باستان‌شناسی نظام صنعتی کارخانه سیمان ری در حال ساخت

باستان‌شناسی نظام صنعتی، به‌طور ساده به مطالعه آثار مادی و مشهود صنعت، صنایع و صنعتی شدن می‌پردازد. این حوزه مطالعاتی در طول نیم قرن عمر خود توانسته در سرزمین‌های مادری صنعت (بریتانیا و سپس آمریکای شمالی) به ثبت اسناد و شواهد معتنابهی از این دوره بپردازد. با این حال، این حوزه مطالعاتی در بعد باستان شناسانه خود، در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته که سنت باستان‌شناسی تاریخ فرهنگی هنوز اقتدار خود را حفظ کرده، جای پایی نیافته است و این از طرفی به دلیل تعیین محدوده زمانی برای محوطه‌های فرهنگی از طرف نهادهای رسمی این کشورها و از طرف دیگر به دلیل سنت دانشگاهی حاکم بر آنها است. در بسیاری از کشورها، به خصوص بریتانیا، باستان‌شناسی صنعتی به ندرت بار نظری علوم انسانی را همراه داشته است و این امر تا حد زیادی به فعالان این حوزه برمی‌گردد که اغلب باستان‌شناس نبوده‌اند و از تحصیلات دانشگاهی در علوم انسانی بهره‌ای نداشته‌اند.

 باستان‌شناسی نظام صنعتی در ایران، رویکردی نوپا و ضروری

 با توجه به وضعیت اقتصادی و تولیدی ایران، نبود یا کمبود ابداعات فنی، نبود اصالت صنعتی و در نهایت ریشه‌ای نبودن نظام صنعت سرمایه‌داری به همراه فراز و نشیب‌های آن در پی تحولات سیاسی مختلف، انجام پژوهش‌های باستان‌شناسی صنعتی در ایران را تا حد زیادی کم فایده نشان می‌دهد، اما باید به این نکته توجه کرد که کشورهای به اصطلاح پیرامونی که صنعتی شدن را حتی در سطح مقدماتی خود تجربه می‌کنند، با مسائل عدیده‌ای روبه‌رو هستند که منحصر به چنین جامعه‌ای است و همین امر مطالعه در این زمینه را بسیار جذاب می‌سازد.

در ایران صنعتی شدن مراحل پرفراز و نشیبی پیموده است، از نخستین کارخانه‌هایی که در تبریز و تهران ایجاد شدند تا انتهای حکومت پهلوی اول، صنعتی شدن تا سطح وسیعی جزو برنامه‌های سطح اول کشور به شمار می‌آمد. در ابتدای امر، این صنایع به‌طور خود به خودی توسط بازاریان تشکیل می‌شد. نگاهی به آمار این کارخانه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم جالب توجه است. تعداد کارخانه‌های تولیدی ایران بین سال‌های ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۰، ۲۱ عدد بوده است و این در شرایطی است که ایران یکی از غیر صنعتی‌ترین کشورهای جهان در آن دوره بوده است و این صنایع در یک بافت غیر صنعتی و تنها برای برآوردن نیازهای اولیه کشور ایجاد شده‌اند. در واقع برآوردن نیازهای کشور یکی از مهم‌ترین اهداف ایجاد صنعت در ایران بود و به خصوص در زمان حکومت پهلوی اول این امر از بالا اعمال می‌شد. از زمان حکومت رضاخان و با پدید آمدن بانک ملی ایران، سرمایه‌گذاری در صنعت با تشویق دولت به ویژه در زمینه صنایع سبک‌تر آسان شد و خود دولت نیز اقدام به ساخت صنایعی کرد که تجار توانایی ایجاد آنها را نداشتند.

