گزارش‌های ناقص، اما راهگشا تصویری از مراسم عروسی یک خانواده در دوره قاجار

مسافران اروپایی با عناوین مختلفی نظیر تاجر، دانشمند، مبلغ مذهبی و سفیر سیاسی وارد ایران می شدند که هرچند دغدغه اصلی آنان مسائل سیاسی بود، به مسائل فرهنگی و اجتماعی ایرانیان نیز علاقه نشان می‌دادند. از این رو، می‌توان فرهنگ عامه مردم اعم از باورهای فکری و اعتقادی و همچنین، آداب و رسوم دینی مردم ایران عصر قاجار را از لابه‌لای یادداشت‌های ایشان مشاهده و استخراج کرد. به عبارتی دیگر، در عصر قاجار ماموران خارجی علاوه بر انجام فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی در ایران به جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی این سرزمین نیز توجه ویژه‌ای داشته‌اند. همان‌طور که از تاریخ‌ها و منابع دوره های مختلف از جمله دوره قاجاریه مشخص است، بیشتر تاریخ های نگارش‌یافته ما بر مبنای تحولات سیاسی هستند.

از این رو، کمتر به مباحث اجتماعی توجه شد. هرچند درباره دوره مورد مطالعه حسب‌حال‌ها بهترین مخزن تاریخ اجتماعی به شمار می‌آیند؛ ولی در مباحث منابع تاریخ اجتماعی دوره قاجار، کمتر به وضعیت توده‌های مردم و نیز نقش و جایگاه زنان و در رأس آن موضوع ازدواج و طلاق پرداخته شده است. در باب وضعیت ازدواج و طلاق در ایران عصر قاجار در آثار مهم‌ترین سفرنامه‌نویسان اروپایی، باید گفت متاسفانه کمتر به این مقوله اشاره شده است و اطلاعات محدودی که از این منابع به‌دست می‌آید، نه‌تنها ناچیز‌تر از آن است که حتی اطلاعات دقیقی در خصوص این مقوله در دربار و طبقات سیاسی و اجتماعی بالای جامعه در اختیار ما قرار دهند، بلکه از طبقات متوسط و پایین جامعه ذکری به میان نیامده است. بخش عمده‌ای از اطلاعات ما درباره مقوله ازدواج و طلاق به‌ویژه بین طبقات پایین‌تر و توده جامعه، از زمانی آغاز می‌شود که سیاحان خارجی به ایران سفر کردند و در گزارش‌ها و سفرنامه‌های خود بنا به مناسبت‌هایی مطالبی درباره زنان و موضوع ازدواج و طلاق نوشتند.

 آداب و مقررات مربوط به طلاق از دیگر آداب و رسوم موجود در ایران از جمله عصر قاجار بوده است. به گفته ویلس در ایران عصر قاجار همچون کشورهای اروپایی، طلاق گرفتن مشکل بود؛ زیرا برخی مقررات و توافق ضمن عقد و نیز موضوع مهریه و حتی فقر دو طرف کار را دشوار می‌کرد؛ اما اگر زن و مرد بنا به موقعیتی که داشتند و به‌دلیل ناسازگاری با یکدیگر ترجیح می‌دادند از هم جدا شوند، کار طلاق با تکرار جملاتی به آسانی و از سوی شوهر به راحتی انجام می‌شد در ایران چنانچه مرد همسرش را طلاق می‌داد، باید مهریه‌اش را می‌داد؛ اما زمانی که زن دادخواست طلاق می‌کرد، مهریه به او داده نمی‌شد. در نظام خانوادگی دوران قاجار، حق طلاق با مردان بود. درخواست طلاق از سوی مرد، با بهانه یا بدون هیچ بهانه‌ای برای اجرای آن کافی بود. نازایی و خروج از جاده عفاف، از عمده‌ترین دلایل طلاق زنان بوده است. در پاره‌ای مواقع، عیوب جسمی، مانند نابینایی نیز می‌توانست مرد را به طلاق زن سوق دهد. گاه نیز آنچه بدقدم بودن زن به هنگام ورود به خانه همسرش نامیده می‌شد،‌ می‌توانست دلیل طلاق باشد. به این معنی که همزمان با ورود او به خانه همسرش، حوادث شومی

