ارز بینالمللی آینده از کجا میآید؟
پول چینی در کمین دلار
دنیای اقتصاد- تحولات دهه اخیر این ادعا را قرین به صحت کرده که جایگاه دلار آمریکا به عنوان ارز پایدار و باثبات جهانی در اثر بحران مالی اخیر دچار تزلزل شده است؛ ارزی که در این میان مترصد فرصت است، یوآن چین است؛ اما به عقیده اقتصاددانان کماکان به نفع چین و دنیا است که دلار را رها نکنند؛ آمریکا خواهان تعدیل سریع نرخ تبدیل یوآن است تا بتواند عدمترازهای تجاری خود را تصحیح کند؛ اما چینیها تاکید بیشتری را بر تغییرات ساختاری و نهادی میانمدت و بلندمدت مینهند. یک تحلیلگر مطرح میگوید: به نفع آمریکا است که به چین اجازه دهد به جای تغییر نرخ ارز، اصلاحات ساختاری و نهادی را عملی سازد.چرا که در سوی دیگر قضیه، به نفع چین نیست که دلارهایی را که دارد، کنار بگذارد؛ چون این کار به چین به طور کلی آسیب میرساند.اما به هر حال اگر اقتصاد چین به رشد خود با سرعت کنونی آن ادامه دهد، به بزرگترین اقتصاد دنیا بدل خواهد شد.اقتصاد این کشور یک اقتصاد مدرن مبتنیبر بازار خواهد بود و یوآن دقیقا مثل دلار به یکی از ارزهای مهم ذخیرهای تبدیل خواهد گردید. بررسی نقشهای متفاوت چین و آمریکا در آینده اقتصاد جهان
آیا یوآن ارز جهانی بعدی است؟
منبع: فصلنامه مککینزی
مترجم: محسن رنجبر
در این مقاله، جانگ ژیائو، مدیر مرکز سیاستهای عمومی بروکینگز - تسیتگوا به بحث در این باره میپردازد که نرخهای رشد مختلف اقتصادهای چین و آمریکا چگونه هژمونی دلار را البته نه به این زودی به زیر خواهد کشید.
جایگاه دلار آمریکا به عنوان ارز پایدار و باثبات جهانی در اثر بحران مالی اخیر دچار تزلزل شده است. ارزی که در این میان مترصد فرصت است، یوآن چین است؛ اما به عقیده جانگ ژیائوی اقتصاددان، کماکان این کار به نفع چین و دنیا است که دلار را رها نکنند. در این مصاحبه جانگ ژیائو، مدیر مرکز سیاستهای عمومی بروکینگز - تسیتگوا به شرح این مساله میپردازد که چرا چین پیش از آنکه بتواند امکان شناوری آزادانه ارز خود را در برابر دلار فراهم آورد، به زمان نیاز دارد تا تغییرات اقتصادی سختی را از سر بگذراند. کلی چاندلر از موسسه مککینزی این مصاحبه را در هنگکنگ با ژیائو انجام داده است.
مک کینزی: آمریکا از مدتها پیش بر این تصور بوده که ارزش واحد پول چین کمتر از آنچه باید نگه داشته شده است و این مساله مزیت غیرمنصفانهای را برای صادرات این کشور فراهم آورده و به بهای حذف مشاغل در آمریکا تمام میشود. مقامات چین به گونهای دیگر فکر میکنند. آنها میگویند این امر به حفظ ثبات کمک مینماید. آیا میتوانید ما را در راستای درک استدلالهایی که از هر دو طرف این بحث مطرح میشوند، کمک کنید؟
جانگ ژیائو: هیچ مناقشهای در رابطه با عدم تراز وجود ندارد. چین، مازاد تجاری و آمریکا کسری تجاری دارد. لذا هر دوی اینها خواهان بهبود این وضع هستند، اما مساله این است که این کار چگونه باید صورت پذیرد. از نقطهنظر آمریکاییها باید بر تعدیل کوتاهمدت از طریق قیمت و نرخ ارز تمرکز کرد؛ لذا آمریکا خواهان تعدیل سریع نرخ تبدیل یوآن است که به معنای افزایش ارزش آن میباشد تا بتواند عدمترازهای تجاری خود را تصحیح کند.
اما چینیها تاکید بیشتری را بر تغییرات ساختاری و نهادی میانمدت و بلندمدت مینهند. مناقشه از اینجا شروع میشود. برای نرخ ارز بسیار سخت است که تراز تجاری را تصحیح نماید. از سویی دیگر، عدماطمینان درباره نرخ ارز پیامدهای منفیای را به بار میآورد.
سرمایهگذاران خارجی و از جمله سرمایهگذاران آمریکایی به خاطر انتظار افزایش ارزش یوآن خواستار سرمایهگذاری در داراییهای یوآنی هستند. این همان چیزی است که آن را «پول داغ» مینامیم و این جریانهای سرمایهای حبابهای زیادی را در بازار املاک و بورس به وجود میآورند.