علی زاهدی در سال ۱۳۱۰، برنامه‌ای صنعتی ارائه داده بود و در آن نیازهای کشور به خصوص در قند و شکر، نساجی و سیمان‌سازی طرح ایجاد این صنایع را برای خودکفایی برآورد کرده بود که در نهایت توسط دولت عملی شد. در واقع می‌توان مشاهده کرد که در طول ۱۶سال حکومت رضاخان عمده‌ترین صنایع وسیع ایجادشده در این سه حوزه هستند. البته در کنار اینها صنعت نفتی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، هرچند نفت در این زمان توسط شرکت نفت ایران و انگلیس اداره می‌شد. ویلم فلور از ۱۷۰ کارخانه معروف که در انتهای حکومت رضاخان در سال ۱۳۲۰ در ایران فعالیت داشتند نام می‌برد و البته اینها تنها کارخانه‌های بسیار بزرگ هستند. بعد از شهریور ۱۹۲۰ تا سال ۱۹۴۹ برنامه‌ای برای توسعه ایران وجود نداشت تا اینکه در سال ۱۳۲۷ نخستین برنامه هفت سال توسعه آغاز شد. این روند توسعه سبب شد که در مجموع در سال ۱۳۵۱ و تا پیش از انقلاب اسلامی مجموعه ۲۰۹۱۴۶ واحد صنعتی کوچک و بزرگ فعالیت داشته باشند که از این میان حدود ۶۶۲۶ واحد صنعتی بزرگ محسوب و ارزش‌های تولید به میلیارد ریال برآورد می‌شد، قطب‌های صنعتی شامل اصفهان، تبریز و اهواز بوده است.

ایران به عنوان کشوری توسعه نیافته در سال‌های اول قرن ۱۴، با وارد کردن صنعت خود را دچار چالشی مضاعف کرد. این امر از طرفی به دلیل ورود آمری بیگانه به ایران بود که چالشی فرهنگی پدید آورد و دیگر تغییر دادن شرایط تولید که سبب از بین رفتن (حداقل به حاشیه رفتن) شیوه‌های قدیم تولید گشت و این روند خود نیازمند سازمان‌دهی روابط اقتصادی در سطح تولید شد. تغییر مسیر از شیوه تولید کارگاهی به کارخانه‌ای نیازمند حجم عظیمی از سرمایه بود، از جمله انحصار تجارت قند و شکر که هزینه آن صرف ساخت راه‌آهن ایران شد، همچنین پدید آمدن بانک ملی ایران که برای ایجاد تولیدی‌های صنعتی وام پرداخت می‌کرد و سبب تغییر مناسبات پولی در کشور شد. طبق تقسیم‌بندی کار و دیگران از طبقات سیاسی کشورهای صنعتی، شیوه حکومت پهلوی اول و اصلاحات صنعتی او در قالب رهبری ملی‌گرا می‌گنجد که سعی دارد که با برنامه‌ریزی و ملی‌گرایی به صنعتی شدن کشور بپردازد.

چنین رویکردی مبتنی بر رد همه موارد و روش‌های احتمالی دیگر برای صنعتی شدن است، حکومت مهم‌ترین عامل اعمال قدرت‌(فراتر از اتحادیه‌ها، اشراف و افکار عمومی است و سازمان‌های کارگری و احزاب تحت نظارت دولت پدید آمده و اداره می‌شوند. حکومت، توده مردم و رهبر سه وجه اصلی این حکومت است و تدبیر اصلی آن استقلال ملی و پیشرفت است، بنابراین در ایران زمان پهلوی اول، نوعی شرایط استحاله از جهت شیوه تولید حاکم است که حکومت وظیفه اصلی انجام آن را بر عهده داشته است. از جهت فرهنگی به نظر می‌رسد که روابط اجتماعی وارد مرحله پخته‌تری نسبت به سال‌های آخر حکومت قاجار به ویژه از نظر رابطه بین کارگر و کارفرما شدند و هر چند با آغاز حکومت پهلوی دشواری‌های فراوانی در فعالیت اتحادیه‌ها وجود داشت این اتحادیه‌ها، در نهایت با تمام قدرت بعد از شهریور ۱۳۲۰ دوباره ظاهر شدند. در کنار روابط صنعتی مساله تاثیر غیر مستقیم صنعت بر سایر وجوه جامعه و فرهنگ است، تغییر در دورنمای فرهنگی، شرایط سیاسی، جبهه‌گیری ملی، در موارد فرهنگی، سیمای زندگی و شهر، سازمان خانواده، از جمله این موارد است که مجال بحث آنها در اینجا نیست.