در آن خانه روی داده باشد.  زن در موارد خاصی چون عدم دریافت نفقه از مرد، انحرافات اخلاقی یا ناتوانی جنسی مرد می‌توانست درخواست طلاق کند. با وجود مجاز بودن طلاق، این امر به ندرت رخ می‌داد. در عرف اجتماعی، بازگشت زن به خانه پدری با نکوهش بسیار همراه بود. زن پس از رفتن به خانه همسر، به هر مساله‌ای تن می داد تا از ننگ بازگشت به خانه پدری در امان باشد. ویشارد پزشک آمریکایی عصر قاجار نیز می‌نویسد: طلاق امری بسیار عادی است و به هیچ‌وجه برای مردان کسر شأنی به شمار نمی‌آید؛ اما درباره زنان چنین نیست؛ زیرا اگر او از طبقات مرفه و ثروتمند هم باشد، هرگز نمی‌تواند در ازدواج مجدد شوهری از لحاظ شرایط سنی و موقعیت اجتماعی هم طراز اولی به‌دست آورد و دیگر اینکه، مردان بدون تامین زندگی و آینده زنان، آنان را طلاق می‌دهند و خود برای به‌دست آوردن اشتغال و درآمد به روسیه می روند و در آنجا مجددا ازدواج می‌کنند تا بتوانند اجازه اقامت دائم به دست آورند. درست به همان اندازه که ازدواج و صیغه شناخته شده است، جامعه ایرانی آن زمان طلاق را هم خوب می‌شناخت.

طلاق بیشتر در مواردی اتفاق می افتد که زن به مردش خیانت کرده باشد. به‌گونه‌ای‌که اگر مرد زنش را همخوابه با مردی دیگر ببیند، می‌تواند او را بکشد؛ اما از آنجا که اثبات این امر از طریق گواهان بسیار سخت است، طلاق را ترجیح می‌دهد. در گزارش این سفرنامه‌نویسان آمده است که هر زمانی که مرد اراده کند، می‌تواند زن خود را با پرداخت مهریه‌ای که از پیش و در روز عقد مقدارش تعیین شده است، پرداخت کند. به موجب قوانین ازدواج مرد ایرانی می‌تواند زنی را به‌طور قانونی از یک ساعت تا ۹۹سال در اختیار داشته باشد  و هر وقت لازم بداند، طلاق دهد.

مردان ایرانی می‌توانند به اراده خود و بدون آنکه منعی در بین باشد، زن‌هایشان را دوبار پشت سر هم طلاق دهند و اگر میلشان کشید دوباره رجوع کنند؛ اما در مرتبه سوم وضع به این آسانی نیست؛ زیرا برای اینکه زن بار دیگر به شوهرش تعلق بگیرد، مجبور است به ازدواج مرد دیگر در آید، یک شب را با او بگذراند و سپس مطلقه شود. این موارد در واقع، بسیار نادرند؛ ولی بعضی اوقات به‌ویژه در خانواده‌های بزرگ پیش می‌آید و برای پیشگیری از نتایج سوء و ناخوشایند آن، شوهر زن سه طلاقه خود را به یک غلام می‌دهد و غلام در مقابل، مبلغ پولی متعهد می‌شود که شب را با این زن در حضور عده زیادی از دوستان بگذراند و روز بعد او را طلاق بدهد.

این نوع زناشویی‌ها یک شبه، به دور از هرگونه تشریفاتی صورت می‌گیرد و زن و شوهر قبلی آزاد هستند دوباره با هم ازدواج کنند؛ ولی تا قبل از سه ماه نمی‌توانند همبستر شوند. این موعد را قانون لازم تشخیص داده است؛ زیرا ممکن است از شوهر یک‌شبه‌اش باردار شده باشد زن‌هایی که مطلقه می‌شوند یا طلاق می‌گیرند، هرگونه حقی را بر فرزندان خود از دست می‌دهند. در تمام موارد فرزند بدون توجه به جنسیت همیشه نزد پدرشان می‌ماند. می‌توان گفت که پدرها صاحب مطلق فرزندان هستند؛ زیرا در ایران اختیارات آنها حد و مرزی ندارد. مرد ایرانی می‌تواند هر موقع که بخواهد زن را طلاق بدهد؛ اما زن‌ها فقط در سه مورد می توانند تقاضای طلاق کنند: اول اینکه بتوانند ثابت کنند که شوهرشان از دادن نفقه عاجز است.