این مساله مشکلاتی را از لحاظ سیاستگذاری پولی برای بانک مرکزی چین به وجود میآورد، لذا متوجه میشوید که نگرانیهای زیادی در ارتباط با استفاده از نرخ ارز جهت تصحیح تراز تجاری در نگاه چینیها وجود دارد. برخی از قیمتها در چین بسیار زیاد هستند و برخی بسیار پایین لذا به یک معیار نیاز داریم. چین به معیاری نیازمند است تا بتواند قیمتها را با قیمتهای جهانی و با ساختار قیمتی که با کارآیی تطابق دارد، مقایسه کند.
لذا به این خاطر است که تغییرات قیمتی اهمیت بیشتری را در قیاس با تغییر نرخ ارز دارد. تغییر نرخ ارز واقعا ناکارآییها را مثلا در استفاده از انرژی دگرگون نخواهد ساخت؛ زیرا مردم همچنان انرژی را هدر خواهند داد. از این رو من فکر میکنم مساله این است که چین باید بخش زیادی از این کژتابها و ناکارآمدیهای ساختاری را از میان ببرد و اگر بعد از آن انحراف و کژتابی اندکی وجود داشته باشد، به عقیده من نرخ ارز شناور به کار خواهد آمد و برای چین مفید خواهد بود.
مک کینزی: این تغییرات چیستند و چه مدت به طول خواهند انجامید؟
جانگ ژیائو: چین تا به حال بسیاری از اصلاحات خود را آغاز کرده است، اما اصلاح این کژتابیها - اصلاحات زمین، اصلاح بخش انرژی، اصلاح بنگاههای تحت تملک دولت و رفاه اجتماعی - واقعا بین ۵ تا ۱۰ سال به طول خواهد انجامید. طی ۳۰ سال گذشته قیمت بیشتر کالاهای قابلمعامله، کم و بیش با ساختار قیمتهای جهانی سازگاری یافتهاند. فقط بخشهای غیرقابل معامله هستند که هنوز ساختار قیمتیشان با ساختار قیمت جهانی فرق دارد.
بنابراین کالاهای غیرقابل مبادله، کلید این مساله هستند و این را باید درک کرد که قیمتهای غیرقابل مبادله میبایست در چین کمتر از آمریکا باشند؛ چراکه چین هنوز کشوری در حال توسعه است و کماکان بهرهوری پایینی دارد. تنها زمانی که بهرهوری بخش غیرقابل معامله چین به بهرهوری آن در آمریکا برسد، ساختارهای قیمتی این دو کشور به هم خواهند گرایید و این فرآیندی طولانیمدت است.
این در واقع به نفع آمریکا است که به چین اجازه دهد به جای تغییر نرخ ارز، اصلاحات ساختاری و نهادی را عملی سازد. اجازه دهید بگویم چرا. چین واقعا در حال رقابت با آمریکا نیست. حتی اگر نرخ ارز تغییر پیدا کند، تاثیر بسیار اندکی بر کسری تجاری آمریکا خواهد داشت؛ چراکه ایالاتمتحده از کشورهای دیگری خرید خواهد کرد، اما مصرفکنندههای آمریکایی به خاطر بحران مالی جهانی مصرف نمیکنند.
لذا در آینده آمریکا نیازمند آن است که برای مصرفکنندگان بازارهای نوظهوری همانند چین تولید کند. مساله کلیدی این است. آنها میبایست به این فکر کنند که چه چیزهایی را به مصرفکنندگان چینی - نه فقط آنهایی که در چین هستند، بلکه آن دسته از مصرفکنندههای چینی که به آمریکا آمده و در اینجا خرج خواهند کرد - بفروشد.
مک کینزی: چین امروزه چیزی در حدود دو هزار میلیارد دلار ذخایر ارز خارجی دارد. این مقدار تا چه اندازه میتواند بزرگتر شود؟
جانگ ژیائو: اگر چین واقعا از توصیه آمریکا پیروی کند و اجازه دهد یوآن به افزایش ارزش خود ادامه دهد، به عقیده من همچنان ذخایر ارز خارجی خود را زیادتر خواهد کرد. هیچ کس نمیتواند پیشبینی کند. این مقدار میتواند ۴ هزار میلیارد یا ۶ هزار میلیارد باشد.
به عقیده من با گذشت زمان، چین میتواند کارهای بسیار زیادی را از لحاظ متنوعسازی انجام دهد، اما این حدی دارد؛ چراکه اگر انتظار افزایش ارزش یوآن وجود داشته باشد، ذخایر باز هم بیشتری مطالبه خواهد گردید و بیشتر این ذخایر با دلار آمریکا آغاز میشوند؛ چون دلار، نقدترین و باثباتترین واحد پولی است. لذا فکر نمیکنم هیچ راهی وجود داشته باشد که چین بتواند میزان داراییهایی را که به دلار نگه میدارد کمتر کند؛ زیرا تنها اساسا تحتسلطه دلار است. خب، از این لحاظ من معتقد نیستم که چین با گزینههای زیادی برای انتخاب روبهرو باشد؛ اما اگر چین با فشار زیادی مواجه گردد، همواره میتواند کارهای بیشتری را به انجام برساند و حتی تغییری نامحسوس اثر بزرگی بر بازار خواهد داشت. به نظر من بدترین حالت آن است که چین اجازه دهد این انتظار افزایش ارزش یوآن همچنان تداوم یابد. در این صورت افراد بیشتر و بیشتری سعی در نگهداری این ارز خواهند کرد و این امر ذخایر بیشتر و بیشتری را در ارز خارجی به بار خواهد آورد.
