دغدغه مورخان برای فهم گفتمانهای معاصر
به هر حال یک روند کلی، تعاملی و تقابلی جریان دارد. هماهنگشدن آگاهانه با دگرگونیهای بیوقفه، دغدغهای بزرگ است. ما در یک بستر جهانی قرار گرفتهایم که ناگزیر و ناخواسته سیطره دارد. به همین دلیل جهان در شتاب و سرعت است، لایههای زمانی که پیشتر عقب افتاده بودند اکنون از کندی و تاخر تا حدی بیرون آمدهاند. «اکنون» در همه لایههای زمانی، کمابیش از این زیست منفک نیست، بلکه یک فرآیند عام جریان دارد که همگام یا ناهمگام با این تحولات، ما را هم به جلو میراند.
در چنین وضعی، منحصرشدن به تاریخ بومی باعث تنگشدن شناخت میشود. بنابراین واکاوی در لایههای فراتر از آن اهمیت مییابد تا بهتر درک شود. در واقع در پیوند یا مقایسه با سایر مناطق یا کشورها و درون کلیتهای دیگر میتوان بوم خود را به فهم درآورد. بسیاری مفاهیم چون امنیت، قانون، دولت هوشمند، شبکه، شهروند و... در حوزه سیال گفتمانها قرار دارند که موجب تعامل میشوند. این تعاملها حداقل از صدسال پیش در تاریخ ایران نیز مشهود بوده است.
همانطور که علل تاریخی خطی و در زمانی نیستند و در عینحال توامان افقی و همزمانی هستند تاریخ معاصر هر کشور را نیز در پیوند و در تاروپود جهان کنونی که به دنیای دیجیتال و شبکهای پیوسته، بهتر میتوان به فهم درآورد؛ یعنی علاوه بر نگاه «در زمانی» رویکرد «همزمانی» بیش از پیش دایره فهم تاریخی را گسترش میدهد. بنابرین تاملات و بیان تاریخی متکثر شدهاند و به همین دلیل «دروازهبانی معرفت تاریخی» هم دشوار و مهم شده است.
از طرف دیگر، وقتی محقق تاریخی برای تبادل همزمان دانش و تجربه به محیطهای هوشمند و روایتهای دیجیتال چند رسانهای فراملیتی کشیده میشود و ناگزیر است که به فهم فراتر از حوزه بومیاش روی آورد ادراک و فهم تاریخیاش نیز، وسعت پیدا میکند. به تعبیر درویزن، زمان حال، محصول گذشته بوده که به حوزه اشتراک ما و دیگران برای «فهمیدن» تبدیل شده است. درویزن همچنین معتقد بود که انسانبودگی همیشه وابسته به تجربه عمیقتری از تاریخمندی است. بنابرین فهم از طریق مشارکت و تنیدگی در فرآیند زمانی حاصل میشود، امروز در سده۲۱ این فرآیند به بستر هوشمند رسیده است؛ با این تفاوت که زمان و مکان فشرده شدهاند. گفتوگوهای مولد بینافرهنگی بیشتر شده است. میدانها و فضاهای گفتوگویی با تکیه بر ابزار چندرسانهای دیجیتالی موجب شده است که روایتهای تاریخی از قید نوشتار آزاد شوند و علائم و نشانگان مختلف مانند ایموجی و هشتکها و... به متن اضافه شوند، اگر در گذشته شکل غالب تاریخنویسی نوشتار بود امروز به اشکال و صور مختلف دیدمانی، شنیداری، تصاویر متحرک، پادکست، ویدئوکلیپ و... درآمده است.
تاریخ محلی، تاریخ ملی و منطقهای و جهانی در همانحال که دارای ویژگیهای متفاوت، خاص و تفریدیاند و از نظر لایههای زمانی هماهنگ و همزمان نیستند در پرتو کنشگران دیجیتالی، اقتصاد دیجیتال و جهان مجازی ناگزیر به درون هم راه برده و به سوی مسائل و رویکردهای عام یا مشابه سوق داده شدهاند. در اقتصاد، ارزش دلار، یک انگاره از درهمتنیدگی جهان است. تهدیدهای زیستمحیطی و سایبری، خطر انقراض گونههای جانوری و خشکسالی صرفا چندنمونه انگشتشمار از این حوزههای مشترک هستند که نشان میدهد با اینکه تاریخها و ملتها در نوع خود خاصاند، اما به علت درهمتنیدگی در بسیاری مسائل و دغدغهها به سوی گفتوگو و تبادل تجربه تاریخی کشیده میشوند. برخی اندیشمندان آیندهنگر از جمله لین هانت و ژیژک معتقدند که فهم تعاملها و تقابلهای ممکن، لازمه ادامه بقا در مناسبات جهانی است. لازمه رشد و توسعه در این فضا، مهیاشدن برای تعامل هوشمندانه و مسوولانه با چالشها، تهدیدها و فرصتهای جدید است. در چنین وضعیتی درهمتنیده نمیتوان گفتمانهای تاریخ معاصر نوین را جدا از هم، خوانش و مسائل مشترک را به شکل جزیرهای تبیین کرد. از این نمونه مسائل مشترک میتوان به پاندمیها، آلودگی هوا، منابع آبی، تغییرات اقلیمی، فناوریهای نوین، الگوهای نوین تجارت، کار و کاریابی، دیاسپورا، مهاجرتها و... اشاره کرد. لذا نوشتن تاریخهای مستقل و بومی در عین تعامل و برهمکنشی، یک رویکرد جدید فرهنگی است. امروز ما شاهد گفتمانهای درهمتنیده ایران و منطقه و جهان هستیم که در رسانهها جریان دارند و جزئی از تاریخ معاصرند.