دوم اینکه به قید قسم اقرار کنند که شوهرشان تمایلات انحرافی دارد.  سوم اینکه سوگند یاد کنند شوهرشان توانایی جنسی ندارند. زن‌هایی که طلاق می‌گیرند، تمام جهیزیه، اشیا و جواهرات و به‌طور خلاصه، آنچه را شوهرشان به آنها داده است با خود می‌برند و علاوه بر این حق مطالبه مهریه تعیین‌شده را دارند؛ مشروط به اینکه مجددا درصدد ازدواج برنیایند.

بررسی برخی از گزارش‌های سفرنامه‌نویسان نشان می دهد که آنها شناخت کاملا درستی از وضعیت ازدواج و طلاق نداشته‌اند و تنها به توصیف این امر بسنده کردند؛ برای نمونه، کلودآنه در سفرنامه خود آورده است که در اسلام مرد می‌تواند چند زن بگیرد؛ ولی اگر زنی دو بار ازدواج کند گناه بزرگی مرتکب می‌شود و طبق قانون اسلام باید سنگسار شود. از آنجا که در شریعت اسلام سنگسار یا رجم، حد زنای محصنه است و درخصوص مرد و زن زناکار تحت شرایط بسیار خاص احصان اعمال می‌شود بررسی گزارش کلودآنه از عدم شناخت درست وی از وضعیت ازدواج و طلاق و اجرای حکم سنگسار حکایت می‌کند.

سفرنامه‌نویسان اروپایی که در دوره قاجار عازم ایران شدند، با ذکر مشاهدات و یادداشت‌برداری آنها، مطالب ارزشمندی را در اختیار محققان تاریخ فرهنگی و اجتماعی دوره قاجار قرار داده‌اند. از جمله این اطلاعات ارزشمند می‌توان به مسائل مربوط به زنان و به‌ویژه ازدواج و طلاق در فرهنگ ایران عصر قاجار اشاره کرد. درباره بررسی و تبیین این گزارش‌ها، توجه به چند نکته الزامی است که در این مجال، به‌طور مختصر به آن پرداخته می‌شود.

... بیشتر سفرنامه‌نویسان اروپایی دوره قاجار، هر یک بنا بر دلیلی به تمام نقاط ایران عصر قاجار مسافرت نکرده بودند. سفرنامه‌نویسان روس و انگلیسی بنا بر دلایل سیاسی هر کدام در قسمتی از ایران ساکن شده بودند و دیگر سفرنامه‌نویسان نیز بنا بر دلیلی که به ایران آمده بودند، هر کدام در بخشی از ایران سکنی گزیدند و در میانشان آنهایی که توانستند قسمت بیشتری از ایران را ببینند، بسیار اندک بودند.

نکته قابل تامل این است که بیشتر این سفرنامه‌نویسان، گزارش‌های محدود خود را به کلیت مردم ساکن در این سرزمین نسبت داده‌اند. چنانچه شاهد مراسم خاصی بوده‌اند یا به باور مذهبی گروهی برخوردند، آن را با عناوین «در اسلام یا در ایران» ثبت کرده‌اند. بنا بر این شواهد می‌توان نتیجه گرفت، سفرنامه‌نویسان اروپایی بر اساس مشاهدات محدود، تعمیم‌های کلی درباره فرهنگ ازدواج و طلاق در دوره قاجار در یادداشت‌های خود به ثبت رسانده‌اند. سفرنامه‌نویسان اروپایی بیشتر به توصیف ازدواج و طلاق در فرهنگ ایران دوره قاجار به‌ویژه آداب و رسوم ایرانیان در این امر پرداخته‌اند و حتی برخی از آنها شناخت کامل و درستی از وضعیت ازدواج و طلاق به‌دست نیاورده‌اند.

 

بخشی از مقاله‌‌ای به قلم حسن مجربی، مهرداد دیوسالار و علی غلامی فیروزجایی