مساله نیروی کار نیز به همین اندازه، دچار تحولات روزافزون شده است. کشوری که در ابتدای قرن، یک کشور عمدتا کشاورزی بود، برای صنعتی شدن نیازمند نیروی کار کافی می‌شد که تامین کننده آن باید در ابتدا شهرها و سپس روستاها می‌بودند و همین امر یکی از مهم‌ترین مسائل در انتقال به شرایط صنعتی (مرحله‌ استحاله‌ صنعتی) است که هر کشوری با آن روبه‌رو خواهد شد و در صورت مدیریت نادرست، شرایط وخیمی پدید می‌آورد. باید اذعان کرد که در بیست سال‌ اول قرن ۱۴ شیوه تامین نیروی کار به درستی معلوم نیست، ولی احتمالا، علاوه بر شهرها، روستاها نیز تا حدی نیروی کار را تامین می‌کرده‌اند. البته همین نیروی کار اندک صنعتی، بین سال‌های  ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۱ تحت تاثیر سوسیال دموکرات‌ها، اتحادیه‌هایی را تشکیل داده بودند که با توجه به عدم بلوغ خود به موفقیت‌های چندانی دست نیافتند؛ اما تعداد اعضای اتحادیه‌های ایران در سال ۱۲۹۹ به حدود ۲۰هزار نفر می‌رسید، اینها اغلب نیروی کار شهری بودند که به ندرت شامل حال صنایع کارخانه‌ها می‌شد، به گونه‌ای که بر اساس جدولی که فلور برای اتحادیه‌های حاضر در شورای مرکزی اتحادیه‌ها در سال ۱۳۰۰ ارائه داد تنها کفاشان، سیگارسازان و جوراب بافان به نوعی کار تولیدی دارند که اغلب به صورت صنعت ماشینی نبوده است.

صنعتی شدن ایران یا آنچه باید در معنای دیگر توسعه نامید، سبب بروز تحولات عمیق اجتماعی و فرهنگی به خصوص در نیروی کار شده است و حرکت به سوی توسعه به خصوص در سال‌های ۱۳۴۰ سبب بروز نخستین نشانه‌های مصرف‌گرایی و سرمایه‌داری نوین در ایران شد. با این حال به جز تحقیقات در حوزه علوم اجتماعی و جغرافیا، تاکنون مطالعه باستان‌شناسی صنعتی در ایران انجام نگرفته و باید پذیرفت که با توجه به یکتایی هر جامعه‌، چنین مطالعه‌ای برای مطالعه عمیق فرآیند صنعتی شدن در ایران، به خصوص در سال‌های اولیه آن لازم است. باید توجه کرد که کمبود اسناد و مدارک یکی از ویژگی‌های اصلی صنایع ایران در سال‌های اولیه قرن ۱۴ هجری است و با توجه به نابودی روزافزون محوطه‌های صنعتی که بخش بسیار مهم از حیات فرهنگی جامعه ایران را شکل می‌دهد، اقدامی عاجل باید صورت گیرد، وگرنه بخش مهمی از تاریخ ایران (در هر بعدی که می‌توان برای یک گذشته در نظر گرفت) از دست خواهد رفت. در این زمینه بیان نمونه‌ای عینی تحت نام کارخانه سیمان ری برای انجام مطالعات باستان‌شناسی صنعتی می‌تواند راهگشا باشد.

