها به دنیایی اشاره دارند که در آن نوآوری به شکلی گستردهتر توزیع میشود.
اگر ایدههای بزرگ میتوانند در مناطق بیشتری ظهور کنند، باید به آنها خوشامد گفت. دلایل مختلفی وجود دارند که تفکر گسترش زمین بازی یا عرصه فعالیت در حوزه نوآوری را تقویت و تایید میکنند. سرمایه برای ایدههای نو و خاص بهطور گستردهای همه جا در دسترس است. سرمایهگذاران تکنولوژی به سرعت هدفهای بهتر و ایدههای داغ را در سراسر دنیا دنبال میکنند؛ نه فقط در کالیفرنیا. حالا دیگر دلایل کمتری برای تمرکز روی یک منطقه بهعنوان مرکز تکنولوژی وجود دارد. به کمک ابزارهایی مانند موبایلهای هوشمند، تماسهای ویدئویی یا اپلیکیشنهای پیامرسان که خود شرکتهای سیلیکونولی تولید کردهاند، حالا تیمهای کاری میتوانند از دفاتر و مناطق مختلف با یکدیگر مرتبط شده و به شکل موثری همکاری کنند. توزیع بیشتر رفاه و ثروت شاید یک نتیجه آن باشد و تنوع تفکر و اندیشه بیشتر دلیل دیگر آن. سیلیکونولی کارهای زیادی را به شیوهای عالی و تاثیرگذار انجام داده است، اما حالا خطر ایجاد تکقطبی کارمندان مرد سفیدپوست در این منطقه وجود دارد. شرکتهایی که آنها را زنان کارآفرین تاسیس کردهاند در سال گذشته تنها ۲ درصد از کل سرمایهگذاریهای مخاطرهای را دریافت کردهاند.
سایههای غول پیکر
مشکل این است که عرصه فعالیت وسیعتر برای حوزه نوآوری هنوز با روند کندی ایجاد میشود. در این زمینه یک مشکل حاکمیت غولهای تکنولوژی است. استارتآپها به خصوص آنهایی که در حوزه کسب و کارهای اینترنتی و مصرفی فعالیت میکنند، به سرعت برای جذب سرمایه در سایه شرکتهای بزرگی مانند آلفابت، اپل، فیسبوک و... تلاش میکنند. در سال ۲۰۱۷ تعداد اولین دورههای جذب سرمایه در آمریکا تا حدود ۲۲ درصد نسبت به سال ۲۰۱۲ کاهش یافت. آلفابت و فیسبوک نسبت به استارتآپهایی که برای جذب استعدادها تلاش میکنند، به شکلی بسیار بخشنده به کارمندانشان حقوق میپردازند. بد نیست بدانید که متوسط درآمد سالانه در فیسبوک ۲۴۰ هزار دلار است. وقتی شانس موفقیت استارتآپها برای جذب سرمایه از غولها و شرکتهای بزرگ کمتر باشد، چه در سیلیکونولی باشند و چه و نباشند سرنوشت یکسانی خواهند داشت. درست مانند چین که سه غول Alibaba، Baidu و Tencent نزدیک به نیمی از تمام سرمایهگذاریهای داخلی را در اختیار دارند تا به این ترتیب در مقابل رقبای بالقوه آینده هم قدرت برتر باشند.
دومین مشکل بر سر راه توسعه صنعت تکنولوژی، افزایش روزافزون قوانین ناسازگار و غیردوستانه در غرب است. ظهور قوانین و گرایشات ضد مهاجران و سختتر کردن شرایط صدور ویزا به دستور دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، تاثیرات مختلفی بر روند رشد و توسعه صنعت تکنولوژی گذاشته و میگذارد. کارآفرینان خارجی حدود ۲۵ درصد از شرکتهای جدید یا استارتآپها را در آمریکا راهاندازی میکنند. شکوفایی اولیه سیلیکونولی تا حد زیادی به خاطر سخاوت و همراهی دولت بوده است. این در حالی است که توجه و سرمایهگذاری دولت روی دانشگاههای عمومی در سراسر آمریکا و اروپا از زمان بحران اقتصادی در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
سرمایهگذاری روی تحقیقات پایه و اساسی کافی نیست، تا جایی که سرمایهگذاری دولت فدرال آمریکا روی بخش تحقیق و توسعه در سال ۲۰۱۵ برابر ۶/ ۰ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور بوده است. این میزان برابر یکسوم سرمایهگذاری است که این دولت در سال ۱۹۶۴ در زمینه تحقیق و توسعه انجام داده است. همه این موارد نشان میدهند که مسیر نادرست است. اگر رکود نسبی سیلیکونولی خبر از ظهور موفقیتهای جهانی میدهد، مراکز تکنولوژی رقیب باید آن را جشن بگیرند. متاسفانه نقطه اوج سیلیکونولی بیشتر شبیه به اخطاری است برای آنکه توسعه نوآوری در هر جایی سختتر میشود.
ارسال نظر