غارت آذوقه و اموال مردم

با توجه به هم‌‌مرز بودن مناطق غربی ایران با امپراتوری عثمانی، تجارت میان ایران و عثمانی از راه‌های ارتباطی دو کشور انجام می‌شد. امنیت اقتصادی بر اثر وقوع جنگ و گسترش آن در غرب کشور و نیز حضور قوای نظامی متفقین و متحدین و تسلط متناوب آنها بر این منطقه از بین رفت و از مبادلات بازرگانی به‌‌شدت کم شد. پس از شروع جنگ و انتشار خبر آن، تاجران و بازرگانانی که از عثمانی به شهر سقز آمده بودند، به دستور دولت متبوع خود به عثمانی بازگشتند. کاهش روابط تجاری، از نتایج مهم وقوع جنگ بود که سبب شد تجار، بازرگانان، اصناف و پیشه‌‌وران حرفه خود را از دست بدهند. در قصرشیرین نیز تجار ضرر و زیان‌‌های فراوانی را متحمل شدند؛ چنان‌‌که پس از ورود نظامیان عثمانی، اداره تلگراف قصرشیرین منحل و خسارت‌‌های مالی به تجار وارد شد. وکیل‌‌التجار قصرشیرین با ارسال تلگرافی به مجلس شورای ملی، از مقامات مربوطه درخواست کرد که این مشکل را حل‌‌ کنند.

متفقین و متحدین، خطوط تلگرافی را که از نیازهای مبرم تجار و بازرگانان برای برقراری ارتباط با بازار تجارت جهانی بودند، تصرف و از آن در راستای اهداف نظامی استفاده کردند. این مساله بر رکود اقتصادی منطقه تاثیر مستقیم و چشمگیری گذاشت. غارت و تسخیر اداره گمرک شهرهای مختلف نیز به اقتصاد این منطقه ضربه سنگینی زد؛ نیروهای متخاصم برای تامین آذوقه و کالاهای ضروری خود گمرک را غارت کردند. شهر سقز در مسیر عبور و مرور قشون عثمانی به آذربایجان بود و مردم این شهر مجبور بودند مخارج و تجهیزات ضروری قشون عثمانی را تامین کنند و در نتیجه، خسارت‌‌های مالی فراوانی را متحمل شدند. روسای قشون عثمانی بدون اجازه مسوولان حکومتی، نزدیک به هشت‌‌ هزار تومان از اهالی این شهر گرفتند و با دعوت نظامیان بیشتر به سقز، مقاصد خود را اجرا کردند. نظامیان عثمانی و اشرار ایرانی، دفتر‌‌های گمرکی قصرشیرین را تصرف و چپاول کردند. منزل خصوصی رئیس گمرک این شهر، اقبال‌‌السلطنه، غارت شد. بر اساس گفته‌های محمدتقی‌‌میرزا، از کارکنان اداره گمرک قصرشیرین، هیچ‌‌ آثاری از آبادانی در اداره گمرک این شهر دیده نمی‌شد. رواج همزمان و متناوب واحدهای پولی کشورهای عثمانی، روسیه و آلمان در غرب ایران، از دیگر عوامل رکود اقتصادی این منطقه بود. عثمانی‌‌ها در برابر گرفتن آذوقه از مردم، اسکناسی پرداخت می‌کردند که به‌‌نام بانک نوت (Banknote) بین مردم رایج شد و در بازار ارزشی نداشت. روس‌‌ها نیز در زمان تسلط بر مناطق غربی، واحد پولی منات را رواج دادند که خسارت‌‌های بسیاری به مردم وارد کرد زیرا ارزش آن چندین برابر واحد پول ایران بود و مردم از پذیرش آن خودداری کردند. در این دوران، واحدهای پولی مختلف با ارزش‌های متفاوت در دسترس مردم بودند؛ اما ارزش چند برابری آنها در مقایسه با واحد پول ایران سبب شد کاربردی نداشته باشند و پس از مدتی رواج خود را از دست دهند. غارت آذوقه و اموال مردم برای تامین نیازهای نظامیان، از مهم‌ترین عوامل نابودی حیات اقتصادی مردم بود. قشون روس و عثمانی که نیروهای خود را در شهرهای مختلف ایران مستقر کرده بودند، نیاز خود به غله و آذوقه را با غارت خانه‌های مردم برآورده می‌کردند. گندم، غذای اصلی مردم، نایاب شد و کمبود نان یکی از مشکلاتی بود که مردم با آن مواجه شدند. بر اساس خاطرات مصطفی تیمورزاده، یک‌‌سوم اهالی سقز شهر را ترک و فرار کردند؛ آنان اموال گران‌‌بهای خود را بردند و بقیه را در منزل یهودیان بانه پنهان کردند. پیروان شیخ‌‌محمود، از مشایخ صوفیه، خانه‌های یهودیان را غارت و احشام، مواشی و آذوقه مردم را تاراج کردند. گندم و حبوبات، غذای اصلی مردم سقز، تصرف شدند. طی چند روز، قیمت غلات چند برابر و تورم فزاینده‌‌ای در بازار حاکم شد. مردم برای رفع نیازهای خود به راه‌های مختلف روی آوردند.

