مناقشه تاریخی چین با بریتانیا و فرانسه
کشتیهای انگلیسی اجازه یافتند چینیها را بهعنوان نیروی کار به مالزی، استرالیا و آمریکا ببرند؛ دولت چین نه تنها بخشی از خاک خود را از دست داد، بلکه مجبور شد ۳۲۰تُن نقره بهعنوان غرامت جنگی به هریک از دو کشور بریتانیا و فرانسه بدهد. نخستین فرانسویانی که در عصر مدرن پا به سرزمینِ چین گذاشتند، یسوعیان یا ژزوئیتها بودند که در سال۱۶۹۰ میلادی به فرمان لویی چهاردهم رهسپار دربار امپراتور کانگشی، چهارمین امپراتور دودمان چینگ شدند. در آن زمان امپراتوری چین بزرگترین امپراتوری در شرق آسیا بود و قلمرو پادشاهیِ لویی چهاردهم نیز یکی از قدرتهای نیرومند اروپا به شمار میرفت. هر دو فرمانروا مدعی خدمتگزاری «خدا» بودند و از این راه به حاکمیت خود مشروعیت میبخشیدند. البته چینیها پیش از آن با کشورهای اروپایی از جمله پرتغالیها و هلندیها وارد دادوستد مستقیم تجاری اما محدود شده بودند و هنوز دروازههای چین را به روی آنها باز نکرده بودند. امپراتور چین معتقد بود که کشورش نیازی به گسترش روابط تجاری با اروپا ندارد و چینیها از داد و ستد با اروپاییان سودی نمیبرند. نخستین نشانه زوالِ امپراتوری چین را «نخستین جنگ تریاک» میدانند که میان امپراتوری بریتانیا و امپراتوری چین در گرفت و از ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۲ به طول انجامید. از قرن هجدهم اروپاییها شیفته فرهنگ و تمدن چینی شدند. چای، ابریشم و ظروف چینی خریداران فراوان یافت. بریتانیاییها این محصولات را وارد میکردند و چون چینیها از نظر اقتصادی خودبسنده بودند و نیازی به وارد کردن کالا نداشتند، تاجران بریتانیایی مجبور بودند نقره به چینیها بدهند.
این ناهمترازی تجاری به کاهش روزافزون ذخیره نقره بریتانیا انجامید. در نتیجه، بریتانیاییها تصمیم گرفتند به جای نقره تریاک و کتان به چینیها بدهند. آنان در آن زمان کشت خشخاش را در هند توسعه داده بودند. اما دولت چین هنگامی که متوجه افزایش اعتیاد در میان چینیها شد، وارد کردن تریاک را ممنوع کرد. تاجران بریتانیایی به قاچاق تریاک روی آوردند. در اواخر دهه۱۸۳۰ دولت چین محمولهها و انبارهای تریاک را در بندر کانتون توقیف کرد و همه را سوزاند. به درخواست تاجران قاچاقچی، نیروی دریایی بریتانیا به کانتون حمله کرد. با آن جنگ که به امضای پیمان نانجینگ در ۱۸۴۲ انجامید، چینیها هنگکنگ را از دست دادند. ۵بندرگاه چینی از جمله کانتون و شانگهای به روی تاجران بریتانیایی گشوده شد تا هرگونه کالایی را به چین وارد کنند؛ قرار شد عوارض گمرکی را بریتانیاییها و چینیها باهم تعیین کنند؛ شهروندان بریتانیایی از حق قضاوت کنسولی برخوردار شدند و چین محکوم به پرداخت ۲۱میلیون یوآن غرامت جنگی شد. پس از امضای آن پیمان ایالات متحده آمریکا، فرانسه و روسیه نیز خواهان همان امتیازات شدند و طی چند سال قراردادهای مشابهی با دولت چین امضا کردند.
در «دومین جنگ تریاک» که از ۱۸۵۶ تا ۱۸۶۰طول کشید، چینیها با بریتانیا و فرانسه که هر دو از حمایت آمریکا و روسیه برخوردار بودند، جنگیدند. با آن جنگ که به امضای نخستین قرارداد نابرابر پکن در ۱۸اکتبر ۱۸۶۰انجامید، تجارت تریاک در چین قانونی شد و دولت چین بندرگاههای دیگری را به روی تاجران اروپایی گشود. کشتیهای انگلیسی اجازه یافتند چینیها را بهعنوان نیروی کار به مالزی، استرالیا و آمریکا ببرند؛ دولت چین مجبور شد ۳۲۰تُن نقره بهعنوان غرامتِ جنگی به هریک از دو کشور بریتانیا و فرانسه بدهد. بریتانیاییها شبهجزیره کاولون را نیز در جنوب چین به هنگکنگ ضمیمه کردند. روسها نیز بخشی از منچوری و سرزمینِ پریموُرسکی را تصاحب کردند. در این میان، مسیحیان اجازه یافتند آزادانه چینیها را به مسیحیت دعوت کنند. در سپتامبر۱۸۸۱ جنگ دیگری میان فرانسه و چین درگرفت و تا ژوئن۱۸۸۵ به طول انجامید. فرانسویها میخواستند کنترل «رود سرخ» را در دست بگیرند. این رود از استان یونان در جنوب غربی چین سرچشمه میگیرد و پس از پیمودن شمال ویتنام و شهر هانوی به خلیج توُنکین میریزد. پیروزی فرانسویها در آن جنگ و دستیابی آنان به آنام و توُنکین به شکلگیری «هند و چین فرانسه» انجامید. در ۱۹۱۶ فرانسه و بریتانیا در گرماگرم جنگ با آلمان برای نگهداری تجهیزات جنگی و تعمیر راههای ارتباطی نیازمند نیروی کار شدند و چینیهایی را که داوطلب کار در پشت جبهه بودند به فرانسه و بریتانیا بردند.۱۴۰هزار چینی در فرانسه مشغول به کار شدند. حدود ۲۰۰۰هزار تن از آنان بر اثر بیماری و حملۀ دشمن جان باختند.
در ۱۹۱۹ به ابتکار لی شیزِنگ، از ستایشگران فرهنگ فرانسوی، فعال سیاسی و عضو حزب ملیگرای کومینتانگ، جنبشی زیر عنوان «جنبش کار- تحصیل» به راه افتاد. این جنبش به چینیهایی که میخواستند برای تحصیل به فرانسه بیایند، کمک میکرد. تا سال۱۹۲۷ ۴هزار دانشجوی چینی برای کار و تحصیل به فرانسه آمدند. بسیاری از آنان سپس به کادرهای اصلی حزب کمونیست چین تبدیل شدند. پس از جنگ جهانی دوم و انقلاب۱۹۴۹ چین، فرانسه روابط دوستانه و سازندهای با چین برقرار کرد. ژنرال دوُگُل از همان سال۱۹۵۸ راهی جدا از جهان غرب در پیش گرفت و در ۲۷ژانویه۱۹۶۴ با جمهوری خلق چین وارد گفتوگوی دیپلماتیک شد.
منبع: آر.اف.آی