قدرت بازار و کنترل قیمت

همان‌طور که در این مقاله گزارش شده است، تعداد اندکی از کارشناسان معتقدند که شرکت‌های مسلط در بازارهای غیررقابتی عامل مهمی در افزایش قیمت‌‌‌ها هستند؛ و در پاسخ به این پرسش که آیا مداخلات ضدانحصاری می‌توانند تورم را کاهش دهند، بیش از چهار پنجم متخصصان با این نظر مخالف بودند. اکثریت کمتری با این گزاره مخالفند که کنترل قیمت‌‌‌ها به سبک دهه ۱۹۷۰ می‌تواند تورم را کاهش دهد، اما حتی کسانی که معتقدند این روش‌ها ممکن است موثر باشند، لزوما با بازگشت به اجرای آنها موافق نیستند.

 قدرت بازار و تورم

از میان ۴۳ متخصص آمریکایی، ۴۱ نفر در این نظرسنجی شرکت کردند. در خصوص نخستین پرسش درباره اینکه آیا شرکت‌های دارای قدرت بازار باعث افزایش تورم می‌شوند، بیش از سه‌‌‌چهارم متخصصان مخالف بودند. به تفکیک نظرات

 (با وزن‌‌‌دهی به میزان اطمینان هر متخصص به پاسخ خود)، ۳درصد از شرکت‌‌‌کنندگان قویا موافق، ۷ درصد موافق، ۱۲ درصد مردد، ۵۲ درصد مخالف و ۲۷ درصد قویا مخالف بودند.

توضیحات بیشتر متخصصان در نظرات کوتاهی که هنگام شرکت در نظرسنجی ارائه می‌دهند، آمده است. برای مثال، دارون عجم‌‌‌اوغلو از MIT می‌گوید: «ایالات‌متحده با مشکلات بزرگی در دنیای کسب‌‌‌وکار روبه‌رو است که اثرات منفی متعددی دارد. اما اینکه این مشکلات عامل اصلی تورم باشند، مشخص نیست.»

لری ساموئلسون از ییل اضافه می‌‌‌کند: «قدرت بازار شرکت‌ها باعث افزایش قیمت‌‌‌ها می‌شود، اما مشخص نیست که این عامل، نیروی غالب در افزایش نرخ تورم باشد.» آستین گولسبی از شیکاگو نیز اظهار می‌‌‌دارد: «حاشیه‌های سود افزایش یافته‌‌‌اند، اما نه به اندازه‌‌‌ای که بتوانند تورم را به‌طور کامل توضیح دهند.»

در میان شرکت‌‌‌کنندگانی که مخالف بودند، کریستوفر اودری از نورث‌‌‌وسترن پاسخ می‌دهد: «ساختار بازار بدیهی است که با شوک‌‌‌ها برای تاثیر بر تورم تعامل دارد، اما بعید است که در حال حاضر عامل اصلی باشد.» سایرین به سازوکارهایی اشاره می‌‌‌کنند که از طریق آنها ساختار بازار، هزینه‌های شرکت‌ها، قیمت‌‌‌ها و تورم ممکن است با یکدیگر تعامل داشته باشند. برای مثال، جودیت شوالیه از ییل می‌گوید: «انتقال شوک‌‌‌های هزینه و شوک‌‌‌های تقاضا به وضوح در صنایعی با قدرت بازار و بدون آن متفاوت است» و لینکی به مطالعه‌‌‌ای در مورد انتقال به عنوان یک ابزار اقتصادی(ویل و فابینگر ۲۰۱۳) اضافه می‌‌‌کند. اریک ماسکین از هاروارد نیز خاطرنشان می‌‌‌کند: «نظریه نشان می‌دهد که انحصارگران نسبت به تغییرات در هزینه‌ها کمتر از رقبای کاملا رقابتی واکنش نشان ، بنابراین به نظر نمی‌‌‌رسد که قدرت بازار عامل اصلی باشد.»

رابرت هال از استنفورد اعلام می‌‌‌کند: «این گزاره یک اشتباه ابتدایی در سطوح و تغییرات است؛ قدرت بازار باعث قیمت‌‌‌های بالا می‌شود، نه افزایش سریع قیمت‌‌‌ها.» ریچارد شمالنسی از MIT موافق است: «قدرت بازار منجر به قیمت‌‌‌های بالا می‌شود، نه افزایش سریع قیمت‌‌‌ها.» و مارکوس برونرمایر از پرینستون پیشنهاد می‌‌‌کند: «بسیاری از شرکت‌ها به دلیل کمبود عرضه، قدرت بازار دارند که مانع از گسترش رقبا می‌شود. شرکت‌های بزرگ فناوری قیمت‌‌‌ها را افزایش نداده‌‌‌اند.»

