دارون عجم‌‌‌‌‌اوغلو، سایمون جانسون و جیمز رابینسون چگونه به اقتصاد توسعه کمک کرده‌اند

هر سه برنده امسال جایزه نوبل اقتصاد، سهم قابل‌توجهی در اقتصاد توسعه و اقتصاد سیاسی داشته‌‌‌‌‌اند. کارهای عجم‌‌‌‌‌اوغلو، جانسون و رابینسون نقش محوری که نهادها در فرآیند توسعه اقتصادی ایفا می‌کنند مستند می‌کند و چارچوب‌های ارزشمندی را برای اندیشیدن در مورد تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فراهم می‌کند. با کارهای آنها راه برای پژوهش‌های کاربردی روی تعدادی از موضوعات هموار شد که هم درک ما از توسعه اقتصادی را عمیق‌تر می‌کند و هم بینش‌‌‌‌‌های مهمی را برای سیاستگذاران در کشورهای با درآمد کم و متوسط ارائه می‌دهد.نوشته پیشین ما در مورد جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۱۹، به‌کارهای استر دوفلو، آبهیجیت بنرجی و مایکل کرمر به واسطه دقت‌نظر و تعهد عمیق آنها به حضور و مشارکت مناسب در خط‌مقدم اقتصاد توسعه بود.

کار برندگان امسال زمینه را فراهم کرد تا روش‌های انقلاب اعتبار و شبه‌‌‌‌‌آزمایش‌‌‌‌‌‎ها در طیف گسترده‌ای از پرسش‌‌‌‌‌های جدید مرتبط با سیاستگذاری خارج از اقتصاد سنتی، اما محوری برای درک توسعه اقتصادی اعمال شود. بسیاری از تحقیقات اقتصادی جریان اصلی در حال‌حاضر بر سیاستمداران، احزاب سیاسی، بوروکرات‌‌‌‌‌ها، اثربخشی دولت و پاسخگویی دولت متمرکز است. عجم‌‌‌‌‌اوغلو، جانسون و رابینسون با اتصال مستقیم نهادها به توسعه اقتصادی، تحقیق در مورد این مسائل مهم اقتصاد سیاسی را تشویق کردند. این کارها همچنین در مجموعه بزرگی از ابتکارات پژوهشی بازتاب یافته‌است که اکنون روی این موضوعات تمرکز دارند ازجمله می‌توان به برنامه قابلیت‌‌‌‌‌سازی حکومت، شواهدی در حکمرانی و عرصه سیاسی (EGAP)، ابتکار حکمرانی جی‌‌‌‌‌پال JPAL و تعدادی از ابتکارات مشابه که اقتصاددانان و دانشمندان علوم سیاسی را گردهم می‌آورد تا بر توسعه اقتصادی تمرکز کنند.یک رشته خاص هیجان‌‌‌‌‌انگیز از تحقیقات بر فرآیند بازبودن و گشودگی و دموکراسی‌‌‌‌‌سازی متمرکز است و بررسی می‌کند که چگونه و چرا باید هدف ما تقویت نهادهای سیاسی فراگیر باشد:

• حمایت از دموکراسی و آینده نهادهای دموکراتیک

• دموکراسی و رشد اقتصادی: شواهد جدید

• دموکراسی و سرمایه‌گذاری زیرساختی

• چگونه دموکراسی باعث رشد می‌شود

این سه نویسنده همچنین در کارهای خود به بررسی این موضوع می‌پردازند که چرا دموکراسی در وهله اول پدیدار می‌شود. عجم‌‌‌‌‌اوغلو و رابینسون در کتاب ریشه‌‌‌‌‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی و نیز کتاب راه باریک آزادی استدلال می‌کنند که برای فرادستان، دموکراسی راهی است که آنها می‌توانند به‌طور قابل‌اعتمادی به غیرفرادستان در یک افق طولانی متعهد شوند. پژوهش‌های بیشتر بیانگر مزایای متعددی است که با پاسخگویی بیشتر دولت‌ها به شهروندانشان ایجاد می‌شود:

• افشای عمومی به‌عنوان یک مشوق سیاسی: شواهدی از انتخابات شهرداری‌‌‌‌‌ها

• نهادهای پاسخگویی، تسخیر سیاسی و گزینش در عرصه سیاست

• بهبود پاسخگویی دموکراتیک: مقایسه کشوری

این دو همچنین معتقدند «راه باریک آزادی» نیازمند پاسخگویی و توانمندی دولت است:

• قابلیت دولت و توسعه ایالات‌متحده

• ایجاد اعتماد در نهادهای دولتی

• مالیات‌ستانی، فرهنگ مدنی و قابلیت دولت

• چگونه دولت را نسازیم

یکی دیگر از جنبه‌های ارزشمند کارهای عجم‌‌‌‌‌اوغلو، جانسون و رابینسون در مورد نهادها، به رسمیت شناختن اساسی اهمیت انگیزه‌‌‌‌‌های سیاسی است. این امر در اقتصاد به رسمیت شناخته می‌شود و به‌ویژه برای اطمینان از اینکه شواهد تولیدشده توسط اقتصاددانان توسعه به سیاست تبدیل می‌شود، مرتبط است. انگیزه‌‌‌‌‌های سیاسی مهم هستند: دولت‌ها تنها زمانی مداخلات موثر را اجرا خواهند کرد که منطقی سیاسی داشته باشند.

• پژوهشگران اقتصادی چگونه باید مشاوره سیاستی ارائه دهند؟

• اصلاحات مدارس نمرات آزمون را بهبود بخشید اما با مخالفت معلمان آراء را از دست داد

• چه زمانی سیاست در خدمت توسعه است؟

تحقیقات تجربی اخیر همچنین بررسی کرده‌است که چگونه سیاستگذاران می‌توانند نهادهای محلی را تقویت کنند و نتایج متفاوت این مداخلات را برجسته کرده‌اند:

• قطب‌‌‌‌‌بندی ناخواسته رأی‌‌‌‌‌دهندگان توسط فرادستان سیاسی: شواهد تجربی از ترکیه

• اهمیت اعتماد به نظام‌های سلامت در بحران‌های اداری: شواهدی از سیرالئون

• مهارت در مقابل حق اعتراض در توسعه محلی

• آیا دولت‌های با قابلیت ضعیف می‌توانند با رهبران محلی برای افزایش درآمدهای مالیاتی همکاری کنند؟ شواهدی از جمهوری دموکراتیک کنگو

• اهمیت‌دادن به سیاست‌ها