وقتی ایده تخته برای اولین‌بار، در اوایل قرن نوزدهم مطرح شد، مایه اعجاب معلمان و کارشناسان آموزش شد. در ۱۸۴۱، یکی از آموزگاران گفت که مبدعِ ناشناس تخته‌سیاه «سزاوارِ این است که در شمار خدمتگزاران دانش و علم قرار گیرد و شاید در شمار بزرگ‌ترین نیکوکارانِ نوع بشر». در همان حدود، نویسنده دیگری تخته‌سیاه را به‌دلیل «منعکس‌کردن نحوه عمل، شخصیت و خصوصیت ذهنِ فردی» تحسین کرد. مهم است به یاد داشته باشیم که بودجه مدرسه و نسبت دانش‌آموز به معلم، در ابتدای قرن نوزدهم، در مقایسه با ناحیه‌های آموزش و پرورشیِ مدرن، مضحک به نظر می‌رسد. در آن زمان ممکن بود که یک معلم مسوول صدها دانش‌آموز باشد و بودجه بسیار اندکی هم برای لوازم در اختیار داشته باشد.

کراس می‌نویسد، در این شرایط، یک راهِ شاخصِ استفاده از تخته‌سیاه، برای بهبود آموزش، شیوه لنکستری بود که به نامِ آموزگار بریتانیایی، جان لنکستر شناخته می‌شد. لنکستر راه‌های خاصی را برای آرایش فیزیکی کلاس پیشنهاد کرد که معلم بتواند همزمان به گروه بزرگی از دانش‌آموزان آموزش دهد. تخته، مثل نمودار دیواری، لوح، و میز شنی، در این شیوه نقش کلیدی ایفا می‌کرد؛ چراکه باعث می‌شد نیاز به خرید کتاب، کاغذ و جوهر کاهش یابد. تخته‌سیاه که ممکن است به ‌سادگیِ یک تخته چوبی باشد که به رنگ مشکی درآمده، به دانش‌آموزان و معلمان این امکان را می‌دهد که نوشته‌ها یا مسائل ریاضی را به کلِ کلاس نشان دهند.

کراس می‌نویسد تخته‌سیاه خیلی زود به بخش «طبیعی» آموزش تبدیل شد. کلاس درس بدون تخته یا خویشاوند نزدیکش وایت‌بُرد، کلاس نبود. از طرف دیگر، دست‌کم زمانی‌که کراس مقاله‌اش را می‌نوشت، کامپیوتر کمی نامتعارف بود، یعنی چیزی بامزه و پرزرق‌وبرق بدون اینکه راه مشخصی برای شرکت در فعالیت‌های آموزشی داشته باشد. او می‌گوید: برای اینکه تکنولوژی جدید پذیرفته شود، باید کاری را که معلمان همین حالا انجام می‌دهند بهتر کند، نه اینکه صرفا خیل جدیدی از زنگ و بوق پدید بیاورد که معلمان را نگران کند. قیمت نسبی کامپیوتر، در مقایسه با تخته نیز مانعی بر سر پذیرش گسترده‌اش بود.

۱۷ سال بعد از مقاله کراس، کامپیوتر از هر زمان دیگری ارزان‌تر است و بسیاری از معلمان راه‌هایی یافته‌اند که برای بهبود کلاس‌هایشان از آن استفاده کنند. با ادامه این روند، نتیجه نهایی ممکن است مثل اتفاقی باشد که برای تخته‌سیاه، لامپ الکتریکی و انواع دیگر نوآوری‌هایی که زمانی انقلابی بودند رخ داد: اینکه دیگر کامپیوتر را «فناوری» نبینیم.

لیویا گرشون- ترجمه: الهام آقاباباگلی

منبع: وب‌سایت جی.استور دیلی/  ترجمان