چندین متخصص به بازه‌های زمانی متفاوت بین تغییرات در قدرت بازار و تغییرات در تورم اشاره می‌‌‌کنند. آنیل کاشیاپ از شیکاگو به داده‌های اخیر فدرال رزرو نیویورک در مورد انتظارات تورمی لینک می‌دهد و اظهار می‌‌‌دارد: «تورم به‌شدت افزایش یافته است، آیا واقعا قدرت بازار می‌تواند تغییر زیادی کرده باشد و چرا شرکت‌ها قبلا از این سود صرف‌نظر می‌‌‌کردند؟» دیوید آتور از MIT اظهار می‌‌‌دارد: «من منطق آن را نمی‌‌‌بینم: بازارهای ایالات‌متحده برای دهه‌ها در حال تمرکز بوده‌‌‌اند، اما تورم بالا کمتر از یک سال قدمت دارد.» و با لینک دادن به داده‌های فدرال رزرو سنت لوئیس، پیت کلنو از استنفورد اشاره می‌‌‌کند: «به نظر می‌‌‌رسد سهم نیروی کار از درآمد در سال ۲۰۲۱ افزایش یافته است، نه کاهش.»

 مداخلات ضدانحصار

در پاسخ به این سوال که آیا مداخلات ضدانحصار می‌توانند تورم را کاهش دهند، بیش از چهار پنجم شرکت‌‌‌کنندگان مخالف بودند. با وزن‌‌‌دهی به میزان اطمینان هر متخصص به پاسخ خود، ۴ درصد از شرکت‌‌‌کنندگان موافق، ۱۲ درصد مردد، ۳۸ درصد مخالف و ۴۶ درصد قویا مخالف بودند.

در میان نظرات، لری ساموئلسون از ییل بیان می‌‌‌کند: «مداخله ضدانحصار در بسیاری از بازارها ضروری است، اما باز هم مشخص نیست که این اقدامات نرخ تورم را کاهش دهند.» رابرت هال اعتراض می‌‌‌کند: «بسیاری از مداخلات به نفع رقبای ناامید و پرهزینه است، بنابراین این مداخلات معمولا باعث افزایش قیمت‌‌‌ها می‌شوند.» و آستین گولسبی اظهار می‌‌‌دارد: «به عنوان یک سیاست در سطح ملی مشکوک به نظر می‌‌‌رسد. در برخی صنایع خاص، می‌تواند قدرت قیمت‌‌‌گذاری را کاهش دهد.»

چند‌ متخصصی که مخالفند، خاطرنشان می‌‌‌کنند که اقدامات ضدانحصار معمولا در بازه زمانی بسیار متفاوتی نسبت به سیاست‌های کنترل تورم عمل می‌‌‌کنند. مارکوس برونرمایر پاسخ می‌دهد: «ضدانحصار در فرکانس متفاوتی عمل می‌‌‌کند.» ویلیام نوردهاوس از ییل می‌گوید: «حتی نمی‌توان پرونده را در ۱۲ ماه تشکیل داد.» دارون عجم‌‌‌اوغلو اضافه می‌‌‌کند: «حتی اگر قدرت انحصاری بیش از حد یک عامل موثر باشد، ضدانحصار نمی‌تواند به آن سرعت عمل کند.»

سایر مخالفان، نکات احتیاطی مختلفی را پیشنهاد می‌‌‌کنند. دیوید آتور اظهار می‌‌‌دارد: «ایالات‌متحده مشکل رقابت دارد، اما من آن را ارتباط نزدیکی با تورم فعلی نمی‌‌‌بینم.» ریچارد شمالنسی توضیح می‌دهد: «تعیین قیمت‌‌‌های بالا یا حتی افزایش قیمت‌‌‌ها نقض ضدانحصار نیست. تهدیدها ممکن است تاثیر جزئی در چند جا داشته باشند.» و خوزه شینکمن از کلمبیا پیشنهاد می‌‌‌کند: «با این حال، سیاست ضدانحصار بهتر می‌تواند منجر به بهبود بهره‌‌‌وری در بلندمدت شود.»

 کنترل قیمت‌‌‌ها

در مورد این سوال که آیا کنترل قیمت‌‌‌ها به سبک دهه ۱۹۷۰ می‌تواند تورم را کاهش دهد، اکثریت کمتری نسبت به دو سوال قبلی مخالف بودند. با وزن‌‌‌دهی به میزان اطمینان هر متخصص به پاسخ خود، ۲۴ درصد از شرکت‌‌‌کنندگان موافق، ۱۱ درصد مردد، ۴۹ درصد مخالف و ۱۶ درصد قویا مخالف بودند.

در حالی که تقریبا یک‌‌‌چهارم از شرکت‌‌‌کنندگان موافقند که کنترل قیمت‌‌‌ها می‌تواند تورم را کاهش دهد، چندین نفر تصریح می‌‌‌کنند که لزوما فکر نمی‌‌‌کنند که بازگرداندن آنها ایده خوبی باشد. دارل دافی از استنفورد توضیح می‌دهد: «به غیر از تعیین غیرقانونی قیمت، این از نظر مکانیکی درست به نظر می‌‌‌رسد. سوال جالب‌‌‌تر این است که آیا کنترل قیمت‌‌‌ها ایده خوبی است؟» اریک ماسکین مشاهده می‌‌‌کند: «تصور می‌‌‌کنم که کنترل قیمت‌‌‌ها می‌تواند تورم را مهار کند، اما این بدان معنا نیست که چنین کنترلی ایده خوبی است.» و دیوید آتور اضافه می‌‌‌کند: «کنترل قیمت‌‌‌ها البته می‌تواند قیمت‌‌‌ها را کنترل کند، اما آنها ایده وحشتناکی هستند!»