نظامیان روسیه با هدف تامین جو برای اسب‌‌های خود به منزل نایب‌‌الحکومه بروجرد هجوم بردند و می‌خواستند در ازای آذوقه ضروری خود، منات یا قبض بپردازند. به علت نبودن غله در منزل نایب‌‌الحکومه، تصمیم گرفتند به خانه‌های مردم هجوم ببرند اما خان‌‌ها و علمای بروجرد تصمیم گرفتند مسلحانه مقاومت کنند و در نهایت، روس‌‌ها به انبار دولتی حمله و آن را غارت کردند. روس‌‌ها سعی کردند از راه دیگری به خواسته خود برسند؛ آنها به یکی از روستاهای بروجرد حمله کردند و ۱۳ نفر از کودکان و زنان را به قتل رساندند. حکومت مرکزی برای کاهش تلفات جانی ناشی از هجوم روس‌‌ها به خانه‌های مردم، فرمان یاری مسوولان حکومت‌‌های محلی به روس‌‌ها برای برآوردن نیازهای خود را صادر کرد: «به فرمان وزارت مالیه با هدف رفاه نظامیان روسیه برای تامین آذوقه‌‌ای که نیاز داشتند باید تمام جنس دولتی در کرمانشاه و کردستان به نماینده مباشرت قشون روسیه تحویل شود و چنانچه در این مناطق به اندازه کافی جنس یافت نشود، ماموران دولتی موظف به گرفتن غله و آذوقه از مناطق دیگر هستند» (سازمان اسناد ملی ایران)‌.

شهر گروس محل استقرار نظامیان روس بود و نزدیک به ۶۰۰ هزار نفر از نظامیان روسیه در این شهر مستقر بودند. آنان روزانه ۵۰خروار گندم و یک خروار و ۵۰ من نان به قیمت‌‌های مختلف ۱۵، ۱۸ و ۲۰ تومان از اداره مالیه این شهر می‌گرفتند و در ازای آن، پول منات می‌‌پرداختند که ۵ تا ۳۵ شاهی ارزش داشت. آنان مانع حمل گندم و جو از روستاها به شهر می‌شدند و با پرداخت قبوض و منات، خسارت بسیاری به اداره امور مالی تحمیل کردند و گاهی نیز مبلغی نمی‌‌پرداختند. بر اساس گفته‌های اداره مالیه گروس اگر این اداره نیازهای قشون روس را برآورده نمی‌کرد، آنها غله و جنسی باقی نمی‌‌گذاشتند تا به عنوان مالیات پرداخت یا در امور دیگر صرف شود. اداره بارها از دادن جنس امتناع کرد اما قشون روس تهدید کردند که آنجا را غارت می‌کنند و اداره مالیه به‌‌‌‌ناچار احتیاجات روس‌‌ها را برآورده می‌کرد.