به علاوه چین همین طور خواستار متنوعسازی ذخایرش از دلار به داراییهای دیگر است.
این امر آشفتگی زیادی را نه تنها در بازار به همراه خواهد داشت، بلکه فشارهایی را نیز بر خزانهداری آمریکا وارد خواهد کرد و این به طور کلی غیرضروری است. به باور من اثرگذارترین راه برای چین آن است که تورمی ملایم و مختصر را تحمل کند که این تورم یقینا امکان افزایش واقعی ارزش پول این کشور را فراهم خواهد آورد، به تعادل دوباره اقتصاد دنیا کمک خواهد کرد و همچنین مردم چین را به نگهداری دلار تشویق خواهد نمود؛ زیرا یوآن تورمی بسیار بیشتر از دلار خواهد داشت.
و اما چین. من فکر میکنم وقتی اقتصاد این کشور نرخ رشدی معادل ۱۰ تا ۱۵ درصد را در سال تجربه میکند، تورمی ۵ یا ۷ درصدی کاملا طبیعی خواهد بود. اگر این اتفاق روی دهد، بهزعم من چین در واقع کمبود ذخایر ارز خارجی خواهد داشت، چون مردم خواهان نگهداری داراییهای دلاری خواهند بود. این افراد خواهان سرمایهگذاری در آمریکا خواهند شد و این امر باعث تعادل تراز خواهد گردید. با این حال این وضعیت در حال حاضر در تعادل نیست. این یک راهحل [موقتی] است. همه میخواهند دلار آمریکا را کنار گذاشته و یوآن نگهداری کنند. این موضوع تنها به چین خلاصه نمیشود. سراسر دنیا، همه مردم دنیا خواستار نگهداری یوآن هستند و این واقعا یک خطر است.
مک کینزی: آیا بحران مالی جهانی هیچ ارتباطی با توانایی چین جهت متنوعسازی داراییهای خود و کاهش داراییهای دلاریاش دارد؟
جانگ ژیائو: خب، من فکر میکنم به نفع چین نیست که دلارهایی را که دارد، کنار بگذارد؛ چراکه این کار به چین به طور کلی آسیب میرساند. داراییهای این کشور روی هم رفته در قالب دلار هستند. نکته مهمتر از دید من این است که چین واقعا به میزان بسیار زیادی از این جریانهای سرمایهداری دوجانبه سود میبرد؛ یعنی سرمایهگذاری آمریکا در چین که به بهبود کارآیی سرمایهگذاریهای چین کمک میکند. مشکل این است که آمریکا از این قدرت به عنوان یک ارز جهانی برخوردار است؛ اما سیاستهای پولی آن کاملا بر سیاستهای داخلی و بیکاری داخلی متمرکز هستند.
از این رو این امر به بروز مشکل جداییناپذیری منجر میگردد. در این که سیاستهای پولی آمریکا باید مراقب ثبات جهانی باشند شکی نیست و این که نرخ بهره برای اقتصاد دنیا نمیتواند صفر باشد؛ چرا که عملا در صورتی که آمریکا سیاست نرخ بهره صفر را اتخاذ نماید، تمام دنیا مملو از پول ارزان خواهد شد. مشکل اساسی این است. چین به این خاطر در رفع مشکل خود با سختی مواجه است که نرخهای بهره در آمریکا صفر هستند و چین غرق در پول داغ شده است؛ اما گزینههای زیادی برای این کشور وجود ندارد. مک کینزی: حال پیشبینی شما از آینده دلار چیست؟ آیا نقش کنونی خود به عنوان ارز غالب جهانی را ادامه خواهد داد؟ یا این نقش به زودی به پایان راه خود خواهد رسید؟
جانگ ژیائو: خب، اگر به تاریخ بنگرید، به عقیده من این مساله بیتردید روی خواهد داد. تنها موضوعی که باقی می ماند این است که زمان آن چه هنگام است. در گذشته استاندارد طلا را داشتیم. پوند را داشتیم. دلار را داشتیم و به این نکته فکر کنید، اگر اقتصاد چین به رشد خود با سرعت کنونی آن ادامه دهد، به بزرگترین اقتصاد دنیا بدل خواهد شد. چنانچه به اصلاحات چین در چشماندازی ۱۰ تا ۲۰ ساله نگاه کنید، در خواهید یافت که چین قادر خواهد بود همه آنها را به پایان برساند. اقتصاد این کشور یک اقتصاد مدرن مبتنیبر بازار خواهد بود و یوآن دقیقا مثل دلار به یکی از ارزهای مهم ذخیرهای تبدیل خواهد گردید.
مک کینزی: پروفسور ژیائو، از اینکه به ما پیوستید و دیدگاههایتان را با ما در میان گذاشتید، بسیار متشکریم.
ارسال نظر