جدیدترین ترجمه استاد کاوه بیات «گزارش‌هایی درباره مختصر عملیاتی در جنوب ایران؛ رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان ۱۹۱۸م./  ۱۳۳۶هـ.ق ۱۲۹۷ش.» است. این اثر در واقع گزارش‌های نظامی سِرپِرسی سایکس، فرمانده قوای انگلیسی «پلیس جنوب ایران» و افسران نظامی دیگری چون کلنل اِی.اف.اورتون، کلنل جی.پی.گرنت، کلنل بی.اِف.هالبروک و میجر دبلیو.ای.کی.فریزر و... است که همه خود در گرماگرم جنگ بین قوای پلیس جنوب ایران و ایل قشقایی حضور مستقیم داشتند یا در جنوب ایران بودند.

این کتاب خود داستان جالبی دارد: بخش مهمی از این کتاب در ژوئیه سال۱۹۱۸م./  تیر ۱۲۹۷ش. و تنها اندکی پس از پایان جنگ، از سوی ستاد کل هند چاپ و منتشر شد. بیش از صد سال است که این کتاب در اختیار محققان بوده و کسانی چون ژنرال مابرلی و همسر یکی از سفرا در آثار خود به‌‌گزارش‌های آن استناد کرده‌اند. با این وجود این اثر میان ما فارسی زبان‌‌ها پس از صد و چند سال انتشار، همچنان ناشناخته بوده است. اکنون به‌‌همت کاوه بیات، ما ایرانی‌‌ها نیز از ترجمه فارسی این اثر نظامی و مهم تاریخی، استفاده خواهیم کرد.

کتاب یک اثر نظامی است. گزارش‌های میدانی و عملیاتی چند فرمانده و افسر بلندپایه از جنگ انگلیس با ایل قشقایی. برای پژوهشگران تاریخ تحولات نظامی جنگ جهانی اول در فارس، این ترجمه از این پس منبع درجه اولی محسوب خواهد شد. اما این همه نیست! کتاب سرشار از اطلاعات متنوع جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی بهداشتی است. درباب رجال شناسی و شخصیت‌‌های ضد انگلیسی یا ایرانی همکار با انگلیسی‌‌ها در آن منطقه نیز اثری افشاگرانه است.

یکی از موضوعات مهم که تا پیش از پاندمی (همه‌گیری ‌‌جهانی) کرونا در ایران مطلقا مورد غفلت مورخان محلی و ملی قرار گرفته بود، شیوع مرگبار آنفلوآنزای ۱۹۱۸م. بود. شاید از معدود مطالعات اولیه و نه چندان کامل در این‌باره مقاله مهم و قابل اعتنای «بررسی نقش شیوع آنفلوآنزا در تغییر مبارزه آزادی‌‌خواهان در برخورد با استعمار انگلیس در فارس در جنگ جهانی اول» نوشته استاد مصطفی ندیم است که در سال۱۳۸۹ و به‌‌مناسبت کنگره «فارس در جنگ جهانی اول» ارائه و منتشر شد.

اما اکنون با انتشار کتاب «گزارش‌هایی درباره مختصر عملیاتی در جنوب ایران» خوانندگان و پژوهندگان ایرانی با اطلاعاتی مستند و دست اول از چگونگی پیدایش، گسترش، آمار تلفات و حتی تبعات نظامی و اجتماعی شیوع مرض آنفلوآنزای ۱۹۱۸م. در قلمرو جغرافیایی ایل قشقایی و کل فارس و جنوب ایران در اختیار دارد. در همان چند ماه اول شیوع بیماری کووید-۱۹ در ایران، مجله «اندیشه پویا»، در خرداد۱۳۹۹ (شماره۶۶) پرونده‌‌ای درباره پاندمی‌‌های تاریخ در ایران و جهان چاپ کرد که کاوه بیات نیز بخشی از گزارش نظامی کلنل اورتون، معاون بازرس کل پلیس جنوب ایران و افسر فرمانده ستون فیروز آباد را در آن ویژه‌‌نامه منتشر کرد که حاوی آمار و ارقام هولناکی از کشتار آنفلوآنزا در ایل قشقایی و البته قوای پلیس جنوب ایران است. این گزارش در این کتاب نیز درج شده و آمده است.