 کارخانه سیمان ری و جایگاه آن در مطالعات باستان‌شناسی صنعتی در تهران

 کارخانه سیمان ری که در سال ۱۳۱۳ افتتاح شده است‌، یکی از نخستین نمونه‌های کارخانه‌های تمام صنعتی و ماشینی در ایران است. این محوطه که سه دوره گسترش (اول ۱۳۱۳ دوم ۱۳۱۶ و سوم ۱۳۳۲) را پشت سر گذاشته، قابلیت‌های تمام و کمال را برای مطالعه باستان‌شناسی صنعتی دارد‌. بنای کارخانه سیمان ری در مجاورت کوه چشمه‌علی و ابن‌بابویه قرار دارد. به دلیل نیاز به سیمان برای مصارف مختلف کشور، ساخت این کارخانه در سال ۱۳۱۱ آغاز شد و در ۹ دی ماه سال ۱۳۱۲ افتتاح شد. بخشی از بنای اولیه کارخانه ساخت کارخانه اشمیت آلمانی و بخشی دیگر ساخت سوئد بود. بخشی از کار به وسیله وزارت طرق انجام گرفت. ساخت بنای کارخانه به وسیله شرکت لنس آلمان صورت گرفت. بخش‌های کارخانه در ابتدای کار به ترتیب ذیل بود؛

۱) یک دستگاه قوه بخار و تولید برق با قدرت هزار و دویست اسب ۲) دستگاه سنگ خردکنی ۳) آسیای سنگ نرم کنی ۴) آسیاب زغال نرم کنی

 ۵)کوره چرخشی سیمان پزی ۶) آسیای سیمان کوبی ۷) دستگاه گونی پرکنی ۸)‌ دار‌التجزیه شیمیایی ۹) کارخانه تعمیر ۱۰) انبارها برای اشیای یدکی، روغن و زغال سنگ.

سیمان این کارخانه از نوع سیمان پرتلند بود که بسیار مرغوب محسوب می‌شد و یکی از دلایلی که این کارخانه ۵۰ سال به فعالیت خود ادامه داد، تولید همین نوع سیمان بود. کارخانه در این زمان حدود ۵۰۰ نفر نیروی کار داشت که به دلیل اینکه فرآیند توسعه کارخانه در جریان بود، احتمالا جدا از کارگران معدن عده‌ای نیز کارگران ساختمانی بودند. حمل‌ونقل کارخانه در این زمان به وسیله جرثقیل و وسایل کوچک آهنی انجام می‌گرفت. این بخش کارخانه تولیدی معادل صد تن داشت. تا سال ۱۳۱۶ یک خط ۲۰۰ تنی به کارخانه افزوده شد و ساخت یک خط ۳۰۰ تنی نیز از سال ۱۳۱۳ آغاز شد که بهره‌برداری از آن به دلیل جنگ تا دهه ۴۰ به تعویق افتاد.

با توجه به شرایطی که در دهه ۳۰ در ایران پس از جنگ در جریان بود، بسیاری از واحدهای تولیدی، اگر ورشکست نشدند، حداقل از تمام ظرفیت تولید خود بهره نمی‌بردند و همین امر سبب می‌شد که بسیاری از ماشین‌آلات فرسوده شوند و در کارخانه سیمان نیز با وجود اینکه کوره چرخشی مربوط به ابتدای تاسیس کارخانه است، آسیای سیمان مربوط به سال ۱۹۵۰ است. به همین ترتیب بسیاری از ماشین‌آلات فعلی کارخانه احتمالا ماشین‌آلات ابتدای کار نیستند، هر چند بحث در این مورد نیازمند بررسی ماشین‌آلات است. با این حال آنچه در این پژوهش مد نظر است، بعد فضایی ماشین‌آلات نسبت به کل فضای تولید است. در سال ۱۳۵۹، کارخانه ۶۰۰ کارگر داشت که در شبانه‌روز سه نوبت کار در آن صورت می‌گرفت. هر نوبت ۸ ساعت کار بود. این در حالی است که کارخانه در سال ۱۳۳۰ حدود هزار کارگر داشت.