علاوه بر اقدامات روس‌‌ها، عثمانی‌‌ها و آلمانی‌‌ها که زیان‌‌های اقتصادی و مالی بر مردم این منطقه تحمیل می‌کردند، نیروهای نظامی هندی که در خدمت انگلیس بودند نیز بر وخامت اوضاع می‌‌افزودند. نظامیان هندی بسیاری از روستاهای غرب ایران را غارت کردند و نیروهای قزاق برای سرکوب‌‌ آنها به این روستاها اعزام شدند. علاوه‌‌ بر تعدی متخاصمان به ذخیره‌ها و آذوقه‌های مردم، ایل‌‌ها و عشایر نیز از آشفتگی و هرج‌‌‌‌و‌‌مرج حاکم بر منطقه استفاده و روستاها و شهرها را غارت می‌کردند. وقوع خشکسالی و قحطی نیز موجب تشدید فشارهای اقتصادی بر مردم شد. مالکان، زمین‌‌داران و ثروتمندان با احتکار غله سبب افزایش قیمت محصولات کشاورزی و نایاب‌‌شدن غله و نان در نواحی مختلف شدند. افزایش قحطی و گرسنگی میان فقرا مشهود بود و بیشتر قربانیان آن، از همین قشر بودند.

«در سال ۱۲۹۶ش، به علت وقوع خشکسالی و قحطی، فشار بیشتری بر مردم وارد شد. علاوه ‌‌بر تعدی روس‌‌ها، اشرار و عشایر به مردم شهر تجاوز کردند. عشایر گلباغی و مندومی، یک‌‌سوم روستاهایی را که در گروس وجود داشتند غارت کردند. وضع مالیات بر روستاهای ویران‌‌شده نیز موجب چند برابر شدن مشکلات مردم شد» (سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۳۶ق/ ۱۲۹۶ش: ش بازیابی ۱۶۵۶-۲۹۳)‌.

خشکسالی و آفت نیز بر وخامت وضعیت محصولات کشاورزی می‌‌افزود و حاصلخیزترین نواحی مناطق اشغالی نیز برای تامین مواد غذایی ضروری خود در تنگنا بودند.کمبود غله و نان در همدان، حتی در زمان برداشت محصول، خطر قحطی و گرسنگی را گوشزد می‌کرد. محتکران غله و آذوقه را احتکار می‌کردند و مسوولان حکومتی به این مساله توجه نمی‌کردند و این امر، باعث افزایش مرگ‌‌ومیر فقرای شهر همدان می‌شد. برای حل این مشکل، هیات وزرا طی قراردادی تصمیم گرفت غله با نرخ کمتر به فقرا واگذار کند و از رئیس اداره مالیه همدان تقاضا کرد که مقدار مشخصی غله به نیازمندان اختصاص دهد. برخلاف این قرارداد، رئیس اداره مالیه همدان از پرداخت مقدار اعانه یادشده به فقرا خودداری کرد و بدترشدن وضعیت فقرا را باعث شد. اداره مالیه همدان در اسفندماه ۱۲۹۶ش/ ۱۹۱۸م، تلگرافی به وزارت امور مالی ارسال و به‌‌شدت بر وخامت اوضاع همدان تاکید کرد. محصول سال ۱۲۹۶ش/ ۱۹۱۸م همدان، یک‌‌سوم سال‌های پیش بود و نظامیان روس هم از محصولات تازه‌‌ برداشت‌‌شده استفاده می‌کردند. نبودن وسایل حمل‌‌ونقل موجب تشدید کمبود غله و آذوقه شده بود؛ حمل ۱۰ هزار خروار جنس دولتی، تنها راه نجات شهر از قحطی و گرسنگی بود و نبودن راه‌های ارتباطی مناسب مانع انجام این اقدام می‌شد. زیاده‌‌خواهی مودیان مالیاتی و ماموران اداره مالیه و تعدی آنها به مردم، قحطی و گرسنگی را دوچندان کرد و سبب شکایت مردم به وزارت داخلی شد. علاوه‌‌ بر حضور نیروهای متخاصم، وجود فساد گسترده در سیستم اداری باعث بدترشدن تاثیرات ناشی از جنگ شد و به عبارتی، عوامل داخلی بسترساز تشدید خسارت‌‌های مالی وارده بر مردم شدند.

