یادی از دکتر احسان اشراقی
متخصص عهد صفویه
اعضای گروه تاریخ هرکدام در رشته خود بسیار درخشان و پرکار و با تخصصهای مختلف بودند که برای من تازهکار، جذابیت خاصی داشت. بعد از کلاس همه در دفتر گروه جمع میشدند و به بحث درباره رشتههای خاص خود میپرداختند. دکتر زریاب خوئی از تاریخ فلسفه ویل دورانت و تاریخ ایرانیان و عربها تالیف« نولدکه» میگفتند که خود مترجم آن بودند، دکتر دانشپژوه، نسخهشناس و موسیقیدان بنام، از ارتباط موسیقی و ریاضی یا از فهرستهای کتابخانه دانشکده و کتابخانه مرکزی دانشگاه که به تازگی منتشر کرده بودند صحبت میکردند و ایرج افشار از مدارک جدید و کتابهای تازهای که برای کتابخانه مرکز خریداری یا نسخی تازهای که منتشر کرده بودند، خبر میدادند.
دکتر منوچهر ستوده از گشت و گذار از آستارا تا استرآباد و مشاهدات و مطالعات خود گزارشی میدادند و دکتر باستانی پاریزی با اشراف و تخصص بر تاریخ کرمان، از کتاب تازهای که در دست داشتند با طنز خاص خود صحبت میکردند. دکتر رضوانی با تخصص خود در دوره قاجار و اعلامیههای دوره مشروطه که جمعآوری کرده بودند، تعاریفی داشتند و عقیده داشتند تا اسناد دوره قاجار در دسترس قرار نگیرد تاریخ قاجار شناختهشده نخواهد بود. خانم دکتر ناطق از سیدجمالالدین اسدآبادی میگفتند و اسناد تازهای که در فرانسه یافته بودند و دکتر گلشنی از میرزا کوچکخان و گیلان صحبت میکردند. خانم دکتر بیانی، متخصص عهد مغول، درباره دین و دولت در آن عهد بحث میکردند. دکتر نورائی از میراز ملکمخان و نظریات او میگفتند. دکتر اشراقی درباره عهد درخشان صفویه و جنگها و کشورگشاییها و سفرنامههای خارجیها صحبت میکردند و در این میان سوالات دانشجویان نیز پاسخ داده میشد و گاهی درباره مسائل گروه به نتایجی میرسیدیم.
گاهی استادان از تجربیات دوران تحصیل و تدریس خود در دانشگاه صحبت میکردند و من افسوس میخورم که این خاطرات در جایی ثبت نشده است؛ چون اکثر این اساتید تحصیلکرده و با دانش بالایی بودند و اولین نسلی بودند که در دانشکده ادبیات تدریس تاریخ را شروع کرده بودند. آنچه برای من تحسینبرانگیز بود، اشراف این اساتید به کل تاریخ ایران بود. تخصص من و دکتر اشراقی متفاوت بود. ایشان عهد صفویه را مورد مطالعه قرار داده بودند و من محقق عهد قاجار بودم؛ ولی در یک مورد در مقالهای تحت عنوان «خطاهای گوبینو» که در مجله «نگین» در سال۱۳۵۲ منتشر شد، همکاری داشتیم.
در آن سالها گروه تاریخ بسیار فعال بود و گاهی اگر مورخ یا محققی خارجی به ایران سفر میکرد، برای سخنرانی به دانشکده ادبیات دعوت میشد. از جمله «پروفسور پواسل» از دانشگاه مون پلیه بود که در مهرماه۱۳۵۱ در دانشکده ادبیات درباره گوبینو سخنرانی کرد. «ژوزف آرتور کنت دو گوبینو» سیاستمدار، متفکر و نویسنده فرانسوی بود که در زمان ناصرالدینشاه دو بار با ماموریت، در طول سالهای ۱۸۵۵ تا ۱۸۵۸م و بار دیگر در سال ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۳م به ایران آمد. پروفسور پواسل در مقالهای از کنت دو گوبینو گفته بود که تا آن زمان یعنی حدود سال۱۳۵۱ منتشر نشده بود و در بین اسناد مربوط به ایران در وزارت خارجه فرانسه پیدا شده بود. من در آن زمان درباره هرات تحقیق میکردم و با نام گوبینو درباره سیاست فرانسه و انگلیس در ایران آشنا بودم. صحبتهای پروفسور پواسل برایم جالب توجه بود. از ایشان اطلاعات بیشتری خواستم و از مسافری که به پاریس میرفت درخواست کردم کپی این مقاله را برایم تهیه کند. وقتی مقاله را دریافت کردم به دکتر اشراقی پیشنهاد کردم به کمک هم این مقاله را ترجمه کنیم. عنوان اصلی مقاله را به خاطر ندارم؛ اما ما به آن عنوان «خطاهای گوبینو» را دادیم. چون در بسیاری موارد نظریات وی با ایران تطبیق نمیکرد و ناشی از دیدگاه اوریانتالیستی او بود. بهعنوان مثال گاه به قضاوتهای سطحی و نادرستی میرسید؛ از جمله فرقههای مذهبی در ایران، ورود اسلام و انشعابات مذهبی که با مطالعات متخصصان و محققان ایرانی مطابقت نداشت. گوبینو مینویسد: «در همه ولایات و شهرها و روستاها مخلوطی از نژادهای مختلف مشاهده میشود. برخی شبیه صور حجاریهای تختجمشید هستند و اکثرا به مردم عادی شهرهای خود ما شباهت دارند» و همچنین بین مردم فرانسه و ایران تشابهاتی میبیند که جالب توجه است. مثلا مینویسد: کسی که از کشورهای عربی و ترک به ایران بیاید، درست احساس شخصی را دارد که پس از خواندن شعر به خواندن نثر بپردازد؛ چون ملت ایران کیفیت مشخصی ندارند. گوبینو با زبان فارسی آشنا بود و به ایران علاقه خاصی داشت و اکثر آثار خود را به ایران اختصاص داد؛ ولی روی هم رفته نظر خوبی درباره ایرانیان نداده است و با دیدی تحقیرآمیز به آنها مینگرد. در واقع به نوعی نظری دوگانه دارد.
به نقل از سخنرانی منصوره اتحادیه
در آیین بزرگداشت دکتر احسان اشراقی، شبهای بخارا
دکتر احسان اشراقی (۱۵ شهریور ۱۳۰۷- ۲۴ دی ۱۳۹۸) تاریخپژوه، استاد دانشگاه تهران و عضو پیوسته - فرهنگستان علوم ایران بود