تاریخ‌نویسی  زمان ‌ پریشانه

استیون فردریک استار (زاده۱۹۴۰) در رشته تاریخ از پرینستون دکتر گرفته، اما کارش را با باستان‌شناسی در ترکیه آغاز کرده (۱۹۷۴)؛ از ۳۰سال پیش (۱۹۹۶) پس از پایه‌گذاری موسسه آسیای مرکزی-قفقاز (CACI) وابسته به دانشگاه جان هاپکینز، رئیس آن شده و رفته سراغ گذشته و اکنون آسیای میانه و قفقاز. از ۲۰سال پیش تاکنون، ۵۹کتاب (به‌تنهایی یا با همکاری دیگران) درباره آسیای میانه (به‌معنای وسیع آن) و قفقاز و جاده ابریشم منتشر ساخته است! آخرین کتابش این است: «آسیای مرکزی بزرگ‌تر به‌عنوان جزئی (مولفه‌ای) از راهبرد جهانی ایالات متحده» اکنون او را به‌عنوان استاد «مطالعات پیشرفته بین‌الملل» می‌شناسند.

پنج سال پیش (۱۳۹۸) یکی از کتاب‌های او که عنوانی بسیار جذاب و دلربا دارد توسط مترجم پرکار حسن افشار به فارسی ترجمه و از سوی نشر مرکز منتشر شد: «روشنگری در محاق: عصر طلایی آسیای میانه از حملۀ اعراب تا حکومت تیمور لنگ». پیش‌گفتار کتاب (ص۳) با این جمله‌ها آغاز شده است: «نگارش این کتاب به معنی آن نیست که من پاسخ پرسش‌هایی را که پیش کشیده‌ام خود می‌دانم یا حتی احاطه خاصی به خیل موضوع‌ها و زمینه‌های مورد بحثم دارم. کتاب را برای این نوشتم که خود علاقه‌مند بودم چنین اثری را بخوانم.» در ادامه به نادرستی مدعی شده چون کسی چنین کتابی ننوشته من رفتم سراغ این موضوع! باز البته تاکید می‌کند: «گزاف خواهد بود که بگویم من صلاحیت تالیف این اثر را داشته‌ام.» درواقع به‌روشنی می‌گوید من در این موضوع، تاریخ آسیای میانه، تخصصی ندارم و صرفا به این حوزه علاقه‌مندم. این علاقه از کجا آمده؟ «جهان ایرانی زمانی به روی من در گشود که ۱۸ساله بودم و با هم‌اتاق سال اولم در یِیل، هوشنگ نصر، آشنا شدم که پدرش شهردار وقت تهران بود [منظور سیدمحسن نصر است که در ۱۳۳۲ چندماهی شهردار تهران بود]. او پزشک متعهدی شد و کمر به خدمت کشورش بست. نخستین تماس من با جهان ترک‌زبان از رهگذر کار باستان‌شناسی‌ام در گوردیون ترکیه، جایی که اسکندر مقدونی گره گوردیون را برید، آغاز شد و طی چند فصل کار نقشه‌برداری از جاده‌های باستانی آناتولی ادامه یافت. هیچ یک از این ارتباط‌ها مرا متخصص در هیچ زمینه‌ای نمی‌کرد؛ اما از این تماس‌های اولیه تا به امروز برای من کاملا طبیعی شده که جهان‌های ایرانی و ترک را زیستگاه‌های مردمانی قابل تحسین بشمارم، کسانی که میان آنها دوستان خوب بسیاری دارم.»

photo_2024-11-23_18-09-23 copy

این کتاب را تازه تابستان۱۴۰۳ خریدم و روی دست گرفتم که بخوانم. «روشنگری در محاق» کتابی است با بیش از 500صفحه در 15فصل. عنوان‌های فصل‌ها همچون عنوان اصلی شاعرانه و دل‌برانه هستند. مثلا فصل پنجم: باد شرقی بر فراز بغداد؛ فصل ششم: حکیمان خانه‌به‌دوش؛ فصل دوازدهم: زلزله در کاخ فرمانروایی سلجوقیان! اگر نظری به پی‌نوشت‌ها بیندازید، می‌بینید که منابع نگارش این کتاب همه انگلیسی است (تک‌وتوک روسی هم دیده می‌شود). درواقع این کتاب براساس مطالعات جدید و ترجمه‌های انگلیسی برخی از منابع کهن نگاشته شده و نویسنده هیچ منبع دستاولی به زبان عربی یا فارسی یا ترکی را ندیده است! با این حساب روشن است که ما با اثری عمومی، ترویجی و تبلیغی روبه‌رو هستیم، نه اثری پژوهشی و دانشگاهی که اصیل و بدیع باشد.