اوضاع تهران در ایام کودتا
شهر، چهرهای آشفته و مضطرب داشت. اوباش در سطح شهر شعار جاوید شاه و مرگ بر مصدق سر میدادند و فضا ملتهب و مردم در بهت و اندوه ناباورانه ناظر پیروزی و شادی کودتاچیان بودند. علاوه بر نیروهای متشکل در احزاب، دانشگاه و بازار دو پایگاه اصلی و پرقدرت نهضت ملی محسوب میشد. دانشگاه که تعطیل بود و تا اواسط مهر هم بازگشایی نشد؛ اما چند روز بعد از فردای کودتا و بعد از انتشار نخستین بیانیه نهضت مقاومت ملی با عنوان «نهضت ادامه دارد»، دانشجویان و فعالان احزاب ملی در خیابانها و کوچههای شهر در اطراف بازار و در محلههای بیشتر جنوبی، تظاهرات خیابانی را کلید زدند؛ اما تظاهراتشان پراکنده بود و بیشتر حالت تجمع و گریز داشت. آن روزها اصطلاحا به این سبک تظاهرات، تظاهرات موضعی گفته میشد. با قرار قبلی درگروههای ۴۰ تا ۵۰نفره در نقطهای شلوغ در یکی از خیابانهای مرکزی جمع میشدیم. با سر دادن چند شعار در حمایت از دکتر مصدق، توجه عابران را جلب و سپس یک نفر چنددقیقهای برای آنها صحبت میکرد و معمولا پیش از رسیدن نیروهای امنیتی و بعد از پخش تراکتهای تبلیغاتی پراکنده میشدیم. سپس در محل قرار بعدی بهطور پراکنده و نامحسوس گرد میآمدیم و همان برنامه تکرار میشد. بعضی وقتها هم ماموران مخفی در میان جمعیت که ناظر جریان بودند، نشانیهای بچهها را به نیروهای امنیتی میدادند و باعث دستگیری آنها میشدند.