خروج، اعتراض و وفاداری در عمل
هیرشمن در این سفرنامه، ابتدا به بازگویی مشاهدات چشمگشای خود از آنچه بهعنوان «ترتیبات معکوس توسعه» یاد میکند، میپردازد و سپس، مشاهدات خود از تعاونیها را آغاز میکند. او در این مشاهدات، ابتدا به بررسی این موضوع میپردازد که تحت تاثیر چه عواملی تعاونیها شکل میگیرند. سپس به بیان منافع پنهان و هزینههای پنهان تعاونیها میپردازد و در نهایت، علتالعلل شکلگیری این تعاونیها در آمریکای لاتین را بیان میکند و از تفاوت آنها با مثالهای مشابه در اروپا پرده برمیدارد. البته باید بیان کرد که موضوع «ترتیبات معکوس توسعه» مطرحشده در این کتاب، از جمله مباحث موسع و پیچیدهای است که خود، یادداشت مجزایی میطلبد. در نتیجه، هدف ما در این یادداشت تنها بازگویی اجمالی مشاهدات هیرشمن از تعاونیها بهعنوان محور اصلی محتوای این سفرنامه مستدل خواهد بود. هیرشمن در توضیح علت شکلگیری تعاونیها دو دلیل کلی را مطرح میسازد.
یکی ظهور کنش همیارانه بهدلیل تعرض بیرونی و دیگری ظهور این کنش بهدلیل بسیج پیشین. هیرشمن هرکدام از این دو دلیل را در یک فصل جداگانه مورد بررسی قرار میدهد و برای هر کدام مثالهای عینی مختلفی از مشاهدات خود را بیان میکند. بر اساس توضیحات هیرشمن، ظهور کنش همیارانه بهدلیل تعرض بیرونی - مانند زلزله، کلاهبرداری شخصی از اشخاصی دیگر یا سیاستهای دولت که موجب ضرر گروهی از جامعه میشود- از آن دست کنشها را شامل میشود که توسط برخی تجارب مشترک و معکوس ایجاد شده است و نه توسط گروهی از افراد؛ به عبارت دقیقتر، هیرشمن سه دسته تعرض کلی - طبیعت، جامعه و دولت- را مطرح میسازد که این تعرضات موجب میشود تا مجموعهای از افراد بدون آنکه از پیش همدیگر را بشناسند، بهدلیل منافع و درد مشترک در کنار یکدیگر قرار بگیرند و در برابر مشکل بهوجود آمده از خود دفاع کنند تا دست آخر، وضعیت را به سمت بهتر شدن شرایط پیش ببرند. البته همانگونه که هیرشمن هم معترف به آن است، این قبیل کنشهای همگانی امری جدید و تازه یافتهشدهای نیستند و همواره در طول تاریخ بشر مشاهده شدهاند. لکن، آن دسته از کنشهای همگانی نیازمند توضیح بیشتر و پیچیدهتری هستند که در آن افراد بدون هیچ تعرض بیرونی در کنار یکدیگر برای نیل به هدف مشترکی قرار میگیرند.
در واقع همان کنشهایی که هیرشمن نیز از آنها بهعنوان کنشهای همیارانه بهدلیل بسیج پیشین یاد میکند. درست در توضیح همین نوع از کنشها است که هیرشمن بحث «اصل بقا و دگرگونی انرژی اجتماعی» را مطرح میکند و بیان میدارد که زمانی که یک کنش اجتماعی در یک جامعه شکل میگیرد و به هر دلیلی -بهطور معمول بعلت سرکوب دولتی- در رسیدن به اهداف خود ناکام میماند، لزوما از بین نمیرود و دست بر قضا در موارد متعددی مشاهده شده است که انرژی اجتماعی کنش شکستخورده، خود را در قالب کنشهای همگانی جدیدی بازتولید میکند. در واقع، در نتیجه این بازتولید است که نوع دوم تعاونیها شکل میگیرند که هیرشمن از آنها به عنوان کنشهای همیارانه به دلیل بسیج پیشین یاد میکند. هیرشمن برای مستدل کردن این ادعای خود ابتدا به بیان مثالهایی از تاریخ اروپا متوسل میشود و سپس مشاهدات خود از کلمبیا را تشریح میکند. لکن، او به تفاوت مهمی بین مثالهای خود از تاریخ اروپا و مشاهدات خود از آمریکای لاتین اشاره میکند. اینکه کنشهای اجتماعی در جایی مانند آلمان شاید بهطور معمول بهصورت همان کنش سابق خود را بازتولید کند؛ اما در آمریکای لاتین اینچنین نیست و کنش اجتماعی شکستخورده خود را در یک کنش جدید بازتولید میکند.
درست از این نظر است که هیرشمن بیان میکند که برای این ادعای خود بهعنوان یک اصل، اعتباری جهانشمول قائل نیست؛ اما بهعنوان یک مشاهده تکرارشونده میتوان از آن بهعنوان یکی از دو دلیل اصلی شکلگیری کنشهای همگانی - تعاونی- نام برد. کتاب «پیش رفتن با جمع» هیرشمن در تفسیر بیشتر این مشاهدات و اصل ادعایی خود است که به اوج خود میرسد. او در تفسیر این اصل و مشاهدات خود بیان میکند که دولتهای این ۶کشور در طول چند دهه گذشته همواره در حال یک حرکت پاندولی از یک دولت دموکراتیک ضعیف یا قوی به یک دولت اقتدارگرا بودهاند و در نتیجه این بیثباتی، هرگز یک سیاستگذاری اقتصادی باثبات در این دولتملتها مشاهده نشده است. در نتیجه، تشکیل این تعاونیها در آمریکای لاتین نوعی واکنش به خلأ بخش دولتی برای حل و فصل معضلاتی بوده است که جز یک نیروی جمعی قادر به حل آنها نبودهاند. هیرشمن پس از بیان این خاستگاه برای تعاونیها در آمریکای لاتین، به بیان علت شکلگیری این تعاونیها در اروپا نیز میپردازد تا تفاوت این دو را به وضوح برای خواننده مشخص سازد. او در این کتاب ادعا میکند که شکلگیری تعاونیها در اروپا بیشتر از سوی طبقه متوسط موجود در دولتملتهای اروپایی است. در حقیقت، این تعاونیها در اروپا بیشتر واکنشی بوده است برای «وجدان اجتماعی» طبقه متوسط اروپایی، حال آنکه در آمریکای لاتین، تعاونیها در حقیقت واکنشی بودهاند «به ترکیبی از کاروبار اجتماعی در سطوح محلی و ملی و با ایدئولوژیهای مختلف که در بستر فقدان دولت و بیثباتی سیاسی به وجود آمدهاند.» هیرشمن در پایان سفرنامه خود و با این پیکربندی درخصوص تعاونیها در آمریکای لاتین، به یک ادعای تکراری از سوی کسانی که آنها را «چپ سادهلوح» مینامد نیز پاسخ میدهد. اینکه تعاونیها در آمریکای لاتین سرازیر کردن یک انرژی اجتماعی به سمت مسیری بیضرر نیست. دست بر قضا، چه خاستگاه این تعاونیها و چه بهطور معمول نتایج آنها، کنشی رادیکال برای بهتر کردن شرایط و دموکراتیزه کردن امور از سطوح خرد بوده که در موارد متعددی نیز از هدف اولیه فراروی کرده و به نتایج از پیش تعییننشدهای نیز رسیده است.
۱. پیش رفتن با جمع، آلبرت هیرشمن،
ترجمه محمدرضا فرهادیپور، انتشارات دنیایاقتصاد