سایر موافقان جزئیات بیشتری در مورد اینکه چرا کنترل قیمت‌‌‌ها ممکن است نابخردانه باشد، ارائه می‌دهند. آرون ادلین از برکلی می‌گوید: «کنترل قیمت‌‌‌ها می‌تواند به‌طور موقت تورم را به قیمت کمبود کالا و احتمالا تورم بیشتر در آینده کاهش دهد.»

اولیور هارت از ییل می‌گوید: «آنها می‌توانند تورم را کاهش دهند، اما پیامد آن کمبود و سهمیه‌‌‌بندی خواهد بود.»

کنت جاد از دانشگاه استنفورد اظهار می‌‌‌دارد: «بله، کنترل‌‌‌ها ممکن است در کوتاه‌‌‌مدت تورم را کاهش دهند، اما این کاهش تنها موقتی خواهد بود، همان‌طور که کنترل‌‌‌های سال ۱۹۷۱ نشان داد. خلق بیش از حد پول عامل اصلی این وضعیت است.» خوزه شینکمن نیز اضافه می‌‌‌کند: «ممکن است تورم اندازه‌‌‌گیری‌‌‌شده را کاهش دهد، اما باعث ایجاد ناکارآمدی‌‌‌ها می‌شود و پس از لغو کنترل‌‌‌ها، تورم حتی بیشتر خواهد شد‌(به وضعیت ایالات متحده در سال ۱۹۷۴ نگاه کنید).» نظرات سایر کارشناسانی که موضع مردد داشتند، نگرانی‌‌‌های مشابهی را منعکس می‌‌‌کند.

جیمز استاک از دانشگاه هاروارد استدلال می‌‌‌کند: «ممکن است به دلیل نحوه اندازه‌‌‌گیری تورم، موفقیت زودگذری حاصل شود، اما در بلندمدت، کنترل قیمت‌‌‌ها بی‌‌‌اثر خواهند بود.» آبهیجیت بانرجی از MIT بیان می‌‌‌کند: «نگرانم که اجرای این سیاست‌ها، ‌مانند دهه ۱۹۷۰، با چالش‌‌‌های بزرگی روبه‌رو شود.» و ویلیام نوردهاوس خاطرنشان می‌‌‌کند: «شاید بتوانند تورم را در کوتاه‌‌‌مدت، مانند دهه ۱۹۷۰، کاهش دهند، اما فقط منجر به کمبود بیشتر و در نهایت، ایده‌‌‌ای وحشتناک خواهند بود.»

برخی از کارشناسانی که با این گزاره مخالفند، به تجربیات کنترل قیمت‌‌‌ها در دهه ۱۹۷۰ و سایر نقاط جهان اشاره می‌‌‌کنند. جوزف آلتونجی از دانشگاه ییل می‌گوید: «کنترل دستمزد و قیمت در اوایل دهه ۱۹۷۰ نتیجه چندانی نداشت.»

باری آیکنگرین از برکلی موافق است: «کنترل‌‌‌هایی که در دهه ۱۹۷۰ اجرا شدند، چندان موثر نبودند.» و پیتر کلنو از دانشگاه استنفورد با اشاره به شواهدی از آرژانتین در مورد تاثیر کنترل‌‌‌های قیمت هدفمند برای محصولات سوپرمارکتی (آپاریشیو و کاوالو ۲۰۱۸) توضیح می‌دهد: «این کنترل‌‌‌ها سیگنال‌‌‌های قیمت را مختل می‌‌‌کنند.»

در نهایت، برخی دیگر از کارشناسان نگرانی‌‌‌های بیشتری را در مورد اثرات منفی احتمالی کنترل قیمت‌‌‌ها مطرح می‌‌‌کنند. رابرت شایمر از دانشگاه شیکاگو می‌گوید: «کنترل قیمت‌‌‌ها می‌تواند بر قیمت‌‌‌های اندازه‌‌‌گیری‌‌‌شده تاثیر بگذارد، اما تنها از طریق ایجاد کمبود، یعنی اندازه‌‌‌گیری نادرست قیمت‌‌‌های واقعی‌(از جمله صف‌‌‌ها، زمان انتظار و غیره).» موریس آبستفلد از برکلی اضافه می‌‌‌کند: «حتی اگر تاثیر منفی بر تورم اندازه‌‌‌گیری‌‌‌شده داشته باشد (همان‌طور که در اوایل دهه ۱۹۷۰ مشاهده شد)، کمبودها تورم پنهان را افزایش می‌دهند.» و آنیل کاشیاپ نتیجه می‌گیرد: «این سیاست‌ها باید بسیار سختگیرانه و با استثنائات اندک باشند و حتی در این صورت، اثربخشی بلندمدت آنها بسیار مشکوک خواهد بود.»