قدرت نرم آمریکایی‌‌ها

در واقع کمپانی‌‌هایی مثل یونایتد آرتیستز، والت‌دیزنی و بعدها برادران وارنر، کلمبیا، پارامونت و غیره همگی بر اساس این طرز تفکر بنیاد نهاده شدند و گسترش یافتند. در آغاز دهه۱۹۱۰ تقسیم کاری نانوشته صورت گرفت. استودیوها را آمریکایی راه می‌‌انداختند؛ اما عوامل ساخت‌و‌ساز غیرآمریکایی یا تازه‌واردان بودند. چارلی چاپلین که از انگلستان آمده بود از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین هنرمندانی است که در ۱۹۱۲ در سینمای آمریکا جا افتاد و باعث شد سهم سینمای این کشور به رشدی فراوان در آن بازه زمانی برسد. برتری آمریکا در عرصه سینما و موسیقی و به‌صورت کلی صنایع فرهنگی علاوه بر منافع اقتصادی، برای آمریکا مطلوبیت بالای فرهنگ و سبک زندگی را در اقصی نقاط جهان به ارمغان آورد و به تبع آن تصویر بین المللی آمریکا را ارتقا بخشید. تصویر «سرزمین رویاها»، «سرزمین فرصت‌ها»، «سرزمین آزادی»، «سرزمین رفاه و کامیابی» نمونه بارز تصاویری است که آمریکا توانست از طریق هالیوود برای خود ایجاد کند. این امر برای آمریکا دو دستاورد مشخص داشت: افزایش قدرت، مطلوبیت و نفوذ آمریکا در کشورهای دیگر جهان و ورود سیل مهاجران و نیروی کار به آمریکا برای دستیابی به زندگی بهتر.

 مقصد اول مهاجران

نظرسنجی‌‌ها نشان می‌‌دهد ۱۵درصد جمعیت بزرگسالان جهان، یعنی حدود ۷۵۰میلیون نفر اگر امکان آن فراهم باشد، مایلند مهاجرت کنند. پرطرفدارترین مقصد برای مهاجرت ایالات متحده ‌‌است که ۲۱درصد از آن۷۵۰میلیون نفر دوست دارند به آنجا مهاجرت کنند. این واقعیت سبب شده است آمریکا در قرن گذشته همواره به منابع نیروی انسانی باکیفیت از اقصی نقاط جهان دسترسی داشته باشد و همین امر یکی از دلایل اصلی برتری علمی و تفوقِ تکنولوژی آمریکا در جهان و به تبع آن رشد اقتصاد و قدرتمند شدن این کشور شده است. بسیاری از پیشرفت های تکنولوژیک و راهبردی منجر به افزایش قدرت آمریکا، مرهون همین مهاجران بوده است. مثلا بمب اتم را یک مهاجر یهودی - آلمانی به نام رابرت اوپنهایمر با کمک یک مهاجر ایتالیایی به نام انریکو فرمی اختراع کردند. همچنین دانشمندان تاریخ‌سازی نظیر انیشتین از جمله این مهاجران بودند. پیشتازیِ آمریکا در دریافت جوایز نوبل از آغاز (۱۹۰۱ تا به امروز) نیز گرچه بهترین نشانه از این واقعیت نیست؛ اما به قدر کافی گویاست. بیشترین نوبل‌هایی که آمریکا تاکنون گرفته در زمینه‌های علمی بوده است. این کشور با اینکه ۴درصد جمعیت دنیا را دربردارد؛ اما ۳۴درصد دریافت‌‌کنندگانِ نوبل را تشکیل می‌دهد.

 

 از مقاله‌ای به قلم محمدحسین واحدی و پریسا باقرزاده افشاری