 نظامیان انگلیسی و خسارت‌‌های بسیار

پس از انقلاب کمونیستی ۱۹۱۷م/ ۱۳۳۶ق و خروج نظامیان روسیه از ایران، نظامیان انگلیسی جایگزین روس‌‌ها و عثمانی‌‌ها شدند و ساکنان غرب ایران، زیان‌‌های مالی بسیاری را متحمل شدند که ناشی از حضور انگلیسی‌‌ها بود. بر اثر بمباران هوایی انگلیسی‌‌ها، خسارت‌‌های بسیاری به مناطقی وارد شد که در مسیر قصرشیرین به کرمانشاه قرار داشتند و بسیاری از نفوس، اموال، آذوقه و حیوانات اهلی کردهای سنجابی ساکن این مناطق از بین رفتند. پس از پایان جنگ، وخامت اوضاع اقتصادی همچنان تداوم داشت. اراضی کشاورزی چنان نابود شده بودند که حکومت از روش‌های مختلفی برای احیای آنها استفاده کرد و گرفتن مالیات از این اراضی را به تاخیر انداخت یا کشاورزان را از پرداخت مالیات معاف کرد. «وضعیت املاک کرمانشاه و کردستان حتی در سال ۱۳۰۱ش، به‌‌حدی بد بود که گرفتن مالیات از این املاک باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای ساکنان این مناطق می‌شد. با توجه به خرابی املاک کشاورزی در کردستان، وزارت مالیه کمیسیونی با حضور رئیس اداره مالیه و روسای ادارات دولتی و برخی مردم تشکیل داد؛ در این کمیسیون تصمیم گرفتند که روستاهای نسبتا آباد مالیات خود را همانند گذشته بپردازند، املاکی که نصف آبادی گذشته را دارند کل مالیات خود را پرداخت کنند، املاکی که آبادی آنها کمتر از نصف گذشته باشد تا سه سال، نصف مالیات را پرداخت کنند و پس از سه سال، تمام مالیات خود را بپردازند و املاکی که کامل ویران شده‌‌اند تا پنج سال از پرداخت مالیات معاف باشند.»

از مهم‌ترین پیامدهای اجتماعی جنگ ‌‌جهانی ‌‌اول در غرب ایران، نابودی جمعیت چشمگیری در این نواحی بود. رویارویی نیروهای نظامی متفقین و متحدین و حضور مداوم و متناوب آنها در این منطقه به قتل و کشتار بسیاری از مردم منجر شد؛ از عوامل مهم این قتل و کشتار، مقاومت مردم در برابر خواسته‌های آنها بود. علاوه ‌‌بر حضور نیروهای نظامی دولت‌های متخاصم، رقابت و درگیری میان ایل‌‌ها، عشایر و اشرار منطقه و تجاوزهای آنها موجب کشته‌‌شدن تعداد زیادی از مردم شد. نبود ثبات سیاسی، هرج‌‌ومرج و آشفتگی حاکم بر شهرها و روستاهای منطقه نیز از عوامل مهم افزایش قربانیان جنگ بودند. مواجهه نیروهای ژاندارمری حامی آلمانی‌‌ها با ایلات و عشایر در بروجرد و مبارزه علیه آنها باعث نابودی بسیاری از ساکنان بروجرد و اموال آنها شد.