برای ایجاد تصوری ابتدایی از مرگ‌ومیر هولناک آنفلوآنزای۱۹۱۸ در فارس، بین قشقایی و قوای انگلیسی پلیس جنوب ایران، مایلم در این مجال بخشی از این گزارش را نقل کنم: «۲۵ اکتبر ۱۹۱۸م.دوم آبان ۱۲۹۷ش. دشمن [تفنگچی‌‌های قشقایی، دشتی و دشتستانی] به‌طور کلی آن حدود را تخلیه کرده بود و ستون اعزامی به‌‌سمت کوشک (پنج مایل) [پیشروی کرد].بیماری [آنفلوانزا] در ستون [ارتش انگلستان] بیداد می‌‌کرد و ۸۰ نفر از پای افتادند. ستون اعزامی در یک باغ محصور بزرگ در کنار قلعه و روستای کوشک که مِلک صولت‌الدوله بود اُتراق کرد.[…] عصر که فرا رسید ۱۲۰مورد آنفلوآنزا در ستون شناسایی شد. ابعاد گسترده این بیماری همه‌‌گیر در آغاز روشن نبود. پس از تحقیقاتی که از اهالی جلگه فیروزآباد به‌‌عمل آمد، قوای صولت‌الدوله به‌‌شرح ذیل برآورد شد:

قشقایی: ایل فارسیمدان از جره ۳۵۰نفر

قشقایی: ایل صفی‌‌خانی  ۲۵۰نفر

قشقایی: عمله و طوایف کوچک‌‌تر ۱۰۰نفر

قشقایی: آنها که از اردوی سرداراحتشام

گریخته و به‌‌صولت‌الدوله ملحق شدند ۲۰۰

جمع:   ۹۰۰

دشتی، دشتستان و گرمسیری: ۴۰۰

تفنگچیان ده‌‌دز، قلعه پرگان و روستای

فراشبند و فیروزآباد  ۳۰۰

جمع:  ۱۶۰۰

کل مجموع:   ۲۸۰۰

[…] تعدادی از تفنگچیان گرمسیری و دشتی در ارتفاعات مشرف بر مسیری که ستون اعزامی [ارتش انگلیس] در پیش گرفت، موضعی را اتخاذ کرده بودند؛ اما به آنفلوآنزا مبتلا شده و تاب سرمای آن حدود را نیز نداشتند. گفته شده که ۱۶ نفر آنها شب ۲۴/ ۲۳ [اکتبر/  ۳۰/ ۲۹ مهر] مردند و مابقی مواضع خود را ترک گفته و به‌‌سمت فیروزآباد سرازیر شدند. افراد صولت‌الدوله نیز به آنفلوآنزا مبتلا شده و گزارش شد که ۷۰ نفر آنها در راه فراشبند مُردند و نیمی دیگر نیز بعد از رسیدن به‌‌فراشبند در ۲۵اکتبر. مابقی به‌‌طرف احشام خود رفتند که گویا بسیاری از آنها نیز در راه جان باختند.

۲۶ اکتبر[۲۰ محرم /  ۳ آبان].ستون اعزامی در کوشک ماند. ۳۵۰ نفر از سربازان هندی و بسیاری از قاطرچیان ایرانی به آنفلوآنزا مبتلا شدند.[…]

۲۷اکتبر [۲۱محرم/  ۴آبان]. تعداد سربازان هندی مبتلا به آنفلوآنزا به ۶۰۰نفر رسید و تقریبا تمام قاطرچیان ایرانی از پا درآمدند.

۲۸اکتبر [۲۲ محرم /  ۵ آبان]. حدود ۸۰۰مورد ابتلا به آنفلوآنزا، تعدادی از افسران بریتانیایی نیز به‌‌فهرست بیماران اضافه شده‌‌اند.

۲۹اکتبر [۲۳محرم/ ۶آبان]. بیش از ۱۰۰۰مورد آنفلوآنزا و بسیاری از آنها جدی. ابعاد خطرناک این بیماری آشکار شد و دو سرباز هندی درگذشتند.

۳۰ اکتبر [۲۴ محرم /  ۷ آبان]. تقریبا کل افراد ستون بستری شده‌‌اند. فقط چهار نفر از افسران بریتانیایی به‌‌صورت جدی مبتلا شده‌‌اند. تعدادی از افسران و نفرات از نیروی وظیفه بودند. در راه کراچی به‌‌بندرعباس و در بندرعباس، در ژوئن ۱۹۱۸[م./  خرداد ۱۲۹۷ش.] به‌‌نوع خفیف‌‌تری از آنفلوآنزا مبتلا شده بودند که باعث ایمنی آنها شد…»، (ص ص ۲۴۶ ۲۴۴-)

ارزش این کتاب هر اندازه باشد، باید توجه داشت که گزارش‌های نظامی این مجموعه، همگی به‌‌قلم انگلیسی‌‌ها و دشمنان ایرانی و ایل قشقایی است. این اطلاعات هنگامی قابل بهره‌‌برداری و تحلیل است که با معدود منابع داخلی، فارسی و محلی نیز تطبیق داده شود تا محقق در نهایت بتواند تصویری همه‌جانبه و منصفانه از کل واقعیت رخ داده است، به دست دهد. ترجمه این کتاب دید و نگاه ما را به‌‌یکی از مهم‌ترین وقایع اواخر جنگ جهانی اول (جنگ انگلیسی‌‌ها با ایل قشقایی) دقیق‌‌تر و شفاف‌‌تر می‌کند و با جزئیاتی آشنا می‌‌کند که تا پیش از ترجمه این کتاب، اطلاع چندانی از آنها نداشتیم.

 

  سید قاسم یاحسینی