یان پوتوکی، زبان‌شناس و نویسنده لهستانی

او که در خانواده‌ای اشرافی متولد شده بود از سال‌های ابتدایی زندگی‌اش در خارج از کشور و عمدتا در سوئیس به سر می‌برد و تحصیل می‌کرد. وی پیوسته از سالن‌های پاریس که در آن دوران محل گردهمایی روشنفکران و هنرمندان پیشرو بود، دیدن می‌کرد و پیش از بازگشت موقت به لهستان در ۱۷۷۸ از برخی از نقاط اروپا دیدن کرد. او در جریان وقایع موسوم به «جنگ جانشینی باواریا» در صفوف ارتش اتریش جنگید و در ۱۷۸۹ در ارتش لهستان به‌عنوان مهندس نظامی منصوب شد. وی در جریان سفرهای طولانی‌اش، آداب و رسوم رایج، جنگ‌ها، انقلابات و نهضت‌های ملی را ثبت می‌کرد و همین امر او را بدل به پیشگامان ادبیات سفر در آن دوران کرد. وی که سخت شیفته علوم غریبه بود، در باب فرهنگ‌ها و آیین‌های باستانی و انجمن‌های مخفی دوران باستان تحقیق کرد. او همچنین عضو پارلمان سفلای لهستان بود. با این حال در اواخر عمرش وضع روحی وی رو به وخامت نهاد و دچار مالیخولیا شد تا جایی که فکر می‌کرد بدل به یک گرگینه شده است! در نهایت وی در ۱۸۱۵ با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد. وی در ۸ مارس ۱۷۶۱ در مشترک‌المنافع لهستان- لیتوانی در یک خانواده اشرافی که املاک وسیعی در لهستان داشت، به دنیا آمد و تحصیلات خود را در ژنو و لوزان دنبال کرد. مدتی در ارتش و نیز در میان شوالیه‌های مالت گذراند. وی در سراسر اروپا، آسیا و شمال آفریقا سفر کرد، در برخی دسایس سیاسی شرکت کرد و سخت شیفته جوامع مخفی شد و در تولد قوم‌شناسی نقش ایفا کرد. وی از نخستین کسانی بود که پیشینه مردمان اسلاو را از نظر زبانی و تاریخی مطالعه کرد. در ۱۷۹۰ به‌عنوان نخستین لهستانی با یک بالون هوای گرم همراه با هوانوردی دیگر بر فراز ورشو پرواز کرد. مدتی در فرانسه زندگی کرد و پس از بازگشت به لهستان، شروع به انتشار روزنامه‌ها و جزوه‌هایی کرد که در آنها در باب اصلاحات مختلف بحث می‌کرد. رابطه او با استانیسلاو آگوست پونیاتوفسکی، پادشاه لهستان و گراند دوک غامض بود؛ زیرا گاه از پادشاه حمایت می‌کرد و گاه زبان به انتقاد وی می‌گشود. او از منتقدان سرسخت سفیر وقت روسیه در لهستان هم به‌شمار می‌رفت.

ثروت سرشار پوتوکی به وی این امکان را داد تا با فراغ بال از اروپا، عثمانی، قفقاز، شمال آفریقا و حتی مغولستان دیدن کند و در طول این سفرها مطالعات تاریخی، زبان‌شناختی و قوم‌نگاری خود را مکتوب کرد. وضع روحی وی در اواخر عمرش رو به وخامت نهاد و ناامید و افسرده در ملک شخصی خود در اوکراین فعلی رحل اقامت افکند و در آنجا رمانش را به پایان رساند. او در ۲۳ دسامبر ۱۸۱۵ درحالی‌که فکر می‌کرد دارد به یک گرگینه بدل می‌شود، با شلیک گلوله به زندگی‌اش پایان داد.

 نسخه خطی پیدا شده در ساراگوسا

مشهورترین اثر پوتوکی که به سبک پیکارسک و با تکنیک داستان در داستان موسوم به «داستان قاب» نوشته‌شده، «نسخه خطی پیداشده در ساراگوسا» نام دارد که در اصل به زبان فرانسه نوشته شده است. این رمان به‌دلیل ساختار مستحکم و درهم‌تنیده خود و نیز توالی‌های قصه‌ای در هم ادغام‌شده قابل مقایسه با درخشان‌ترین آثار داستانی همچون دکامرون و هزار و یک شب است. نویسنده عنوان رمان را در پیش‌گفتار خود تشریح می‌کند و می‌گوید این داستان توسط یک افسر فرانسوی ناشناس گفته شده که به شکل تصادفی یک نسخه خطی اسپانیایی را در شهر ساراگوسا (در شمال‌‌ خاورى اسپانیا) در خلال جنگ‌های ناپلئون پیدا کرده است. اندک زمانی بعد این افسر توسط اسپانیایی‌ها دستگیر می‌شود؛ اما در دوران اسارت یک افسر اسپانیایی این دست‌نوشته را برای این افسر اسیر ترجمه می‌کند.

نسخه خطی در اصل توسط یک افسر جوان با نام آلفونسه وان ووردن از گارد والونز روایت می‌شود که در جریان سفر سال ۱۷۳۹ خود به سمت مادرید برای خدمت در ارتش اسپانیا، به منطقه ناهموار سیرا مورنا منتقل می‌شود. در آنجا وی طی یک دوره ۶۶روزه با گروهی مختلف از شخصیت‌ها متشکل از شاهدخت‌های مسلمان، کولی‌ها، قانون‌شکنان و کابالیست‌ها مواجه می‌شود که برای او داستان‌های عجیب، سرگرم‌کننده و محیرالعقول تعریف می‌کنند. به این ترتیب ۶۶ داستان شکل می‌گیرد که طیف وسیعی از موضوعات و سبک‌ها از جمله سبک ترسناک و گوتیک، ماجراجویی‌های پیکارسک، داستان‌های خنده‌دار، اخلاقی و... شکل می‌گیرد. این داستان‌ها نشانگر علاقه پوتوکی به جوامع مخفی، فرهنگ‌های شرقی و فراطبیعی و نیز چیرگی وی بر آداب و رسوم اروپاییان قرن هجدهم و طبقات مرفه آن است. برخی مکان‌ها واقعی هستند؛ جاهایی که پوتوکی خود از آنها دیدن کرد و سایر مکان‌های وقوع داستان‌ها برگرفته از تخیل اوست. این رمان پس از مرگ پوتوکی منتشر و به زبان‌های مختلف ترجمه شد.

30-01