رضاقلی قائم‌‌مقامی، مترجم فرمانده نیروهای ژاندارمری در این منطقه و شاهد عینی این حوادث، می‌گوید: «پس از کشته‌‌شدن تعداد زیادی از نیروهای ژاندارمری توسط تعدادی از ساکنان روستای کیوره بروجرد، ماژور دماره فرمان حمله به این روستا را صادر کرد و دسته‌‌ای از نیروهای ژاندارمری به تمامی خانه‌ها و عمارات روستایی و اماکن و انبارهای سوخت و ارزاق مردم حمله کرده و به آتش کشیدند و تعدادی از ساکنان روستا به انتقام کشته‌‌شدن نیروهای ژاندارم به قتل رسیده و اجساد آنان در گودالی به‌‌صورت دسته‌جمعی زیر خاک دفن گردید» (قائم‌‌مقامی، بی‌‌تا: ۲۷ و ۲۸). تسلط ‌‌نداشتن حکومت مرکزی و حکومت‌‌های محلی بر اوضاع سیاسی، نظامی، اجتماعی، شیوع قحطی و خشکسالی و پس از آن، کمبود مواد غذایی و نایاب‌‌شدن غلات و نان از عوامل مهم مرگ‌‌ومیر بسیاری از مردم بودند؛ کشته‌‌شدن هزاران نفر در غرب ایران بر اثر قحطی و گرسنگی باعث کم‌‌شدن جمعیت این منطقه شد. با نظارت‌‌نکردن حکومت مرکزی بر مناطق غربی، مسوولان حکومتی قتل و غارت مردم را تشدید کردند و بسیاری از شدت گرسنگی از بین رفتند؛ به‌‌صورتی‌‌که تمام اهالی یک روستا از گرسنگی جان باختند. ناتوانی اداره مالیه همدان در پرداخت حقوق به اداره نظمیه سبب شد رئیس اداره نظمیه از مقام خود کناره‌‌گیری کند و این، بی‌‌نظمی و ناامنی در شهر را افزایش داد. نبود نیروی نظمیه کافی و کمبود تعداد نیروهای قزاق و ژاندارم برای تامین نظم شهرها و روستاها باعث ناامنی اجتماعی شد و به آشوب‌‌ها دامن زد و بستر مناسبی برای اجرای سیاست‌های متخاصمان فراهم کرد. تعداد نیروهای قزاق و ژاندارم به‌‌حدی کم بود که نمی‌توانستند نظم را برقرار و از اغتشاشات جلوگیری کنند. در کردستان، اشرار با استفاده از وضع موجود، ظلم بسیاری به مردم کردند و تعداد کم قزاق‌‌های مستقر در این ناحیه نتوانستند از تعدی و تجاوزهای آنها جلوگیری کنند. در شهر کرمانشاه نیز بسیاری از مردم بر اثر تحریک‌‌های آلمانی‌‌ها علیه حکومت امیرمفخم، حاکم کرمانشاه، شورش کردند و هرج‌‌ و مرج در شهر ایجاد شد.

با توجه به کمبود نیروهای ژاندارم، وقوع خونریزی و اغتشاش و تعطیلی بازار بسیار نزدیک بود. به دنبال هجوم قشون عثمانی به قصرشیرین، مردم برای جلوگیری از تعرض نظامیان به کوه‌ها پناه بردند اما سه نفر از ساکنان کشته شدند. در هجوم اول عثمانی‌‌ها به کرندغرب، ۱۱۰ نفر و در سومین حمله آنها ۱۲نفر به قتل رسیدند.

از دیگر پیامدهای اجتماعی مهم جنگ، پیدایش اقشار و گروه‌های اجتماعی جدید در منطقه بود که به دنبال حضور نیروهای نظامی متخاصم شکل گرفتند. پوتراتچی قشر جدیدی بود که پس از حضور روس‌‌ها در منطقه پدیدار شد. آنها به عنوان نمایندگان قشون روس به نواحی مختلف می‌‌رفتند و آذوقه ضروری نظامیان را تامین می‌کردند. این افراد از بومیان این نواحی بودند و به‌‌علت آشنایی بیشتر با منطقه، احتیاجات آنها را به‌‌خوبی برآورده می‌کردند. اوضاع آشفته شهرها نیز موجب شد که تعدادی از اعضای جامعه، گروه‌های اجتماعی تاسیس کنند. هدف این گروه‌ها، یاری ‌‌رساندن به اقشار آسیب‌‌دیده و کم‌‌ کردن خسارت‌‌های ناشی از حضور متخاصمان بود. گرایش‌‌های سیاسی این گروه‌ها به حزب دموکرات متمایل بود و با حمایت ثروتمندان شهر به حیات خود ادامه دادند. جمعیت دموکرات سقز برای یاری ‌‌رساندن به آسیب‌‌دیدگان شهر بنیان‌‌گذاری شد. تعداد اعضای این جمعیت که با نام حوزه خوانده می‌شد، ۱۲ نفر و جمع‌آوری پول و اعانه به نفع فقرا ازجمله اقدامات آنها بود. تاسیس چند باب نانوایی برای یاری‌‌رساندن به فقرا ازجمله کارهایی بود که اعضای این جمعیت انجام دادند.

- از مقاله‌ای به قلم شهین رعنایی، دکترای تاریخ، دانشگاه شهید بهشتی