فرهنگ نئولیبرال، شهرت آنلاین!
در چنین شرایطی است که تعداد قابل توجهی از افراد، شهرت و دیده شدن برایشان به یک مساله اصلی بدل شده و شهرت به منزله فرهنگ، امکان ظهور مییابد. رولندز معتقد است امروزه مسیر اصلی دسترسی ما به خودمان از طریق احساساتمان است. ناتوانی انسان معاصر از ارزیابی نقادانه وجوه متفاوت خویشتنش، او را در میان سِیلی از احساسات رها میکند و در این شرایط و در فقدان عقل و قضاوت منطقی، ناگزیر به کلیشهها متوسل میشود و از طریق کلیشههای عامیانه درباره خود و جهان پیرامونش میاندیشد و زندگیاش بدل به زندگیای نمایشی و سطحی میشود. سلبریتیها و اعمال و رفتارشان یکی از بهترین کلیشهها برای چنگ زدن هستند؛ کلیشههایی جذاب و دسترسپذیر که با محو کردن تمایز میان خود و امر معنوی، به شمایل بدل میشوند.
با گسترش شبکههای اجتماعی، هم مردم عادی روشهای فراوان و فزایندهای برای مشهور شدن یافتهاند و هم آنکه امر معمولی در فرهنگ سلبریتی برجستهتر شده است. در شرایط جدید، مردم صرفا بهدلیل زندگی شخصی و هویت یک شخص، به او علاقهمند میشوند، این شخص دیگر شخصیت همگانی نیست، بلکه شرایط یک سلبریتی با شخصیتی همگانی را دارد. در حال حاضر مردم، خودشان توانایی ایجاد یک «شخصیت آنلاین» و خلق مخاطبان توده مجازی را از طریق تولید و توزیع هر نوع محتوا روی ترکیبی از پلتفرمهای آنلاین دارند. در عصر پیشاروشنگری، قانون طلایی برای رسیدن به شهرت، نمایش خود بهعنوان فردی تحولطلب بود. این تحولطلبی در واکنش به تقدسمآبی قرون وسطی، با نمایش هرچه بیشتر تمتع دنیوی در قالب نمایش خود اروتیک در آثار هنری، تئاتر و الهیات جدید اومانیستی در آثار مکتوب ظهور کرد.
در این دوره، هنرمندان، شعرا، نقاشان، بازیگران تئاتر، اندیشمندان و روحانیونِ نواندیش به مثابه افراد شایسته احترام و دارای شهرت بودند. این معنا از شهرت، ریشه در لایه بنیادین فرهنگ آن دوره داشت که در بعد هستیشناختی متمایل به دنیاگرایی بود و گرایش به سکولاریسم در جهان ذهن انسان غربی جوانه زده بود. دراین میان، جهان نئولیبرال به واسطه اینترنت، تلویزیون واقعنما و شبکههای اجتماعی، امکان خودافشاگری را برای همگان فراهم کردهاند. در این عصر، هر کس که توان جلبتوجه همگانی و رسانهای را داشته باشد، مشهور شده و بدل به سلبریتی میشود.