سرمایه اجتماعی چگونه کارکرد انتخابات را تحت تاثیر قرار میدهد؟
کنترل سیاستمدار با ابزار رأی
برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در حالی در میانه تیرماه به پایان رسید که بحثهای زیادی بر سر تغییرات نرخ مشارکت در مناطق مختلف کشور درگرفت. گروههای مختلف بر اهمیت بالا بودن نرخ مشارکت در انتخابات تاکید دارند چرا که میزان مشارکت را منعکسکننده مناسبی برای سرمایه اجتماعی میدانند. مطالعات حوزه اقتصاد سیاسی نیز حاکی از آن است که این ادعا میتواند به اشکالی معنادار باشد، به این صورت که سرمایه اجتماعی بالا، از طریق افزایش امکان پاسخگو کردن سیاستمدار میتواند در پیشبرد خواستهها و اهداف مدنی موثر واقع شود.
چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری سال 1403 در حالی به پایان رسید که این دوره از انتخابات ریاستجمهوری با ثبت میزان مشارکت کمتر از 40 درصد، پایینترین میزان طی ادوار گذشته را رقم زد. عدم رضایت کافی از عملکرد سیاستمداران و تداوم این عملکرد نامناسب از مهمترین عواملی است که میتواند به ناامیدی شهروندان و افت سرمایه اجتماعی بینجامد؛ عاملی که در سالهای اخیر با شدت قابل توجهی جامعه ایران را در نوردیده است. با این حال مطالعات حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی بالا میتواند از طریق افزایش پاسخگو کردن سیاستمدار به افزایش مسوولیتپذیری سیاسی، پیشبرد سیاستهای مورد نظر رایدهندگان و تنبیه سیاستمداران بد کمک شایانی کند. به عبارت دیگر، سرمایه اجتماعی میتواند از مسیر صندوق رای، عملکرد سیاستمداران را تحت تاثیر قرار بدهد.
سرمایه اجتماعی چیست؟
نقشهای تعریف شده برای سرمایه اجتماعی چنان گسترده است که آن را در یک کلام «علاج تمام مشکلات» جامعه مدرن میخوانند. ایده اصلی درباره سرمایه اجتماعی به مقبولیت فاعلی اشاره دارد که قصد انجام کنشی جمعی در جامعه دارد و توانایی او در هماهنگ ساختن و بسیج سرمایههای فیزیکی و انسانی برای رسیدن به آن هدف را با عبارت سرمایه اجتماعی توصیف میکنند. به عبارت دیگر، شبکههای اجتماعی دارای ارزش هستند و ارتباطات اجتماعی هم بر بهرهوری افراد و گروهها تاثیر میگذارند. در ادبیات سیاسی نیز عمدتا بر این نکته تاکید میشود که سرمایه اجتماعی میتواند بر تواناییهای یک نظام سیاسی در پیشبرد برنامههایش اثر مستقیمی برجا بگذارد. علاوه بر این گفته میشود که سرمایه اجتماعی میتواند بر سطح رفاه اقتصادی و عملکرد نهادها نیز تاثیرگذار باشد. با این حال سوال اصلی این است که سرمایه اجتماعی از چه کانالهایی میتواند بر پیگیری مطالبات مدنی جوامع و افزایش رفاه اقتصادی آنها اثر بگذارد.
کلید پاسخگویی سیاسی
اثرات رفاهی و نهادی ناشی از وقایع سیاسی موجب شده تا علم اقتصاد در شاخهای تحت عنوان اقتصاد سیاسی، به بررسی آثار اقتصادی این تحولات سیاسی بپردازد. اثربخشی سرمایه اجتماعی بر فرآیندهای سیاسی و وضعیت رفاهی نیز از جمله موضوعاتی است که مورد توجه محققان این حوزه قرار گرفته است. بر این اساس، نانیسینی، استلا، تابلینی و ترویانو (2013) در مقالهای با عنوان «سرمایهاجتماعی و مسوولیتپذیری سیاسی» رابطه میان سرمایه اجتماعی و پاسخگویی سیاسی را مورد بررسی قرار دادند. بر این اساس، رفاه اقتصادی و عملکرد نهادها میتواند از کانال سرمایهاجتماعی و با عامل پاسخگویی سیاسی بهبود یابد. ایده اصلی این اقتصاددانان این است که رایدهندگانی که دارای ارزشها و باورهای تقویتکننده همکاری هستند، هدفمندتر از سایر رایدهندگان رای میدهند و این موضوع با امکان تنبیه سیاستمداران، منجر به پاسخگویی سیاسی میشود.
