روش‌های  دستگیری دستگیرشدگان پس از حمله به مجلس شورای ملی

 بیشتر جرائم زمانی کشف می‌شد که شاکی خصوصی داشت و در ملأ عام بود. دروویل که در عهد فتحعلی‌شاه (۱۲۱۲-۱۲۵۰ ه.ق.) به ایران آمده، می‌نویسد: انجام وظایف پلیس و رسیدگی به منازعات مردم با داروغه‌هاست. داروغگان در بازارها قرارگاه خاصی دارند و به شکایات مردم رسیدگی می‌کنند و به محض تسلیم شکایت، تحقیقات آنان شروع و مجرم معمولا تا یک ساعت بعد از شکایت مجازات می‌شود. دعواهای مهم باید به کلانتر احاله شود کدخدا و کلانتر در خانه‌های خودشان جلسه دادگاه را تشکیل می‌دادند و هرکدام برای خودشان زندانی داشتند که افراد محکوم را در آنجا به غل و زنجیر می‌بستند. اگر مرتکب جرم جنایی از طایفه نسوان بود، در اندرونی منزل کلانتر بازداشت می‌شد. پلیس در خدمت افراد یعنی کلانتر یا کدخدایان بود نه در خدمت یک سازمان مانند پلیس یا شهرداری‌ها. افراد پلیس به رئیس خود وفادار بودند نه شهر و محله‌ای که آن در می‌زیستند. بنابراین اگر کلانتری عزل می‌شد ملازمان او هم از کار برکنار می‌شدند.

انواع سرقت به سختی کشف می‌شد، پلیس نیز تخصصی در کشف جرائم نداشت. اصول علمی نیز مانند عصر حاضر آن‌چنان پیشرفته نبود تا افراد پلیس بتوانند به کشف و دستگیری مجرمان اقدام کنند. اگر هم کشفی صورت می‌گرفت، بیشتر بر پایه سابقه بد افراد مجرم در یک محله و تیزهوشی برخی از افراد نظمیه بود. گاهی اوقات نیز فشار وجدان باعث می‌شد مجرمان خود به جرم انجام‌داده اعتراف کنند. گروه زیادی از دزدان حرفه‌ای و سارقان منازل وجود داشتند که به سهولت در سراسر شهر فعالیت و بخشی از سرقت‌ها را با عوامل فاسد پلیس تقسیم می‌کردند. سارقان محلی و عناصر بدنام (اوباش وجود داشتند که ناحیه اصلی و دسته‌های تبهکاری حومه تهران را کنترل می‌کردند؛ البته گاهی اوقات، پلیس نظمیه از این عناصر برای جمع‌آوری اطلاعات جرائم و تبهکاری استفاده می‌کرد.

با آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه، روند تدریجی تحول در دستگاه اداری و اطلاعاتی و امنیتی قاجارها سرعت گرفت، صدر اعظم نخست او امیرکبیر، علاوه بر اینکه قوای امنیتی - اطلاعاتی و انتظامی سابق را تقویت کرد و نظم جدیدی به آن داد، در انتظام امور جاسوسی و اطلاعاتی نیز بسیار تلاش کرد. دستگاه خبررسانان یا همان منهیان امیر در سه جهت اصلی کار می‌کرد: یکی خبرگیری از ولایات و کردار ماموران دیوانی و لشکری خاصه در امر رشوه گیری و سیورسات و جلوگیری از تعدی مالیاتی و دستبرد به حقوق طبقه روستایی، دیگر گزارش وقایع شهری خاصه از لحاظ امنیت عمومی و سوم مراقبت در فعالیت سفارت‌خانه‌های خارجی در تهران. کنت دومونته فورت اتریشی، اولین نظمیه جدید ایران را در دوره ناصرالدین‌شاه بنیاد نهاد و خود نزدیک به چهارده سال در رأس آن قرار گرفت؛ نظام‌نامه جدیدی برای نظمیه تدوین شد و به تدریج امور اطلاعاتی امنیتی و جاسوسی هم در اداره جدیدالتاسیس نظمیه متمرکز شد.

کنت کدخدایان محلات را مامور حفظ نظم شهر کرد و عده‌ای از افراد خود را در اختیار کدخدایان گذاشت. ویلم فلور می‌نویسد بین اعضای پلیس کنت یک کلانتر بود که قاضی اتاق محاکمات بود؛ ولی طبق گزارش‌های پلیس رئیس محله این نقش را ایفا می‌کرد. این یکی از مهم‌ترین وظایف پلیس بود؛ به‌ویژه اینکه دادگاهی وجود نداشت و پلیس یا خود محاکمه می‌کرد یا به محضر شرع ارجاع می‌داد. در هر حال شکی نیست که نقش پلیس جلوی بسیاری از خشونت‌ها را می‌گرفت؛ به‌طوری‌که از گزارش‌های منابع عهد قاجار برمی‌آید، در عهد قاجار عده‌ای ناشناس از طرف شهربانی یا صدراعظم‌های وقت در حمام‌ها، قهوه‌خانه‌ها، محافل علمی، مساجد، خانه روحانیون، بازارها و دیگر اماکن عمومی به‌طور محرمانه استراق سمع می‌کردند و آنچه را که می‌دیدند و می‌شنیدند با عنوان گفت‌وگو در حمام...راپورت دوشنبه ۲۳شهر شوال ۱۳۲۴ درباره نان و گوشت...راپورت یکشنبه یا گفت‌وگو در مسجد راجع به...راپورت دوشنبه...مسموعات و مشهودات خود را گزارش می‌دادند. یکی از اقدامات پلیس و نظمیه در ابتدا جمع‌آوری اطلاعات برای جلوگیری از بی‌نظمی و بی‌عدالتی بود و باید با اهل نظام همکاری می‌کرد.

در ضمن باید مقصران را دستگیر می‌کرد، مگر خانواده سلطنت را که شاه رسیدگی می‌کرد و اهل نظم را که به رئیس فوج ارجاع می‌شد. پلیس از نزاع‌های خانوادگی نیز مطلع بود و گاهی دخالت و گاهی وساطت می‌کرد. امور اقلیت‌های مذهبی و مسائل خارجی به وزیر خارجه و مسائل سربازها به رئیس فوجشان مربوط می‌شد دزد یا ضامن می‌داد یا مال دزدی را پس می‌داد یا تنبیه می‌شد. حبس رایج نبود و اغلب تا موقعی که رسیدگی و تحقیق می‌کردند دزد در محبس می‌ماند. شیوه دیگری که در گزارش‌گیری و رساندن اخبار به نظمیه و حکام یا شخص شاه معمول بود، به رقابت‌های درباری مربوط می‌شد. زنان شاه عموما با یکدیگر بر سر جانشینی فرزندانشان در رقابت و کشمکش بودند و سعی داشتند با هر وسیله ممکن رقیب را از میدان بیرون کنند. در این نبرد درون حرمسرایی چه بسا پای بزرگان مملکت و خواجه‌های درباری نیز به میان کشیده می‌شد. اتهامات مختلف و گاه ناروا که به یکدیگر زده می‌شد در این کشمکش‌ها وجود داشت. البته جان شاهزادگان و حکام نیز در ید قدرت شاه قرار داشت. عدم حدودگذاری قانونی برای اعمال قدرت حاکمان و گسترده بودن قدرت سلطان در امور باعث شد عموها و برادران و برادرزادگان و فرزندان خود او و رجال و اعیان و بزرگان مملکت هم از این‌گونه تعرضات شاه مصون نمانند.