 یک ویژگی مهم کارخانه سیمان این است که بخش زیادی از نیروی کار کارخانه تا سال ۱۳۵۹، از ابتدای کار کارخانه با آن بوده‌اند؛ به عبارت دیگر، کارخانه سیمان تنها یک گروه خاص و متمایز انسانی را با خود داشت که زندگی آنها را در طول نیم قرن شکل داده بود. مساله دیگری که علاوه بر کارخانه سیمان در مورد بسیاری کارخانه‌های دیگر صدق می‌کند، تولید عمودی در این فضاها و خودبسندگی کارخانه‌ها در رفع نیازهای خود است (حسن فراهانی، مدیر مالی و اداری سابق کارخانه سیمان، مصاحبه شخصی، ۲۹ دی ماه ۱۳۹۳، محل مصاحبه: کارخانه سیمان ری) از کارخانه قدیم مدارک تصویری مناسبی باقی مانده که به بازسازی وضعیت اولیه بنا در سال ۱۳۱۲ کمک می‌کند. عکس منحصر‌به‌فردی که فردریک کلاپ در سال ۱۹۳۳- هنگام ساخت کارخانه تهیه شده است. بسیاری از ویژگی‌های ساختمانی بنا را مشخص می‌سازد. بخش خردکننده سنگ سیمان، کوره‌ها و همچنین ماشین‌آلات از جمله کوره چرخشی در این تصویر کاملا مشخص است. در روبه‌روی کارخانه در قسمت شرقی بخشی قرار دارد که یا محل استراحت کارگران بوده یا محل مدیریت ساخت‌وساز. در تصاویر بعدی این کارخانه، تصاویر این قسمت چندان مشخص نیست. از این تصویر معلوم می‌‌شود که محوطه کارخانه، حداقل نصف مساحت فعلی را داشته و حد شرقی آن مخزن آب غربی بوده است.

از تصویر می‌توان متوجه شد که برج سیلویی که اکنون در شمال آسیاب اصلی سیمان وجود دارد، در آن زمان نیز وجود داشته، اما اثری از خود سیلوها به سادگی قابل مشاهده نیست. بخشی که اکنون در جلوی محل بارگیری قرار داشته و فضای جرزدار مجاور آن، بر اساس وضعیت ظاهری بنا، ظاهرا در آن زمان بخش مدیریت یا بخش رختکن و استراحت کارکنان بوده است. در پس زمینه تصویر فن گرفه می‌توان تصویر این دو بخش، سیلوی اول سیمان، سیلوی مواد خام، آسیاب شمال غربی، کوره چرخشی و برج خنک‌کننده را مشاهده کرد، اثری از سیلوی کلینکر مشاهده نمی‌شود.

در تصویر سال ۱۳۱۶ می‌توان کوره جدید ۲۰۰ تنی، دیگ بخار، توربین و مخزن آب را مشاهده کرد. بخشی از سیلوی کلینکر ساخته شده است. در ضمن دودکش کوره چرخشی که اکنون دیگر وجود ندارد، در حال کار است. در پس زمینه تصویر، در کنار کوره ۲۰۰ تنی، محوطه‌ای روباز مشاهده می‌شود که کاربرد آن روشن نیست، شاید برخی فعالیت‌های مربوط به معدن سیمان، مثل حمل و نقل سنگ سیمان یا خرد کردن آن در این مکان انجام می‌شده است. با این حال، طبق گزارش‌های شفاهی در سال‌های آخر کارخانه، حمل سنگ معدن از طریق نقاله، در وجه شمالی کارخانه صورت می‌گرفته است که با توجه به وجود آسیاب سیمان در آن بخش، کاملا منطقی است.

 

بخشی از مقاله‌ای به قلم محمد‌اسماعیل اسماعیلی جلودار،  اشکان پوریای‌‌ولی، محمد مرتضایی