در این مطالعه با استفاده از دادههای مربوط به اعضای پارلمان ایتالیا در دوره پس از جنگجهانی دوم، نشان داده شده که رفتار نادرست سیاسی - که با تعقیب کیفری و غیبت در رایگیریهای پارلمان سنجیده میشود - با سرمایه اجتماعی ناحیهای که سیاستمدار در آن انتخاب شده است، همبستگی منفی دارد. یعنی هر چه سرمایه اجتماعی در آن مناطق کمتر بوده باشد، احتمال رفتار سیاسی نامناسب افزایش مییابد. از همه مهمتر، مجازات انتخاباتی سوءرفتار سیاسی در مناطقی که دارای سرمایه اجتماعی بالاتر هستند بهطور قابل توجهی بیشتر است. یعنی رایدهندگان با خودداری از رای دادن به نمایندگان فعلی، آنها را نسبت به رفتارهای نادرستشان پاسخگو میکنند. این یافتهها میتواند توضیح دهد که چرا به نظر میرسد فساد سیاسی در کشورها و مناطقی که سرمایه اجتماعی پایینتری دارند بسیار شایعتر است. به عبارت دیگر، اگر رایدهندگان در تنبیه رفتارهای نادرست سیاسی هماهنگ نشوند، نمایندگان منتخب آنها انگیزه کمتری برای پیگیری رفاه اجتماعی خواهند داشت.
رای به مثابه ابزار فشار
مطالعات مربوط به رابطه سرمایه اجتماعی و مسوولیتپذیری سیاسی به اینجا ختم نمیشود. جوتیر و هیندلز (2012) در مقالهای با عنوان «آیا سرمایه اجتماعی مسوولیتپذیری سیاسی را افزایش میدهد؟ آزمونی تجربی برای شهرداریهای بلژیک» به بررسی رابطه این متغیر پرداختند. در ادبیات اقتصادی بین سرمایه اجتماعی و عملکرد دولت رابطه مثبتی وجود دارد. سرمایه اجتماعی باعث میشود شهروندان با دقت بیشتری بر دولت نظارت کنند. چنین نظارتی زمانی واضح میشود که به جای رایدادن بر اساس ملاحظات احساسی، رایدادن به صورت ابزاری انجام شود. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی با تاثیر بر ماهیت رای دادن، مسوولیتپذیری سیاسی را افزایش میدهد.
بهطور خاص، سرمایه اجتماعی انگیزههایی را برای شهروندان فراهم میکند که بهجای ملاحظات احساسی، به صورت ابزاری رای دهند. رایدهندگان ابزاری از آرای خود به عنوان راهی برای تعیین سیاستهایی در آینده استفاده میکنند که بیشتر با ترجیحات آنها مطابقت دارد. رای آنها بر اساس ارزیابی عملکرد دولت گذشته است. بنابراین، برای انتخاب مجدد، سیاستمداران موظف به ارائه «سیاست خوب» هستند. پاسخگویی در رایگیری احساسی کمتر است، زیرا حوزه سیاست ممکن است با عباراتی غیر از سیاستهای عمومی آتی تعریف شود.
این مقاله نشان میدهد که در شهرداریهای مناطقی که از سرمایه اجتماعی بزرگتری برخوردارند، ارتباط بین عملکرد درک شده دولت که در یک نظرسنجی منعکس شده با نتیجه واقعی انتخابات بهطور قابلتوجهی قویتر است. جوامعی که دارای سرمایه اجتماعی بالایی هستند به احزاب فعلی برای انجام یک کار خوب پاداش بیشتری میدهند و عملکرد بد احزاب را شدیدتر مجازات میکنند. یافتههای این مقاله نشان میدهد که انگیزه رایدهندگان در پای صندوقهای رای به شرایط آن دوره زمانی و منطقه جغرافیایی بستگی دارد. سرمایه اجتماعی بهطور مثبت بر ملاحظات ابزاری تاثیر میگذارد. تا آنجا که آرای ابزاری در محدود کردن دولتهای غیرخیرخواه قویتر هستند، یافتههای این مقاله بهتر میتواند این موضوع را که چرا حوزههای قضایی با سرمایه اجتماعی بالا دارای «دولت بهتر» هستند ، توضیح دهد.